خانه / اسلايد / ملاقات با لشکرحر بن ریاحی:

ملاقات با لشکرحر بن ریاحی:

ملاقات با لشکرحر بن ریاحی:
چون روز دوم محرم وارد عراق شدند. وقبل از آنکه به کربلا برسند، یکی از همراهان تکبیر گفت. حضرت فرمود: برای چه تکبیرگفتی؟ عرض کرد نخلها را دیدم. آن کس که راهنمای کاروان بود گفت: هنوز راه مانده تا رسیدن به کوفه، و او بنظرش نخلهای کوفه را می بیند. وجمعی گفتند: بخدا ما هرگز در اینجا نخل ندیده ایم! وقتی کمی نزدیکتر شدند، دیدند لشکری مصلحانه بسوی کاروان می آید. و حدود هزار سوار به فرماندهی، حُر بن یزید ریاحی در برابر کاروان کوچک حسین(ع) قرار گرفتند. وقت نماز ظهر فرا رسید. حسین(ع) به حر گفت: شما با اصحاب خود نماز بخوان، و من هم با اصحاب خود، اما حُر گفت: نه هرگز، همه ما با شما نماز میخوانیم و به امام اقتداء کردند.
وبعد از نماز، امام(ع) رو به لشکر حُر کرد. و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود:
اما بعد، اگر شما تقوی پیشه کنید، وحق صاحبان حق را بشناسید، مشمول رحمت خدا شده اید، ما از دودمان محمد(ص) بوده وسزاوارتر به حکومت و رهبری هستیم…
بعلاوه نامه های شما حکایت از این مطلب دارد، درست بیندیشید، اگربخواهید ما از این جا بر میگردیم.
و بدستور امام یکی اصحاب دو خورجین مملو از نامه را به پیش آورد وحُر چون نامه ها را دید گفت: من جزء نویسندگان نامه نیستم و از این نامه ها خبر ندارم، وقصد جنگ هم با شما را ندارم، فقط مامورم هرکجا شما را ملاقات کنم از شما جدا نشوم تا آنگاه که شما را در کوفه تسلیم ابن زیاد کنم.
امام ازسخن حُر، خشمگین شد و فرمود: مرگ از این اندیشه به تو نزدیگتر است. حُر چیزی نگفت. امام به اصحاب خود فرمان آماده مراجعت می دهد. سپاه حُر سر راه کاروان را گرفت و مانع مراجعت آنها شد. امام به حُر گفت: مادرت به عزایت اشک بریزد از ما چه میخواهی؟
حُر گفت: اگر ازعرب غیر تو نام مادرم را این چنین به زبان می آورد، من هم نام مادرش را می بردم، ولی سوگند به خدا جز اینکه به بهترین وجهی نام مادرت را بزبان آورم راهی نمی بینم. و چون گفتگو بین امام و حُر ادامه یافت، حُر گفت: اکنون که از ورود به کوفه بی میل هستید، پس راهی را انتخاب کن که نه به سوی کوفه باشد و نه بسوی مدینه، تا نامه ای به ابن زیاد بنویسم، امیدوارم خداوند حُسن عاقبت به من مرحمت کند و به گرفتاری جنگ با شما، مبتلا نشوم.
حُر از کاروان فاصله گرفت و هر دو لشکر همچنان حرکت می کردند. کاروان کوچک حسین(ع) در یک طرف، و سپاه هزار نفری حُر در طرف دیگر، تا به منزلگاه بیضه رسیدند باز امام خطبه ای خواند، و مطالب را برای مردم روشن ساخت. و در آنجا نامه ابن زیاد به حُر رسید که در آن نوشته بود: «به محض رسیدن نامه، حسین و همراهانش را دریک بیابان بی آب وآبادی باز داشت کن.»

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *