انسان با اختیار خودش می تواند بهتر از ملائکه شود
نگر نیک وبد تا چه کردی ز پیش ببینی همان باز پاداش خویش
چو از تو بود کژی و بیرهی گناه از چه بر چرخ گردون نهی (اسدی طوسی).
انسان با اختیار و اراده خود می تواند بهتر از ملائکه باشد یا بدتر از حیوان ؛ و گفته شده:
«زین الله الانسان بلباس الاختیار و یمکن للانسان نفسه أن ینموالی مقام ارفع من الملائکه او یکون أضل من الانعام »
لقد کرمنا بنی آدم …… بسجود لادم . مقام .اولئک کالانعام بل هم اضل منهم
یا ایها الانسان اعلم أنه لا یوجد فی قاموسک لفظ اسمه (لا اعلم ) ، (لا یمکن ) لو شئت قدرت ، و لو أردت صار ما ترید
و فکیفیة وجود الانسان حی بنحو کلما أراد قدر و شاء صار و لو أراد علم لذا لا یقبل من شخص یوم القیامة أن یقول لم علم أو لم أستطیع او لا یمکن لذا عند ذلک یذکرون له نماذج کثیره و یأتی الخطاب هلا علمت – لماذا ما عملتی بما تعلمین و اذ قال لم اکن اعلم یأتوه بنموذج کان یمکنه أن یعلم و یقولون له لماذا ما علمِتَ أن تعمل . باید این قسمت ترجمه شود .
نكته قابل تآمل
*برای آگاهیدن و متذکر گردانیدن بشر در موارد بسیاری از قران مجید گوشزد می نماید و در مقام امتنان اشاره دارد باینکه : ای انسان ما تو را از نیستی و آن وقتی که ( لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً ) كه چيز قابل ذكرى نبودی ، چیزی نبودی که بشمار آئی از منی مخلوط بکثافات بوجود آوردیم، و تو را در بهترین صورت و معتدل ترین اندام خلقت نمودیم { و لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم } و قوای ظاهری و باطنی { فجعلناه سمیعاً و بصیرا } به تو کرامت کردیم و از این روح قدس الهی { نفخت فیه من روحی } در تو دمیده شد.
و به تاج { لقد کرمنا بنی آدم } تو را مفتخر نمودیم و شریف ترین موجودات گردانیدیم و به { إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَة } تو را نماینده خود در زمین قرار دادیم و نیز ای انسان تو را گل سر سبد موجودات گردانیدم
و پس از آن که خلقت تو تمام گردید و لایق هدایت گردیدی { انا هدیناه السبیل } تو را به طریق حق و حقیقت رهبری نمودیم ، و تو بواسطه رسول باطن عقل، و رسول ظاهر انبیاء، و سفرای الهی، راه هدایت و سعادت که هدف اصلی از خلقت بشر، و آن چه مقدمه پیدایش اوست همین است به تو آموختیم .
وسیر به سوی سعادت و شقاوت را در کف اختیار تو نهادیم که به اختیار خود { اما شاکرا } و با شکرانه این همه نعمتهای گونا گون راه سعادت و فضیلت را اختیار کنی و موحد گردی و خدا پرست شوی و رشته بندگی به گردن بسته و خود را از حضیض ناسوتی به اوج ملکوتی رسانی .
{ و اما کفورا } یا کفران نعمت نموده و خود را به زنجیر اوهام و طبیعت نگاه داشته و آن قوای عقلی و روحانی که با آن توانستی خود را به سعادت عظمی رسانی و حیات پاکیزه دائمی و همیشه گی برای خود تأمین نمایی .
و یا منقاد و مطیع قوای شهوانی نموده و خود را از سعادت و فضیلت باز داری .
تو را از کنگره عرش میزنند صفیر / ندامت که در این دامگه چه افتاد است