خانه / اسلايد / یا کریم

یا کریم

یا کریم
۴ـ یا کریم
یاکریم : سه معنی برای این نام لحاظ شده است .

۱ـ کثیر الخیر و دائم النفع ۲ـ جواد و بسیار بخشنده و با گذشت ۳ـ عزیز و ارجمند و عالی مقدار و متخلق به اخلاق بزرگوارانه که معنای اول و دوم شبیه هم اند، ولی سومی با آنها متفاوت است .
در معنای سوم ، در قرآن آمده : «و لقد کرّمنا بنی آدم…» (و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم)

و در حدیثی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرمایند: «مبعوث شدم تا کامل کنم اخلاق های بزرگوارانه را» یعنی من برانگیخته شدم تا اخلاقی را که از انسانهای بزرگوار و ارجمند سر می‌زند، کامل کنم و کاملاً نشان دهم مکارم و کرم و کریم هم خانواده‌اند. مثلاً کریم و صبور و حلیم بودن از مکارم اخلاق است که در مقابل آن بخل و شتاب و کمی تحمل ، از اخلاق نامتناسب با کمال روح انسان است .

خداوند به پیامبرش می فرماید: تو دارای اخلاقی بسیار مهم و بزرگوارانه ای » ، که از نهایت کرامت و بزرگواری آن حضرت خبر می دهد.

به طور کلی «کریم» یعنی شخص بزرگی که افاده می کند آنچه که سزاوار است نه به خاطر عوضی و نه به خاطر غرضی ـ یعنی از کرم دور است که انسان چیزی ببخشد با چشم داشت ، و این چنین کرمی نهایت کمالش مال خداست، یعنی حد نهایی آن که در واقع حدی هم ندارد و بی نهایت است .

گنجینه‌های زمین و آسمان از اوست ، که حتی نیاز به تمجید هم ندارد و می بخشد و بدون حساب و چشم‌داشت ، و کرم انسان معمولاً اینگونه نیست. حالا باید دید آیا اسماء و صفات الهی، و به طور کلی افعال خداوند ـ از جمله کریم و رزاق بودن و جبار بودن و غیره ، بی‌هدف هستند و غرضی در ندارند؟

باید گفت : چون یکی از صفات خداوند ، «حکیم» است . و حکیم کسی است که هم علمش و هو فعلش همه با حساب و کتاب است؛ و اما از آنجا که خداوند غنی مطلق و کمال مطلق است؛ و اگر بخشش یا خلقی میکند نفعی عاید ذات مقدسش نمی گردد؛ پس هدفی خارج از ذاتش نخواهد داشت ؛ اما این سوال به جایی است پس افعال خداوند چه نتیجه ای دارد؟ و هدف چیست؟

مولوی در این باره از قول خداوند می گوید:
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم .

یعنی ظاهر نمودن خصوصیات ذاتی او از جمله «وجود» امری اجتناب ناپذیر بود. که باید بندگانی بودند و جودی ظهور می کرد .
به عبارت دیگر ، شدّت پری ، موجب لبریز شدن است ، و آنکه پر دارد میل به ارائه دارد، و صفات خداوند که بی نهایت است به دنبال محل ظهور و جاری شدن است در جریان پیدا شدن وجود از مرکز، و فیضان وجود از مرکزش یعنی ذات خداوند چه اتفاقی می افتد؟
اسماء و صفات خداوند که ابتدا مخفی بود و تفصیلات آن یعنی أسماء جزئی مانند زارع بودن، (هو الذی اضحک و ابکی ) خنداننده، گریاننده بودن خداوند آشکار می گردد .

در حدیث است خداوند می فرماید:

«کنت کنزاً مخفیاً فًاَحببتُ اَن اُعرف فخلقتُ الخلق لکی اُعرف»

(من گنجی پنهان بودم ، می‌خواستم آشکار شوم. پس از ایجاد آفرینش کردم تا شناخته شوم ).

و در حدیث است که «خلق ماشاء کیف شاء متوحداً بذالک لاظهار حکمته و حقیقت ربوبیته» (آنچه را که خواست آنگونه که خواست به تنهایی خلق کرد تا حکمت به حقیقت ربوبیتش را ظاهر کند.). و این هستی «موجود» از آن «وجود مطلق» جاری می شود؛ و خداوند خودش را در مظاهر اسماء و صفات خود مشاهده می کند .

پس وجود ما در اینجا به چه کار می آید؟ جواب : اینجاست که ما هرچه اسماء و صفات خداوند را ـ به عنوان این‌که خلیفه او بر روی زمین هستیم ـ بیشتر نشان دهیم، بیشتر مورد قبول حق تعالی قرار می‌گیریم ؛ و خداوند در آیینه وجود ما خود را مشاهده می نماند.

لذا نتیجه می گیریم که ما به عنوان انسان با مشخصات مادی و فردیش اصلاً مطرح نیستیم، و چیزی که مهم و مطرح است این است که ، به چه نسبت نشان دهنده اسماء و صفات خداوندیم؛ زیرا ما حتی اگر بصیر و صاحب معرفت باشیم ، با بصیرت و معرفت خداوند داریم خود خدا را مشاهده می‌کنیم و این بصیرت، سایه بصیرت خداست.

و هم چنین از سایر اسماء و صفات الهی، و حتی «ارادت» اگر ما در راه سیر و سلوک الهی «مرید» باشیم این بازتاب صفت مرید بودن خداست که در ما ظاهر شده .

پس غرض از خلقت، مشاهده تفصیلی کمالات خداوند است، و آن کمالات در هر حال خارج از ذات مقدسش نیست که بخواهد با به دست آوردن آنها خود را کامل کند.

 

می‌فرماید: «لیبلُوَکم ایکم احسن عملاً» (تا شما را بیازماید که کدامتان عمل بهتری دارید). و باز می فرماید:

« لتنظرَ کیف تعملون» تا ببینیم چگونه عمل می کنید) پس می خواهد تماشا کند و عمل مخلوقاتش را ببیند چگونه عمل می کنید. یعنی ، می‌خواهد تماشا کند و عمل مخلوقات را ببیند که چه کسی کمالات را بهتر نشان می دهد.

و دیگر اینکه : همین که ما فکر می‌کنیم که هستیم و به لقاء خداوند ملحق می شویم خوشحالیم، پس همه هستی جمیل است و همه هستی را دوست دارند نه نیستی را، این هم خودش یک توجیه انفسی قابل قبول برای خلقت است . پس کریم هم ارجمند است و هم بخشش می نماید، و از این بخشش نفعی عایدش نمی‌شود. فقط بزرگواری خود را نشان می دهد.

و باید دانست که اشتیاق خدای متعال نسبت به ما خیلی بیشتر از اشتیاق ما نسبت به اوست زیرا که خداوند خود را در آینه ما می‌بیند. در واقع عاشق خود و آثار خود است.

«ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود»

واقعاً اگر خداوند پیامبری نمی‌فرستاد از دستگاه خدا چه کم می شد؟ علت اصلی فرستادن پیامبران لطف خداست به انسان‌ها و توجه خاصی که در جذب آنها به سوی خود دارد.

نکته آخر آنکه در جریان خلقت، فقط صفات لطف مثل کرم و رحمت و مغفرت آشکار نمی شود، بلکه صفات دیگری مثل قاهر، و غالب و محیط و عادل هم نمودار می گردد؛ که البته ظهور آنها بیشتر در قیامت است. در هر حال خلقت از اول تا آخر ظهور اسماء و صفات خداست .

همچنین ببینید

اشاره به آیات تسبیح 

اشاره به آیات تسبیح سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ   هرآنچه …

حقیقت نماز

🔸حقیقت نماز🔸   ✅اقامۀ نماز گناهان ظاهری و قلبی را درمان می‌کند. اگر کسی اهل …

سؤال؟ از مجموع این آیات چه می فهمید؟

سؤال؟ از مجموع این آیات چه می فهمید؟ معلوم میشود که معنا و حقیقت تسبیح …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *