خانه / اسلايد / انسان در جهان‌بینی اسلامی

انسان در جهان‌بینی اسلامی

انسان در جهانبینی اسلامی

انسانی که قرآن او را معرفی می کند، نه مطلقا شرور است و نه مطلقا خیرخواه و نیکوکار، بلکه آمادگی و استعداد خیر و شر هر دو را دارد. بعضی آیات، استعداد شرگرایی او را می رساند، به طوری که وی را موجودی ستمگر و نادان، ناسپاس، طغیانگر، عجول و شتابزده، تنگ چشم و ممسک، مجادله گر و حریص و.…لقب می دهد. و آیات دیگر، استعداد خیرگرایی انسان را بیان میکند و او را خلیفه خدا بر زمین، مسجود فرشتگان، امانتدار خدا و دارای کرامت ذاتی و کسی که همه موجودات و مخلوقات برای او آفریده شده اند، معرفی می نماید.
در نتیجه، انسان قرآنی، موجودی است که بر خلاف حیوانات، بین آن‌چه در ابتدا هست و آن‌چه می تواند بشود خلأ و فاصله بسیار وجود دارد و این خلأ را باید با تربیت خویش پر کند. بنابراین با تربیت نادرست به اسفلالسافلین می رسد و از حیوان پست تر می شود و کارهایی می کند که هیچ حیوان درنده ای نمی کند؛ و با تربیت صحیح به اعلی علیین می رسد، از فرشته برتر می گردد و به مقامی نائل می شود که هیچ ملک مقربی هم بدان راه نمی یابد.
اسلام نه انسان را شرور بالذات و نه محکوم جامعه و طبیعت می داند، و تربیت را هم نه مخصوص طبقه ای خاص، نه پیچیده و مبهم، نه منحصرا عقلانی و نه سازگار شدن با جامعه و محیط تعریف می کند؛ بلکه آن را امری عمومی و ضروری و به اختیار انسان دانسته و تشخیص و انسانیت انسان، و تمایز او با حیوان را، در به فعلیت رساندن کمالات روحی و معنوی بالقوه ای که در او نهاده شده، اعلام می کند و این استعداد خدادادی را می ستاید و مقام خلیفه اللهی و امانتداری خدا را لایق او می داند.
می فرماید: ما آن امانت را بر آسمانها، زمین و کوه ها عرضه کردیم، آنها از تحمل آن خودداری نمودند، ولی انسان آن را تحمل کرد، چه او ستم پیشه و جاهل است.
مفسران گفته اند: امانت مذکور، ولایت الهی و کمال عبودیت است و لازمه اش این است که علم و ایمان از یک طرف و عمل صالح که عبارت از عدالت است از طرف دیگر، در او جمع باشد.
انسانی که ممکن است صفت «عالم و عادل» بودن را به خود بگیرد، قهرا امکان جاهل و ظالم شدن را هم دارد، و این موهبتی است که خداوند و خالقش به وی عنایت فرموده، و گرنه خود او فی حد نفسه جاهل و ظالم است. پس این دو صفت ملازم انسان نیست بلکه جلالت شأن بالقوه انسان را نشان می دهد که همۀ موجودات برای او خلق شده و در خدمتش قرار گرفته اند تا او به تکامل برسد.
خورشید برای انسان نور افشانی، و بسترش را گرم می کند، گیاهان را برایش می رویاند، میکروب زدایی می کند و ماه چراغ شب های اوست، و… و نیز پیامبرانی برای راهنمایی او مبعوث شدند، و امامان، ادامه دهندۀ راه برای تکامل انسان بوده اند که با نعمت بزرگ عقل می توان به رسالت الهی و حقانیتشان پی برد؛ عقلی که در متون اسلامی بسیار تعظیم شده است:
خداوند بر مردم دو حجت قرار داده است: حجت آشکار که رسولان و انبیا و امامانند، و حجت پنهان، عقل است. عاقل کسی است که نعمت، او را از سپاسگزاری باز ندارد و ناگواری ها، بر صبرش چیره نشوند.
در حدیث است: هر که سه چیز را بر خود مسلط سازد، به تباهی عقل خویش کمک کرده است: آن که روشنایی فکرش را با آرزوهای درازش تاریک کند(آرزویش را بر فکرش مسلط کند) و آن که حکمت های نغز خود را با گفتار بیهوده اش نابود کند، و آن که نور عبرت خویش را با شهوات نفسانی خود خاموش نماید. و کسی که عقلش را ویران کند، دین و دنیای خویش را تباه ساخته است.
پیداست که جایگاه عقل در جهان بینی و انسان شناسی اسلام بس رفیع است و حجت خدا به وسیلۀ عقل بر مردم تمام می شود و با عقل است که به شناخت خدا و پیامبران و امامان می توان نایل شد. نشانۀ عقل سلیم، درک نعمتهای خداوندی و به جا آوردن سپاس آن، و پرهیز از حرام و غلبه بر هوای نفس می باشد.
عقلی که به این ادراکات و اعمال نینجامد، پرورش کامل نیافته است؛ به همین سبب در روایت، از عوامل ویران کنندۀ عقل مثل «آرزوهای دور از دسترس، گزاف گویی و هوسرانی» نهی شده است. عاقل و اندیشمندی که از این سه بلیه دور باشد، عارف به شناخت انسان و مکتب خود باشد، به بیراهه نمی رود، با حجت عقل به پروردگار و سفیران او ایمان می آورد و با نور وحی، عقل خویش را در شناخت و تربیت نفس خود مدد می رساند و در قعر گزاف گویی های مکتب های مادی در نمی غلتد.
عقلی که راه به جایی نبرد و چراغی فراسوی صاحب آن نیفروزد، عقل نیست و حجیت ندارد. عقلی که به لزوم و وجود حیات پس از مرگ پی نبرد و با عجز از درک استدلالی روشن و ساده، حیات باقی را بر جهان فانی ترجیح ندهد و به تدارک آخرت نپردازد، رشد کافی نکرده است و صلاحیت راهنمایی دیگران را نیز ندارد.
برهانی قاطع و روشن از زبان امام صادق(ع) به صورت زیر بیان شده است:
ای هشام! عاقل به دنیا و اهل آن نظر کرد و دانست که دنیا جز با مشقت به دست نمی آید، آخرت را هم همان گونه دید؛ پس با قبول مشقت، عاقل به دنبال آن یکی می رود که با دوام تر و پایدارتر است.

همچنین ببینید

اشاره به آیات تسبیح 

اشاره به آیات تسبیح سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ   هرآنچه …

حقیقت نماز

🔸حقیقت نماز🔸   ✅اقامۀ نماز گناهان ظاهری و قلبی را درمان می‌کند. اگر کسی اهل …

سؤال؟ از مجموع این آیات چه می فهمید؟

سؤال؟ از مجموع این آیات چه می فهمید؟ معلوم میشود که معنا و حقیقت تسبیح …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *