خانه / اسلايد / حدیثی که عقول را متحیر می کند

حدیثی که عقول را متحیر می کند

حدیثی که عقول را متحیر می کند
در حدیثی حضرت رسول(ص) فرمودند : اول من یدخل الجنه فاطمه ؛ این جمله دریایی است . فقهِ این حدیث ، عقل را از هر فقیهی و حکیمی مبهوت می کند ؛ این حدیث منقول از آن حضرت است ؛ فهم این حدیث توقف دارد بر درک عمق سوره واقعه ، آنجا که می فرماید:
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿١﴾ لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ﴿٢﴾ خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ ﴿٣﴾ إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿٤﴾ وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿٥﴾ فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا ﴿٦﴾ وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً .
هنگامى كه واقعه [بسيار عظيم قيامت] واقع شود ،«۱» كه در واقع شدنش دروغى [در كار] نيست ،«۲» پست كننده [كافران] و رفعت دهنده [مؤمنان] است .«۳» هنگامى كه زمين را به شدت بلرزانند ،«۴» و كوه ها درهم كوبيده و ريز ريز شوند .«۵» در نتيجه غبارى پراكنده گردد ،«۶» و شما سه گروه شويد .
روزی که آن روز هم خافض است هم رافع ، اما رفع، الی درجاتی که «لا تدرک و لا توصف» قابل درک و وصف نیست. و اما خفض: الی اسفل السافلین. إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿٤﴾ وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا این کوهها مثل ذره منبثّ در فضا می شود؛ در همچنین روزی و واقعه ای ، بُعد مطلب چیست؟ تمام مطلب در این جمله است : «وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً » مردم سه قسمت میشوند : اصحاب المیمنه ، و اصحاب المشئمه ، اما «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿١٠﴾ أُولَٰئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» اگر بفهمید مقام سابقین را ، آن قرب و آن تقرب را با مراتب سبق کمّاً و کیفاً تا برسد به اسبق السابقین.
اسبق السابقین کیست؟ افضل الأولین و الآخرین ، خاتم الانبیاء و المرسلین ، اسبق او می شود اسبق السابقین بالضروره، به حکم عقل، کتاب و سنت، وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا بالضروره ، اول ما یدخل الجنه، خاتم النبیین است. ولی آنچه محیرالعقول است این است که حضرت می فرمایند: من بر براق وارد محشر و وارد جنة می شوم اما امامی بنتی فاطمه: جلوتر از من ، دختر من فاطمه ، امام الأولین و الاخرین ، این چه مقامی است ؟ اول من یدخل الجنة فاطمه.
اگر این فهمیده شود تمام مسائل حل است . او چه کرده که امام، و امام الکل است؟ کاری که او کرده منحصر به خود اوست . تمام خلقت عالم، از بعثت آدم تا عیسی بن مریم به نتیجه رسید اما بدوّ صلاح به بعثت خاتم شد، به بعثت او غرض از خلقت و ثمرِ تشریع و دیانت محقق شد؛ ولی علت محدثه، خاتم النبیین است علت مبقیه، سیدة نساء العالمین است.
تمام ما حصل انبیاء ، از آدم تا به خاتم توسط چه کسی باقی ماند؟ منحصراً به وجود صدیقه کبری (س).
اگر او نبود نه حلم حسنی بود، و نه شجاعت حسینی بود، نه مآثر باقری بود، نه آثار جعفری، نه علوم کاظمی، نه حج رضوی، نه جود تقوی، و نه نقاوت نقوی و نه هیبت عسکری و نه غیبتی، و نه آن کسی که «یملئ الله الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً» آری او کسی است که دنیا را پر از عدل می کند بعد از اینکه پر از جور و ستم شده باشد. چه کرده او؟ خودش چه بود؟ اثر وجودش چه بود؟ خداوند به حبیب خود رسول اکرم (ص) می فرماید:
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿٣﴾
نسل او باقی ماند به این، و دین او در امم بر قرار شد به وجود این ، فاطمه بضعة منی، ورود او به بهشت قبل از ورود پیامبر(ص) است، اول من یدخل الجنة ، فاطمه است. اما به چه کیفیت؟ متن حدیث دقت ها دارد؛ آری اگر دنیای عامه همین روایت را بفهمد کافی است.
نص روایت این است: «تُحْشَرُ ابْنَتِیفَاطِمَةُ وَ عَلَیْهَا حُلَّةُ الْكَرَامَةِ وَ قَدْ عُجِنَتْ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ فَیَنْظُرُ إِلَیْهَا الْخَلَائِقُ » بُهت انگیز، این روایت است آن هم از طرق عامه: هم محدثین، هم اعلام رجال. «فَیَنْظُرُ إِلَیْهَا الْخَلَائِقُ»: خلائق جمع محلّی به او است. چشم تمام آفریده ها همه دوخته به هودج او است.
«فَیَنْظُرُ إِلَیْهَا الْخَلَائِقُ فَیَتَعَجَّبُونَ مِنْهَا» آن روزِ غوغا که همه می گویند وا نفسا چه جور وارد محشر می شود که همه از خود بی خبر غرق در تعجب از آن عظمت. «ثُمَّ تُكْسَى حُلَّةُ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ علی أَلْفَ حُلل مَكْتُوبٌ عَلَى كُلِّ حُلَّةٍ بِخَطٍّ أَخْضَرَ أَدْخِلُوا إبِنْتَ مُحَمَّدٍ الْجَنَّةَ»، اما چه جور؟ عَلَى أَحْسَنِ صُورَةٍ: غوغا این است عَلَى أَحْسَنِ صُورَةٍ و أکمل هیئة و اتم کرامةٍ و اوفر حظ است، باید وارد بهشت شود، اما چه جور؟ باحسن صورة.
روز قیامت چه روزی است؟ «وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» (ابراهیم۴۸) مغزها از پوست در می آید، سیرت ها مصور می شود، احسن صورة یعنی چه؟ آیا تا به حال فکر کرده اید؟ قرآن بخوان تا بفهمی یعنی چه احسن صورة؟
در سوره ملک چنین می فرماید: تَبارَكَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلىكُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۱) الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَكُم‏. خلقت برای این است، خلق الموت والحیاة، چرا؟ برای این که آزمایش شوند تا مشخص شود احسن ما کانوا یعملون.
خلقت برای این است: احسن در عمل، احسن در علم الله نزّل احسن الحدیث، َ« عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه» ،علماً و عملاً و خلقاً باید شود احسن، تا در روز قیامت محشور شود به احسن صورة، صورت او نشان می دهد سیرت او را، زهراء این است. این افعل تفضیلِ اول است.
«أدخلوا» داخل کنید فاطمه دختر او را در بهشت اما باحسن صورة، باکمل هیئة ، این روایت از طرق عامه است ، هر مسلمانی باید بداند روز شهادت زهراء روز رحلت کیست ؟ و وظیفه خودش را بشناسد. اما از طرق خاصه: صدوق در علل، این روایت را نقل می کند: عن ابی عبدالله، در مصباح الانوار عن ابی جعفر؛ هر دو امام قال، قلت گفتم : «لم سمیت فاطمه الزهراء زهراء؟» سِرّ تسمیه حضرت فاطمه به زهراء چیست؟ فقال لأن الله عزوجل خلقها من نور عظمته: علت اینکه فاطمه، زهراء نامیده شده، چون خدا او را از نور عظمت خودش خلق کرده؛ این مبدأ او، آن هم منتهای اوست.
اینجا حیرت الکمّل؛ «مبدأ: خلق از نور عظمت الله»، و منتهی: «اولُ من یدخل الجنة». فلما أشرقت: بعد که خلق شد از نور عظمت، آن نور أشرقت فأضاءت، چه چیزی را روشن کرد؟ فأضاءت السماوات و الارض: همه آسمان ها و زمین به نور او منور شد و غشت ابصار الملائکة: چشم های ملائکه، همه از دیدن این نور درمانده شد و خرّت الملائکة لله ساجدین: تمام ملائکه از تابش نور صدیقه طاهره به سجده افتادند و قالوا إلهنا و سیدنا ما هذا النور؟ فاوحی الله الیهم .
شرح حدیث برای وقت دیگر. ولی اهل نظر در این کلمات دقت کنند: اوحی الله إلیهم هذا نور من نوری: خودش نور از نور من، و أسکنتُه فی سمائی ، مسکن او را سماء خودم قرار دادم، خلقته من عظمتی از عظمت خودم؛ العلی العظیم کیست؟ از آن عظمت، فاطمه را خلق کردم، اخرجه : او را بیرون می آورم، از کجا؟ از صلب نبیّ من أنبیائی افضله علی جمیع الانبیاء.


صدف این گوهر باید صُلب اشرف وُلد آدم باشد. ختم کلام هم این است و اخرج من ذلک النور: از همین نور که اسمش فاطمه است خارج می کنم: «أئمة یقومون بأمری و یهدون الی خلقی و أجعلهم خلفائی فی أرضی بعد انقضاء وحیی»، مبدأ این، منتهی هم آن، وسط هم این: «اخرج من ذلک النور أئمة» عزیزان ممکن است فهم این مفاهیم و احادیث کمی سنگین باشد نمی خواستم این مطالب را مطرح کنم ولی باور کنید حقایقی هستند که خیلی ها نمی دانند لذا ممکن است تکذیب کنند اما مشکل اینست که عظمت اهل بیت را نمی دانیم .
آیا این حدیث را شنیده اید که حضرت رسول اکرم ص فرمود :« اول ما خلق الله نور نبیک یا جابر» فرمود ای جابر اول خلق خداوند نور پیغمبرت بود آری فهم این احادیث نیاز به علوم دیگری دارد پس هر چه را نفهمیدیم نباید انکار کرد بلکه احتمال بده و بدان بسیار حقایق هستند که ممکن است فلاسفه و عرفاء هم فقط به ذره ای از این علوم رسیده باشند خدایا ما را به حقایق اشیاء آگاه بفرما .
فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه   /   چشم دل ار نظاره در مبدا و منتهی کند
صورت شاهد ازل ، معنی حسن لم يزل   /   وهم ، چگونه وصف آیینه حق نما کند ؟
ای زهراء جان ، وی خلقت تو بزرگ آیت ــــــ پیوند نبوت و ولایت ــ اشفعی لنا

 

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *