خانه / اسلايد / جاذبه نور امام حسین (ع)

جاذبه نور امام حسین (ع)

جاذبه نور حسین (ع)

انا هدینا سبیل اما شاکرا و اما کفورا
خداوند متعال؛ انسان را آفرید و راه سعادت، خیر و شر را به او نشان داد هم راه را و هم راهبرد را (کتاب خدا و راهبران الهی و پیامبران).
در واقعه عاشورا مسائل فراوانی است که اگر به آن ها توجه شود درس ها و نکات مهمی در آن ها نهفته است.
يک مقايسه قابل تأمل
    ما در واقعه کربلا با دو شخصيت برخورد ميکنيم، يکي عمربن سعد و ديگري حُر بن يزيد رياحي که هر دو در کربلا حضور داشتند، هر دو فرمانده سپاه بودند که از طرف ابن زياد براي مقابله با امام حسين(ع) آمده بودند و هر دو داراي مقام اجتماعي در دربار بنياميه بودند، جالب اين‌که هر دو به امتحاني مشابه مبتلا شدند.
امام حسين(ع) با هر دو صحبت، و هر دو را نصيحت کرد، امام خطبه‌ها خواند، هم حُر شنيد و هم ابن سعد و هم بقيه نيز مي‌شنيدند.
امام ابن سعد را نصيحت ميکند تا به حضرت بپيوندد؛ اما او بهانه ميآورد؛ زيرا او نميتوانست از ملک ري بگذرد. تا جايي که امام به او ميفرمايد: تو را چه شده؟ خداوند به زودي تو را در بسترت بکشد و در روز قيامت تو را نبخشد. اميدوارم از گندم عراق نخوري مگر کمي. ابن سعد با استهزاء ميگويد: جو عراق کفايت از گندم آن ميکند. عاقبت هم ابن سعد به ملک ري نرسيد و به دست مختار کشته شد.
حربن يزيد رياحي و جذبه نورحسين(ع)
صبح عاشورا در حمله اول، وقتي حُر دريافت که جنگ در کار است، به ابن سعد گفت: آيا با حسين(ع) خواهيد جنگيد؟
عمر بن سعد پاسخ داد: آري به خدا سوگند، جنگي که آسانترين آن افتادن سرها و بريدن دستها باشد. حُر متحير است، که نداي «هل من ناصر ينصرنا» شنيده ميشود، صداي حسين(ع) در دشت کربلا طنين افکنده و در دشت نينوا مي‌پيچد.
اما من مغيث يغيثنا لوجه الله اما من ذاب يذب عن حرم رسول‌الله.
آيا دادرسي هست که براي رضاي خدا به داد ما برسد؟ آيا دفاعکننده‌اي است که ازحرم رسول خدا (ص) دفاع کند؟
حُر بين دو راهي بهشت يا جهنم!
  حُر به کنار لشکر ميرود، آرام آرام از لشکر فاصله مي‌گيرد و خود را به حسين(ع) نزديک ميکند. يکي از سربازان دشمن به نام مهاجر به حُر ميگويد: مي‌خواهي چه کني؟ آيا مي‌خواهي به حسين(ع) حمله کني؟ حُر جوابش را نداد ولي لرزه اندامش را گرفت. مهاجر به او ميگويد: به خدا در هيچ جنگي تو را چنين نديده بودم که اين گونه بلرزي و اگر به من ميگفتند شجاعترين مرد کوفه کيست؟ تو را معرفي مي‌کردم، پس اين چه ترسي است که در تو مي‌نگرم؟ حُر گفت: به خدا سوگند من خود را بين بهشت و جهنم مي‌بينم، و سوگند به خدا هيچ چيز را بر بهشت ترجيح نميدهم حتي اگر پارهپاره شوم و مرا بسوزانند. اين را گفت و با سرعت اسب خود را راند و به سوي حسين(ع) شتافت.
وقتي حُر نزد امام حسين(ع) رسيد، در حالي که سر به زير افکنده بود گفت: فدايت گردم اي پسر رسول خدا! من همان کسي هستم که راه را بر شما بستم و شما را در اين بيابان بازداشت نمودم، من گمان نميکردم که کار به جنگ بکشد… من از آن چه انجام دادهام پشيمانم و به سوي خدا توبه مي‌کنم، ‌آيا توبه من پذيرفته است؟ امام فرمود: آري! خداوند توبه را مي‌پذيرد‌.
شقاوت وسعادت
   امام حسين(ع) به ابن سعد ميگويد: گمان مي‌کني مرا مي‌کُشي و صاحب رياست ملک ري خواهي شد، سوگند به خدا به مرادت نميرسي، هر چه مي‌خواهي بکن، ولي بعد از من نه در دنيا نه در آخرت روي شادي نخواهي ديد.
سخنان امام(ع) در دل کور عمرسعد، اثر نکرد؛ او با اراده خود شقاوت را برگزيد و از حسين(ع) رو گردانيد.
اما سعادت و افتخار نصيب حُر بن يزيد رياحي شد، سخنان امام(ع)  در دل او اثر کرد، او در دوراهي بهشت وجهنم، شجاعانه راه بهشت را انتخاب کرد، به همين سبب، درحالي که سرش را از شرم پايين انداخته بود، در پيشگاه حسين(ع) توبه کرد، امام هم به او فرمود: خداوند توبه ات را مي‌پذيرد.
حُر بعد از اين‌که قوم خود را نصيحت کرد، با شجاعتي بي‌بديل جنگيد و عده‌اي را به هلاکت رساند، تا هنگامي که اسب او ناتوان شد، در نتيجه از اسب پياده شد و به جنگ ادامه داد، تا اين که به زمين افتاد. ياران امام(ع) پيکر به خون تپيده او را که هنوز رمقي داشت، به حضور امام آوردند، و به نقلي امام حسين(ع) در همان ميدان جنگ به بالين حُر آمد و در حالي که صورت او را پاک مي‌کرد، ميفرمود:
انت الحرکما سمتک امک و انت الحرفي الدنيا والاخره‌.
تو آزادي همان گونه که مادرت تو را آزاد ناميد، تو در دنيا و آخرت آزاد هستي.
يکي از اصحاب امام(ع) و به نقلي امام سجاد(ع) اشعاري را در سوگ حُر خواند که ترجمه آن چنين است: 
«بهبه چه نيکو حُر است حُر قبيله رياح، که در برابر نيزه‌ها و ضربات پياپي دشمن، مقاومت کرد.
آفرين بر حُر که در راه حسين(ع) فداکاري کرد و به هدايت و رستگاري نائل شد. و به راستي چه زيبا، نداي حسين(ع) را پاسخ داد، و هنگام معرکه جانش را فداي حسين(ع) کرد. خدايا! حُر را در بهشت مهمان خود کن و او را همسر حوريان زيبا گردان.»
نقل شده: امام حسين(ع) ديد که از سر مجروح حُر، خون جاري است. با دستمال خود سر او را بست، و وي را با همان دستمال دفن کردند. چه سعادت و افتخاري.
به نقلي بعد از قرنها جسد حُر را تازه يافتند و دستمال را باز کردند که خون جاري شد، به همين سبب دستمال را دوباره بستند و خون بند آمد.
آري! چون حرّ استعداد داشت، جذبه نور حسين(ع) او را فرا گرفت و در نتيجه نام وي در دنيا جاودان، و در آخرت به سعادت ابدي نائل شد. ولي ابنسعد چون استعداد جذبه نور حسين(ع) را نداشت، از تأثير عظمت نور حسين(ع) بي‌بهره ماند و نتوانست مانند زهير و حرُ در جذبه اين نور الهي قرار گيرد.
خصوصيت شهداي کربلا
بزرگي مي‌گفت‌: اگر بگوييد از اصحاب حسين(ع) و شهداي کربلا کدام يک افضل بودند؟ ميگوييم: شهداي کربلا هر کدام خصوصيتي داشتند.
بعضي از آنها در شمار اصحاب رسول(ص) و اميرالمؤمنين(ع)  بودند؛ مثل حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، و برُير.
حبيب بن مظاهر از اصحاب پيامبر(ص) و صاحب اسرار و پيرمرد بود، او همدرجه ميثم تمار محسوب ميشد. برُير نيز همين ويژگي را دارد. پس بايد از حُر بالاتر باشند و حُر نبايد به مقام اينها برسد، به‌ويژه با آن خطايي که از او صادر شد. نهايت اين است که وي خودش را نجات داده است.
اما ميگويند که شرمندگي بنده و اين آه گناهکار خجالتزده، معترف به تقصير، نزد خدا خيلي ارزش دارد. حُر آن مقامات را نداشت، اما خجالت زدگي و اضطرابش تأثيرگذار است. علاوه بر اين، حُر از همه چيز گذشت، مال، جاه و مقام، زن و فرزند، و به نقلي حتي پسرانش را هم به ميدان فرستاد. و وقتي پيکر کشته فرزند را مي‌بيند، ميگويد: الحمدلله که مقام شهادت در رکاب پسر دختر رسول خدا (ص) را به تو عنايت فرمود.
  مقايسه حُر با اصحاب
  از طرفي حُر وقتي به امام(ع) پيوست که کار بر ايشان شدت گرفته بود و ميدانست که کشته ميشود. در صورتيکه اصحاب هنگامي بودند که کار به شدت نرسيده بود. و اگر بي‌وفايي کوفيان نبود، دست کم نميدانستند کشته مي‌شوند. اما حُر درآن بحبوحه جنگ و در اوج قدرت، در حالي که فرمانده چهار هزار سوار و رئيس طائفه‌اي بزرگ در کمال رفاه بود، دست از اهل و عيال، مال و مقام و حتي از آب خوردن کشيد و به امام حسين(ع) پيوست.
آن پشيماني و خجالت زدگي وي بسيار مؤثر بود. زيرا احتمال نميداد توبهاش قبول شود.به همين سبب سر خود را پيچيد و طوري آمد که حضرت امام حسين(ع) او را نديد، تا خود را به پاهاي حضرت انداخت. حضرت فرمود: کيستي؟ حُر گفت: من همان بدبختي هستم که نگذاشتم بروي و راه را بر تو بستم. بعد، از حضرت پرسيد: آيا توبهام پذيرفته ميشود؟
اين توبه و شرمساري و اعتراف به تقصير، نزد خدا ارزش دارد؛ زيرا خداوند به پيامبر خود ميفرمايد:
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
بگو‌: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه] بر خود زيادهروى كرديد! از رحمت خدا نوميد نشويد، به يقين، خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
پذيرفتن توبه، نعمتي است ازخداي بخشنده و مهربان به بندگان که اميدواريم همه از اين نعمت الهي استفاده کنند.
درحديث قدسي آمده که خداوند ميفرمايد: ناله گناهکاران پيش من محبوبتر از تسبيح ملائکه است. حالا اين ناله حُر چه مقامي دارد؟ همين قدر که بنده، در پيشگاه خدا خود را بي‌قابليت بداند، و خاضع و خاشع، خود را عبد بداند، ان شاء الله مورد رحمت واسعه الهي قرار ميگيرد.
معناي توبه
توبه به معناي تلاطم دروني و پشيمان شدن از ارتکاب به گناه است. گناهکار بايد تصميم بگيرد که ديگر آن گناه را انجام ندهد. هر چند‌که بعداً آن توبه را بشکند، اگر با اخلاص توبه کند، ان شاء الله خداوند مي‌بخشد؛ زيرا او تواب و رحيم است. ميفرمايد:
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ
بى‏ترديد توبه نزد خدا فقط براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب كار زشت مى‏شوند.
توبه براي کسي است که اگر گناه کرده، از روي ناداني بوده باشد، ولي کسي که گناه ميکند و ميداند گناه است، بايد بداند که توبه شرايطي دارد؛ بلکه بعضي از گناهان فقط در زمان و مکان خاصي مثلاً در عرفه بخشيده ميشود.
پس مواظب باش که گناهت از روي لجاجت نباشد؛ چون کم‌تر موفق به توبه مي‌شوي و ديگر اين‌که زود توبه کن؛ زيرا گناه را فراموش مي‌کني و ديگر موفق به توبه نميشوي. مسأله مهم اين‌که در توبه، بايد جبران کرد؛ براي مثال، اگر کسي در جواني گناهي کرده، و يا نماز قضاء دارد، بايد تدارک کند.
بياييم مانند حُر توبه کنيم، در جبران گناهان بکوشيم و يقين داشته باشيم که گناه هرچند بزرگ باشد، رحمت خداوند وسيعتر است.
باز آ، بازآ، هرآن چه هستي بازآ

گر کافر وگبر و بت پرستي باز آ
اين درگه ما درگه نوميدي نيست

صد بار اگر توبه شکستي بازآ

بايد بدانيم که خداوند همه جا هست و ظاهر و باطن را مي‌داند:
يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ
[او] چشم‏هايى را كه به خيانت [به نامحرمان] نگاه مى‏كند و آن چه را سينه‏ها پنهان مى‏دارند، مى‏داند‌.
توبه، اين حالت را در انسان ايجاد ميکند که خود را در محضر خدا شرمنده مي‌بيند.
انسان بايد بين خوف و رجاء باشد، توبه و استغفار کند و به رحمت واسعه خدا اميد داشته باشد؛ يعني نه بگوييم خداوند نميبخشد، و نه اين‌که بي‌پروا گناه کنيم و بگوييم هر گناهي بکنيم، خدا مي‌بخشد.
امام به حُر ميفرمايد: سرت را بلند کن که آمرزيده شدهاي، اما حُر سرش را بلند نميکند؛ زيرا شرمنده است، خجالت ميکشد. درست است که خدا مي‌بخشد، اما شرمندگي بنده جايي نميرود. حُر از امام حسين(ع) اجازه ميخواهد تا جان خود را فدا و گناه خويش را جبران کند.
نکته مهم قابل توجه
نکته مهم اين‌ است که انسان بايد سعي کند غبار گناه بر قلبش ننشيند؛ زيرا هر گناه نقطه‌اي سياه و حجابي بر قلب است، و اگر حجاب گناه غليظ شود ممکن است برطرف کردن آن آسان نباشد. در دعاي کميل به گناهاني اشاره شده که مانع بالا رفتن دعا ميشود و گناهاني که موجب نزول بلا ميشود:
اللهم اغفرلي الذنوب التي تحبس الدعاء، اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل البلاء
رسول خدا(ص) از هر مجلسي که بلند ميشد، استغفار مي‌کرد؛ پس ما چه بگوييم!
انسان بايد مرتب استغفار کند، و دست کم هفته‌اي يک بار خانه دل را غبارروبي کند، و نه فقط خانه دل را از گناه پاک کند، بلکه هرچه را از غير خدا در قلب و فکر است بيرون بريزد. زيرا قلب، عرش رحمان است.بايد غير از خدا را در اين قلب راه ندهيم؛ چرا که هر تعلقي به مال، يا جاه و مقام‌، طعمه‌اي براي ورود شيطان است. قلب انسان يا جولانگاه جنود شيطان است، و يا عرش رحمان. پس با خانهتکاني دل فطرت خود را شکوفا کنيم، تا از انوار الهي بهره بريم.
حُر با وجود غبار گناه، چون فطرت خدادادي او را حجاب غليظ نپوشانده بود، نور حسين(ع)  در وي تأثير ميکند و در نتيجه، راه نجات را مي‌يابد و جزء شهداي کربلا ميشود. اما عمربن سعد که حجاب‌هاي مال و جاه و حب دنيا، قلبش را گرفته بود، حتي جذبه نور حسين(ع) که مثل مغناطيسي فلز را جذب ميکند، ولي در او تأثير نگذاشت! اين گونه قلبها ديگر خاصيت خود را از دست دادهاند و در نتيجه نه فقط موعظه، بلکه حتي جذبه نور حسين(ع) هم در آنها تأثيرگذار نيست.
به هرحال، خداوند ارحم الراحمين است. «يا من سبقت رحمته غضب». رحمت خدا برغضبش پيشي گرفته. پس ازخدا بخواهيم که ما را در سايه رحمت واسعه خود قرار دهد.

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *