خانه / اسلايد / ولایت تکوینی انسان کامل

ولایت تکوینی انسان کامل

ولایت تکوینی انسان کامل
قبول ولایت تکوینی برای انسان خالی از صعوبت نیست.
و احیاناً دشواری فهم مطلب موجب انکار، و یا افرادی مطرح کردن این بحث را ضروری نمی دانند.
و حتی برخی می گویند این غلوّ است و مقام فوق بشری و نیمه خدائی برای بشر قائل شدن است، و کار خدا را به غیر خدا نسبت دادن است و این ضد توحید، و شرک است. ولی با توجه به آیات قرآن واسطه های فیض ثابت می شود.
مسئله ولایت تکوینی یکی از مسائل مربوط به «انسان» و استعدادهای انسانی است.
قرآن به انسان و استعدادهای انسانی و جنبه غیر مادی او، و خلقت او اهمیت فراوان می دهد.
برای مقدمه بحث ولایت تکوینی انسان، طرح چند مطلب ضروری است.
اول اینکه: ما حدود «ولایت تصرف» و یا «ولایت تکوینی» یک انسان کامل و یا نسبتاً کامل را نمی دانیم و نمی توانیم دقیقاً تعیین کنیم، یعنی مجموع قرائن قرآنی و قرائن علمی که در نزد ما هست، اجمالاً وصول انسان را به مرتبه ای که اراده اش بر جهان حاکم باشد، ثابت می کند، اما در چه حدودی؟ مطلبی است که از عهده ما خارج است.
مطلب دیگر اینکه: «ولایت تصرف»، شأن بنده ای است که از هواجس نفسانی بکلی پاک شده باشد. و این قدرت دلبخواهی نیست بلکه این کرامتها برای افرادی به انبعاث اراده و با تحریکی درونی و اشاره غیبی است. اما چگونگی و نحوی آن را ما نمی دانیم.
ولایت تکوینی از مسائل عرفانی است و کمتر در این موضوع بحث شده . عرفان حقیقی از تشیع گرفته شده آنهم از کلمات اهل بیت که مبنی بر کتاب و سنت است …..
و مهمترین مسئله ای که در این زمینه باید مطرح شود مسئله قرب و «تقرب الی الله» است. و نتیجه نهائی از اعمال انسان در همه آئین های آسمانی خصوصاً اسلام تقرب به ذات احدیت است.
افرادی که مراتب قرب را واقعاً طی کرده، و به عالی ترین درجات آن نائل گشته اند، یعنی واقعاً به کانون هستی نزدیک شده اند، طبعاً از مزایای آن بهره مند شده اند و همانها هستند که احاطه بر عالم انسانی دارند و ارواح و ضمائر دیگران را تحت تسلط می گیرند و شهید بر اعمال دیگران اند.
اساساً هرموجودی که قدمی در راه کمال مقدّر خویش پیش رود و مرحله ای از مراحل کمالات خود را طی کند، راه قرب به حق را می پیماید.
کسی که انسان و روح انسان را توده ای از آب و گِل می داند و نمی خواهد به اصل
«فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»
اعتراف کند! چاره ای ندارد جز انکار قرب واقعی حق. این بر اثر عدم شناخت حقیقت انسان و آن نفخه الهی و مقام انسانیت است، که ملائکه مکلف به سجده براین مقام شامخ انسان کامل بودند.
خداوند کمال مطلق و نامحدود است و از طرفی حقیقت وجود مساوی با کمال است و هر کمال واقعی به حقیقت وجود که حقیقتی اصیل است.باز می گردد از قبیل علم، قدرت، حیات، اراده، رحمت، خیّریت و غیره.
موجودات در اصل آفرینش بهر نسبت که از وجودی کامل تر ـ یعنی از سعه وجودی قوی تر و شدیدترـ بهره مند هستند، به ذات الهی که وجود محض و کمال صرف است نزدیکترند.
طبعاً فرشتگان از جمادات و نباتات به خداوند نزدیک ترند و به همین جهت بعضی از فرشتگان از بعضی دیگر مقرب ترند، بعضی حاکم و مطاع بعضی دیگر می باشند، و البته این تفاوت مراتب قرب و بُعد مربوط به اصل خلقت و به اصطلاح مربوط به قوس نزول است.
موجودات به خصوص انسان، به حکم «انا لله و انا الیه راجعون» به سوی خداوند باز گشت می کنند.
انسان به حکم مرتبه وجودی خود، این بازگشت را باید به صورت طاعت و عمل اختیاری و انجام وظیفه، و بصورت انتخاب و اختیار انجام دهد. انسان با پیمودن طریق طاعت پروردگار واقعاً مراتب و درجات قرب را طی می کند، یعنی از مرحله حیوانی تا مرحله فوق ملک را می پیماید. این صعود و تعالی یک امر تشریفاتی و اداری ، مانند عضویت ساده یک اداره تا مقام وزارت نیست.
بلکه «بالا رفتن بر نردبان وجود» است، شدت و قوت و کمال یافتن است که مساوی است با زیادت و استکمال در قدرت و علم و حیات و اراده و مشیت و ازدیاد دایره نفوذ و تصرف.
تقرب به خداوند.
یعنی واقعاً مراتب و مراحل هستی را طی کردن و به کانون لامتناهی هستی نزدیک شدن.
بنابراین محال است که انسان در اثر طاعت و بندگی و پیمودن صراط عبودیت به مقام فرشته نرسد، و یا بالاتر از فرشته نرود و لااقل در حد فرشته از کمالات هستی بهره مند نباشد. قران برای تثبیت مقام انسانی در آیات بسیاری اشاره کرده از جمله در آیات ۲۹ تا ۳۸ سوره بقره است.
انسان یکی از موجودات عالم است و راه کمالش تنها این نیست که امروز آنرا «تمدن» می نامند. یعنی پیشرفت در علوم و فنون زندگی مادی و بهتر زیستن اجتماعی، بلکه انسان در باطن حیات ظاهری حیوانی، یک حیات معنوی دارد. حیاتی معنوی که استعدادش در همه افراد هست، از نظر رشد و کمال از اعمال و اهدافش سرچشمه می گیرد.
کمال و سعادت انسان و همچنین سقوط و شقاوت او وابسته به حیات معنوی اوست که وابسته است به اعمال و نیّات و اهداف او و به اینکه با اعمال خود به سوی چه هدفی و مقصدی پیش می رود. لذا احکام الهی برای تعالی روح و وسیله ای است برای طی طریق عبودیت و پیمودن صراط قرب و استکمال وجود.
ونیز انسان راهی و بُعدی دیگر دارد که باید آنرا شکوفا کند. که از طریق تهذیب نفس و با آشنایی آخرین هدف، یعنی ذات اقدس احدیت حاصل می گردد.
در حدیث آمده است: « العبودیة جوهرة کنهُها الربوبیه» یعنی همانا بندگی و پیمودن صراط قرب به حق گوهری است که نهایت آن خداوندگاری یعنی قدرت و توانایی. (به امر و اراده خداوند و واسطه فیض الهی می شود.

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *