سجده شکر در نماز
از ائمه اطهار سوال شد حواس ما در نماز جمع نیست، حضوری نداریم، چه کنیم؟
فرمودند: با نافله آنرا جبران کنید. عرض کردند، در نافله هم اگر حواس ما جمع نبود چه کنیم؟ فرموند، با سجده شکر جبران نمایید. این همه فضیلتی که برای سجده شکر برای آن است که انسان اگر توفیق انجام یک عبادتی نصیبش شد، تازه اول بدهکاری اوست، و باید شاکر باشد که این نعمت نصیبش شده است.
امام سجاد(ع) در باره عجز از شکر فرمود: «هر چه می کوشیم سپاس نعمت تو فرو نگذاریم، باز تقصیرکار و مدیون می شویم.»
کمک خواهی فرع بر عبادت اوست، باید به او نزدیک شد، آنگاه به خود اجازه داد که از وی طلب استعانت کرد. همانطور که عبادت درجاتی دارد، استعانت هم درجاتی خواهد داشت.
یک وقت انسان فقط خود را می بیند، می گوید: من خدا را عبادت میکنم. آنگاه در «ایاک نستعین» که به دنبالش ذکر می کند، خیلی ضعیف و کم رنگ خواهد بود.
اگر عبادت به مرحله عالیه راه یافت، استعانت نیز به مرحله ولایت می رسد. در اینصورت انسان از آسیب دشمن درون و برون آسوده می شود.
اشارهای لطیف
عابد با عظمت و قدرت و کشش معبود، خود را از بند بندگی غیر میرهاند و تلاش می کند تا هرچه بیشتر به کانون جاذبه ربوبی نزدیک تر شود؛ اما می بیند این توجه و همت و سعی و تلاش، با سرعت سلوک او هماهنگ نیست، احساس می کند پایش را به طور جدی گرفته اند و به پایینش می کشند.
جاذبه های کاذب نمی گذارند خود را راحت از اعماق چاه نفسانیت بالا بکشد. از این رو در نهایت درماندگی، لب به استعانت می گشاید و می گوید: «و ایاک نستعین».
تنها راه تقرّب، عبادت است و بس
تنها راه تقرب به خدای سبحان، عبادت است و بس. بنابراین وقتی خدای متعال به سمتهای اولیاء و انبیاء در قرآن کریم میپردازد، نخست از عبادت آنها شروع میکند.
در تشهد میگوییم: «اشهد ان محمد عبدُه و رسولُه». عبادت او قبل از رسالت، و برای این است که از رسالتش فضیلت و برتری دارد.
عبادت، چهره ارتباطی با مولاست، و رسالت چهره ارتباطی با سایر بندگان است. سایر انبیاء عظام هم اگر به کمالاتی رسیده اند محصول عبادت آنها بوده است و قوم خود را اول به توحید عبادی دعوت می کنند، سخن ابتدا از «الله» و سپس از عبادت خدا بود.