واسطه های فیض الهی
چگونه است که آن علم و نور مطلق و نامحدود را در ظرف محدود و مقید یک موجود امکانی جلوه گر می بینیم؟ چگونه است که حیات مطلق در صفحه وجود یک گلبرگ سرسبز و یا یک فرد انسان تجلی می کند؟ چطور ممکن است که دریایی بی منتها در کاسه ای کوچک جای گیرد؟
آری ؛ ضعف و تقید و محدودیت ممکنات تا آن اندازه است که قابلیت افاضه مستقیم آن ذات واجب الوجود را ندارند . مگر نه آنست که پرتوی از نور الهی، کوهی عظیم را متلاشی نمود و کلیم الله را مدهوش و حیران خود ساخت؟ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا (چون پروردگارش بر كوه جلوه كرد ، آن را متلاشى نمود و موسى بىهوش شد).
حدیثی از امام صادق(ع) روایت شده که خلاصه آن اینست : کروبیین مخلوقاتی هستند که اگر نور یکی از آنها بر اهل زمین تقسیم شود، همه آنها را کفایت می کند . سپس فرمودند: آنگاه که موسی (ع) خواسته خود را از پروردگارش در خواست کرد، خداوند به یکی از کروبیین امر فرمود که بر کوه جلوه کرد و آن را متلاشی نمود
اینجاست که می یابیم همه تجلیات و افاضات الهی واسطه می خواهد . باید واسطه فیضی باشد تا خود قابلیت تجلی مستقیم و بدون واسطه الهی را داشته باشد و از سوی دیگر از وجود امکانی او که در رتبه ای برتر از سایر ممکنات است ، به سایر مخلوقات افاضه شود.
آری میان دو دریا ، یعنی بحر وجوب و امکان ، برزخی باید که : مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿١٩﴾ بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ (دو درياى [شيرين و شور] را روان ساخت در حالى كه همواره باهم تلاقى و برخورد دارند ؛ [ولى] ميان آن دو حايلى است كه به هم تجاوز نمىكنند).
علامه سید حیدر آملی(ره) در تفسیر «المحیط الاعظم» می نویسد: «مباشرت مستقیم حق تعالی در امر ظاهر ساختن خلائق و امضای امور و تدبیر آنها بدون واسطه هیچ موجودی بسیار بعید بنظر می رسد ؛ بخاطر دوری مناسبت بین عزّت موجود قدیم (خداوند متعال) ، و ذلّت حدّث (ممکنات) . به این خاطر خدای حکیم حُکم فرمود که نایبی از سوی او در امر ولایت و تصرف، خلیفه او باشد»