۱۰ـ یا حکیم
«حکیم» با تدبیر، راست گفتار .
خداوند متعال فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ »
(نيست خدايى جز او كه پيروزمند و حكيم است ).
واژه حکیم صفت مشبّهه به معنی همیشه راست گفتار و درست کردار است. از باب شرف به معنی حکیم گردیدن، محکم کار شدن، فرمان دادن، دانش و حکمت داشتن و قضا و داوری نمودن است.
حکیم از اوصاف خداوند متعال، به معنی کسی که جز به درستی به نیکویی نمیگوید و انجام نمیدهد. حکیم کسی است که محکم، متقن و استوار دارنده آفرینش و اشیاست، و در قرآن این صفت بیش از ۹۰ بار تکرار شده و با وصف عزیز، علیم ،خبیر، تواب، حمید، واسع و علیّ همراه گردیده است.
ابن عربی می گوید: حکیم کسی است که هر چیز را در جای مناسب خود قرار دهد، تنظیم و چینش کائنات و نظم آنها حکیمانه است و خطایی در آن نرفته است و هر زمان چیزی را اقتضا دارد، لذا در احکام، نسخ تغییر پدید می آید و حکم دیگری جایگزین حکم اول میشود؛ زیرا خداوند، عالم به زمان ها و مکان ها است و حکمت از کارهای حکیم است.
و اوست که به لقمان حکمت آموخت . و تنها است که میداند چگونه و چه وقت چه مقدار و چه اندازه بیافریند و ترتیب دهد و چگونه و در چه زمانی نابود و فانی سازد.
«أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ »
من كار خويش به خدا واگذار كردم، خداست که به حال بندگان خود بیناست .
خداوند حکیم است یعنی قول و فعلش از روی حکمت است. با تدبیر عمل می کند. تمام مخلوقاتش از روی حکمت است. هیچ موجودی را عبث و بیهوده خلق نکرده است.
سوره البقرة «قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» [۳۲] گفتند: منّزهى تو. ما را جز آنچه خود به ما آموختهاى دانشى نيست. تويى داناى حكيم..
«حکیم» ، لغتاً به چند معنا آمده است:
حکیم در مورد خداوند ، بمعنای آنست که با احاطه کامل علمی، و نهایت قدرت، موجودات را خلق، و اداره می کند، و اشتباه هم نمی کند، و فعلش هم در مرحله حساب و برنامه ریزی، و هم در پیاده کردن ـ استحکام دارد، و نظم عالم هم نتیجه همان استحکام و ارتباط و انسجامی است که در علم خداوند موجود است.
امروزه روشن شده است که اجزاء طبیعت چنان عاقلانه و حساب شده در کنار هم چیده شده اند که دست زدن به هر قسمت آن ، جز خرابی اثر دیگری ندارد .
حکمت و فلسفه الهی، علم به حقایق موجودات است که نظم محکمی دارند. یعنی حقایق عالم را آن طور که هست، بشناسیم.
خداوند، به قرآن هم حکیم گفته است. در قرآن حکمت به دو صورت آمده حکمت نظری و حکمت عملی.
۱ـ حکمت نظری یعنی حقایق اشیاء را آن طور که هست، بشناسیم یعنی خیالی بین نباشیم و واقعبین باشیم قرآن کریم می فرماید:
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
به هر كه خواهد حكمت عطا كند. و به هر كه حكمت عطا شده نيكى فراوان داده شده. و جز خردمندان پند نپذيرند.
و به هرکس حکمت داده شود به یقین خیری فراوان داده شده است . در دعا از معصوم است «خدایا اشیاء را آن چنان که هستند به من نشان ده» . حکیم حقایق اشیا و مناسبات بین آنها را می فهمد.
۲ـ حکمت عملی یعنی در عمل، بر طبق خوبی و بدی واقعی اعمال رفتار کنیم .
قرآن کریم می فرماید:
وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ
«به راستی، لقمان را حکمت دادیم که خدا را سپاس بگذار». زيرا هر كه سپاس گويد به سود خود سپاس گفته، و هر كه ناسپاسى كند خدا بىنياز و ستودنى است.
دستوراتی که در بیان حکمت در این سوره آمده تقریباً همه از نوع حکمت عملی است.
حدیث از امام موسی بن جعفر(ع)
« ای هشام ، زراعت در زمین مستعد رشد می کند نه در زمین سخت » همچنین، حکمت، دلهای متواضع را آباد می کند نه دلهای متکبر و خودخواه را، زیرا خداوند تواضع را نشانه عقل ، و تکبر را نشانه نادانی قرار داده است » . و صاحب شدن این نعمت الهی، نیت و عمل خالص قربتاً الی الله میخواهد و بس.
چنین است که هر کس چهل روز مال حلال بخورد خدا قلبش را منور می کند. در حدیث است «هیچ بنده ای نیست که یاد خداوند را چهل روز به جا آورد مگر اینکه او را در دنیا زاهد قرار خواهد داد و درد و دوای دنیا را به او نشان خواهد داد و حکمت را در قلبش تثبیت میکند و زبانش را با آن گویا می سازد.».
و نیز در حدیث است که : «هرکس چهل روز خود را برای خدا خالص کند، چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری میشود» این چهل روز مثل دوره جنینی است.
در خاتمه باید گفت که اگر کسی فاقد حکمت نظری و عملی بود، هم حقایق را نمی فهمد، و هم در اعمالش اشتباه راه می یابد. از مقدمات دیگری که در احادیث برای حکمت آمده، گرسنگی کشیدن است . ممکن است بدن ضعیف شود اما روح آزاد میشود و فهم باطنی روشن تر می شود.