اکنون ای انسان!
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِۗ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿١٠٧﴾ ؛
آیا نمی دانستی که حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؟! [و حق دارد هرگونه تغییر و تبدیلی در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!] و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست. [و اوست که مصلحت شما را میداند و تعیین میکند].»
در آیهای از قرآن در مورد معاد اینچنین بیان شده است:
لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ؛به او خطاب میشود: تو از این صحنه [و دادگاه بزرگ] غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است!
این آیه شریفه به این مسأله اشاره میکند که مسأله قیامت و جهنم، هم اکنون نیز وجود دارد و اگر تو دقیق شوی، اکنون با چشم دل قادر به دیدن آن خواهی بود؛ اما چون در غفلت از این مسأله هستی آنها را نمیبینی. قرآن می فرماید:
كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿٥﴾ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ؛
اگر به علم اليقين [كه علم استوار و غير قابل ترديد است به آخرت] آگاه بوديد [از تكاليف دينى و توجه به آباد كردن آخرت باز نمىمانديد] «۵» بىترديد دوزخ را خواهيد ديد.
متأسفانه بیشتر انسانها نه از علم یقین یعنی معرفت اکتسابی بهرهای بردهاند و نه از آن معرفتی که خداوند در فطرت ما قرار داده استفاده کردهاند.
دوم، اینکه خداوند مالک و مدبّر همه عالمهاست، اعم از: عالم ملکوت، عالم ملک، عالم جبروت و…. بنابراین، مالکیت و تدبیر خداوند سبب میشود که به جا آوردن حمد خدا بر ما واجب شود.
سوم، خداوند رب است و ربوبیت او برای همه موجودات است.
چهارم، چون خداوند «ارحم الراحمین» است پس حمد نیز تنها شایسته او است.
و زمانی که انسان معنی رب بودن خدا را بداند، بهتر میتواند او را بشناسد: «ایاک نعبد و ایاک نستعین.» ایاک نعبد در اینجا در حقیقت وابسته به آن معرفتی است که انسان پیشتر آن را کسب کرده است.
چون خداوند را رحمن و رحیم و مالک یوم دین شناخته است، اقرار میکند که غیر از خدا کسی را نمیپرستد و احدی را جز او لایق عبادت نمییابد؛ چرا که غیرخدا دارای این صفات نیست.
عبادت، نهایت خضوع و تذلل عبد، توأم با اعتراف به عظمت معبود است؛ یعنی، انسان در عبادت ذلیل بودن خود را در برابر عظمت خداوند تصور میکند.
«ایاک نستعین» نیز وابسته به «ایاک نعبد» است. یعنی از احدی غیر از خدا کاری ساخته نیست و همه عبد و ضعیف هستند. زمانی که انسان عظمت خدا را شناخت، میتواند به عبد و ضعیف بودن خود پیببرد. استفاده از ضمیر جمع در آیه به این سبب است که انسانها همه با هم باید به عبادت خدا بپردازند و همه موجودات اعضای یک پیکر هستند.
بنابراین، چون خدا پرورشدهنده و رب تمام موجودات و مالک دنیا و آخرت است پس حمد و ستایش تنها مخصوص اوست، و تنها او است که لایق عبادت و پرستش است، ملاک در قیامت و ورود به بهشت نیز تنها قدرت خداوند است و به طور طبیعی، انسان باید در قبال چنین خدایی خضوع و خشوع و عبادت کند.
پس، انسان در محضر چنین خدای مقتدری میایستد و اقرار میکند: «ایاک نعبد و ایاک نستعین.» بیتردید، این ذکر از جانب انسانهای مختلف متفاوت است؛ چرا که هر انسانی به اندازه معرفت خود این ذکر را بر زبان جاری میسازد و در اعماق وجود خویش این مسأله را باور دارد.
«ایاک نعبد» نغمه عاشقانهای است که از فطرت بر میخیزد، و حقیقت ایاک نعبد، برای پرورش انسانهاست و قبل از آن خداوند را با تمام صفات جمال و کمال یاد میکنیم، سپس این جمله عاشقانه را بر زبان جاری میسازیم.
چون تا اندازه ای با صفات خدا آشنا شدی و رب العالمین را شناختی؛ پس ای انسان! بنگر جز او چه داری؟! جز او چه خواهی؟! اگر سر تسلیم بر درگاه این رب نیاوری، می بینی مربوب ها را به جای رب قرار می دهی گر چه متوجه نباشی.
پس فقط او را عبادت کن
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا
[اوست] پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو قرار دارد؛ پس او را بِپرَست و بر پرستيدنش شكيبا باش. آيا براى او همنامى مىدانى [كه او هم پروردگار آسمانها و زمين باشد؟! ]
پس سر به این درگاه بگذار که اگر حیات می خواهی همین است، و سعادت همین، و نعمت و عزت هم همین است و بس. پس بگو:
قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينََ
بگو: مسلماً نماز و عبادتم و زندگى كردن و مرگم براى خدا پروردگار جهانيان است.
الحمدلله