خانه / اسلايد / پاسخ به چند سوال

پاسخ به چند سوال

پاسخ به چند سوال

چرا امام(عج) زنان وکودکان را با خود بُرد؟

ملاک و ميزان مردان آسماني با مردم عادي تفاوت ميکند؛ زيرا آنها به حقيقت واقفند. از طرفي هميشه بين آنها و مردم عادي اختلاف وجود داشته و اعمال آنها مورد انتقاد سطحينگران واقع شده است.
از آن جمله، روزي که حسين(ع) عازم سفر عراق گرديد، جماعتي حضرت را از رفتن به عراق برحذر داشتند؛ آنها تاريخ حيات پدرش علي(ع) و برادرش حسن(ع) را تذکر ميدادند و از بيوفايي مردم کوفه سخن ميگفتند. حضرت حسين(ع) ميفرمايد: جدم رسول‌الله به من گفته است:
اخرج الي العراق فان الله شاء ان يراک قتيلا
به سوي عراق برو که خدا مي‌خواهد تو را کشته ببيند.
به او مي‌گفتند: چرا زن‌ها را مي‌بري؟ مي‌فرمود:
ان الله شاء ان يراهن سبايا
خدا خواسته آن‌ها را اسير و دور شهر‌ها ببيند.
حسين(ع) ميداند که بردن خاندانش با خود به مصلحت است، يعني اسارت اينها رضاي خدا است، و رضاي حق هميشه در مصلحت است؛ مصلحت يعني کمال فرد و بشريت.

قهرمانان گمنام واقعه کربلا
يکي از ويژگيهاي واقعه کربلا اين بود که از طفل رضيع تا شيخ کبير حضور داشتند؛ از کودک شيرخواره و طفل شش ماهه‌، علي اصغر، تا مرداني جليل القدر با سنين بالا.
اما نقش زن در کربلا منحصر به حضرت زينب(س) نبود و چند خانواده به غير از اهلبيت(س) نيز حضور داشتند. از جمله خانواده عبدالله بن عمير کلبي بود، بعد از اين‌که عبدالله به ميدان ميرود و مي‌جنگد تا هنگامي که انگشتانش قطع مي‌شوند و به نزد اباعبدالله مي‌آيد و در حالي که رجز ميخواند، به مادر پير خود ميگويد: آيا خوب عمل کردم؟ مادر ميگويد: نه! من از تو راضي نميشوم تا تو را کشته نبينم! و او ميرود تا شهيد ميشود. سرش را مي‌بُرند و به خيام حرم پرتاب مي‌کنند. اين مادر سر پسر خود را مي‌گيرد و به سينه مي‌چسباند، مي‌بوسد و ميگويد: ما چيزي را که در راه خدا دادهايم، پس نميگيريم، و سر را به سوي يکي از افراد دشمن پرت ميکند. آن گاه عمود خيمه‌اي را بر مي‌دارد، حمله ميکند و رجز ميخواند:
انا عجوز سیدی ضعیفه                 خاویه بالیه تحیفه
من پیر زنی ضعیفه و ناتوانم، اما تا جان دارم از خاندان فاطمه دفاع می کنم
بعد از روز عاشورا زنان اهل بيت همچون حضرت زينب‌، حضرت سکينه، حضرت ام کلثوم و ديگر زنان، نقش بسيار مهمي در افشاي واقعه عاشورا داشتند.از اين رو بايد نقش مهم زنان در واقعه کربلا بيش‌تر بيان شود.
منطق عقل و اسارت
بزرگي مي‌گفت‌: اگر چه واقعه کربلا را بايد با منطق عشق حل نمود، اما منطق عقل با بردن زن و فرزند و خاندان کاملا موافق است! زيرا بعد از واقعه کربلا، خاندان امام حسين(ع) بزرگترين خدمت را نسبت به مقصد و هدف ابيعبدالله (ع) انجام دادند، به ويژه زينب‌(س) دختر اميرالمؤمنين.
به اين معنا که اگر ارزش آن واقعه را به دو قسمت تقسيم کنيم، بي‌شک قسمت دوم آن با دست زينب(س) انجام شد و بيترديد اگر زينب و ساير خاندانش نبودند، هدف آن حضرت تأمين نميشد.
کاروان مبلّغين
در حقيقت، امام حسين(ع) با بردن زنها و بچه‌ها يک کاروان مُبَلّغ با خود مي‌برد. و آنچه سبب شد شهادت حسين(ع) باعث بيداري مردم گرددف کاروان اسيران بود و نقل وقايع عاشورا و رسوا ساختن يزيديان به وسيله اهل بيت بود؛ زيرا آنها عامل نقل واقعه کربلا بودند که دو جنبه داشت، يکي اعلام خبر کشته شدن و ديگر چگونه کشته شدن شهداي کربلا بود. به راستي اگر زينب(س) در اين سفر نبود و در مدينه قتل آن حضرت را مي‌شنيد، چه مي‌توانست بکند جز اين‌که بنشيند و بر مرگ برادرش گريه کند. اما زينب(س) و ساير زنها پس از شهادت، بزرگترين خدمت را انجام دادند. به اسيري گرفتن و گرداندن آنها به دور شهرها، بيش‌ترين بغض و عداوت را نسبت به بنياميه در دلها به‌ وجود آورد، و زمينه را براي انقلاب‌هاي بعدي فراهم ساخت. هر يک به ديگري مي‌گفت: مگر اينها خاندان پيامبر(ص) نيستند؟ پس چرا يزيد با آنان چنين عمل نمود؟ آيا جز بي‌ديني و نفاق علت ديگري دارد؟ و گذشته از خبر شهادت، جنايات و چگونه به شهادت رساندن آن مظلومان را به گوش مردم رساندند.
هدف حسين(ع) همين بود
  حسين(ع) ميخواست که کفر و نفاق دشمنان بر مردم آشکار شود. منظره‌اي که مردم از اسيران ديدند، شايد اثرش از کربلا و کشتهشدن جوانان بيش‌تر بود.به عبارتي ديگر، بهترين وسيله براي نشر دعوت ابيعبدالله و شناختن تشيع و اهل بيت، همين اسارت و سخنان زينب کبري(س) و خطابه‌هاي آتشين او بود که در کوفه و شام ايراد گرديد و مردم را بيدار نمود. اين هم مطلبي بود که حسين(ع) به آن نظر داشت. شعر باید نوشته شود یا قول شاعر برداشته شود.

از لحاظ قسمت ازلي او و برادرش به يک مأموريت دعوت شده اند؛ ولي برحسب ظاهر، چگونگي فعاليت و محل هر يک جداست. حسين از راه شهادت و زينب از طريق اسارت، بايد اين مقصد عالي و مقدس را محقق سازند.
اسارت و مأموريت آسماني
بايد ديد اين قافله از هنگام خروج از کربلا تا به امروز، مأموريت آسماني خود را چگونه ايفاء نموده است. اين قافله بطلان حکومت بنياميه و ضربتهاي مهلک آنان به اسلام را إفشا کردند، و براي هميشه، ظلم و تجاوز را محکوم نمودند.
آري! آن روز که حسين(ع) عازم کربلا بود، حتي دوستانش حضرت را از بردن خاندان منع نمودند، و مي‌گفتند: اي پسر پيامبر(ص) شما را ميکشند و خاندانت را اسير مي‌کنند؛ بنابراين آنها را نبر و به دست اسيري مسپار.
آنان نميدانستند که مأموريت آن حضرت تمام نميشود مگر با اسيري آنها؛ يعني با اسيري اهلبيت است که چهره حقيقي مدعيان دروغين خلافت برملا ميشود.
رساندن نداي مظلوميت
حسين(ع)  با بردن زنها يک کاروان خطيب همراه برده که بعد از شهادت آنها مردم را بيدار کنند و نداي مظلوميتشان را به مردم و جهانيان برسانند. هنوز چند روز بيش‌تر از شهادت آن حضرت نگذشته بود که صداي زينب کبري(س) در بازار کوفه بلند شد، و بعد از او ام کلثوم و سپس فاطمه دختر امام حسين(ع) و همچنين امام زينالعابدين(ع) يکي پس از ديگري به خطابه پرداختند و با کلمات آتشين خود غوغا و انقلاب به راه انداختند و موفقيت آن حضرت را قطعي نمودند.
نظر يک نويسنده آلماني
او ميگويد: حسين بزرگترين مرد موفق عالم است، و معناي موفقيت اين است که انسان در مقصد خويش توفيق حاصل کند. حسين(ع)  اگر چه کشته شد، اما مقصد خود را تأمين نمود، و اين توفيق حاصل نشد مگر با خطبه‌ها و سخنان آتشيني که خاندانش بعد از شهادت او ايراد نمودند.

سخنان کوبنده اهل‌بيت، دل‌ها را به لرزه در آورد

اول زينب دختر علي(ع) مي‌گويد:
اتدرون ويلکم اي کبد لمحمد فريتم واي عهد نکستم.
آيا مي دانيد، که جگر پيغمبر(ص) را شکافتيد و چه عهدي را از رسول خدا (ص) شکستيد؟!
ام کلثوم مي‌گويد:
ويلکم اتدرون اي دماء سفکتموها واي صبية سلبقوها
واي برشما! آيا مي‌دانيد چه خون‌هاي مقدسي را به ناحق ريختيد و چه بانواني را اسير نموديد؟!
جمعي که پاس محملشان داشت جبرئيل

گشتند بي‌عماري و محمل، شتر سوار

باز فاطمه دختر حسين(ع)  همسر حسن مثني فرزند امام حسن مجتبي(ع)  مي‌گويد:
ويل لکم اتدرون اية يد طاغينا منکم و اية نفس نزعت الي قتالنا ام باية رِجل مشيتم الينا…
واي بر شما اي اهل کوفه! آيا ميدانيد که با کدام دست ما را نشان نيزه و شمشير قرار داديد، و با کدام پاي به جنگ و محاربه ما آمديد؟ همانا دلهاي شما خشن و قلب‌هاي شما از علم و دانش بي‌بهره است.(قلبهاي شما بر اثر گناه، سياه و سخت شده و علم نداريد.)
و امام زين العابدين (ع) مي‌فرمايد:
باية عين تنظرون الي رسول‌الله اذا يقول لکم قتلتم عترتي و انهکتم حرمتي فلستم من امتي.
اي مردم باکدام چشم، پيغمبر(ص) را نظر ميکنيد، موقعي که بگويد فرزندان مرا کشتيد، و پرده حرمت دريديد، و ديگر از امت من نيستيد. و شما از شمار مسلمانان خارج شديد.
زينب‌(س) حامي ولايت
اما قهرمان کربلا زينب کبري(س) براي اين سفر آماده شده بود، و حتي وقتي پسر عمويش “عبدالله بن جعفر” از او خواستگاري ميکند، پذيرفتن آن ‌را مشروط به اين ميداند که هرگاه حسين(ع) خواست مسافرتي برود، زينب همراه او برود و عبدالله ممانعت نکند. و عقد ازدواج بر اين شرط، برگزار شد. به همين سبب، زينب(س) در اين سفر از مدينه با برادرش حسين(ع) همراه بود، و در واقع سرپرست کودکان و بانوان بود، و تا آخرين حد توان در اين سفر، به برادر و نهضت عاشورا کمک کرد.
اما مهمترين وظيفه و عظمت زينب کبری(س) اين است که او حامي ولايت بود. تا وقتي برادرش حسين(ع) زنده بود يگانه حامي او بود، و بعد از او، از حجت خدا امام سجاد(ع) سرپرستي و حمايت کرد و در چندين مورد، اجازه نداد او را به قتل برسانند و خود را سپر او کرد، و اين چنين درس حمايت از مقام رهبري اسلامي را به جهانيان آموخت.
به هر حال، نهال اسلام به دست مبارک رسول خدا (ص) کاشته شد، با خون حسين(ع) آبياري شد، و با فداکاري اهلبيت به ثمر رسيد

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *