نخستین تقاضای بنده
اولین تقاضای بنده این است که او را به راه راست، راه پاکی و نیکی، راه عدل و داد، راه ایمان و عمل صالح هدایت فرماید، تا خدایی که همه نعمتها را به او ارزانی داشته نعمت هدایت نیز بر آن بیفزاید.
گر چه انسان در چنین شرائط مؤمن است، و با خدای خود آشناست، ولی امکان دارد که هر آن این نعمت به خاطر عواملی از او سلب گردد، و از صراط مستقیم منحرف و گمراه شود. پس باید هر شبانه روز لااقل ده مرتبه از خدای خود بخواهد که لغزش و انحرافی برای او پیش نیاید.
صراط مستقیم چیست؟
این صراط مستقیم که همان آیین حق است، مراتب و درجاتی دارد که همه افراد در پیمودن این درجات یکسان نیستند. هر مقدار از این درجات طی شود، باز درجات بالاتری وجود دارد که انسان با ایمان باید از خدا بخواهد تا او را به این درجات هدایت کند.
در اینجا این سؤال معروف پیش می آید که چرا ما همواره هدایت به صراط مستقیم را از خدا درخواست میکنیم؟! وانگهی به فرض که این سخن برای ما مناسب باشد ولی از پیامبر و امامان که نمونه انسان کامل بودند چه معنی دارد؟!
در جواب باید گفت؛
اولاً: همانطور که اشاره شد انسان در مسیر هدایت هر لحظه در معرض لغزش و انحراف قرار دارد، به همین دلیل باید خود را در اختیار پروردگار بگذارد، و تقاضا کند که او را به راه راست ثابت نگهدارد. نباید فراموش کنیم که وجود و هستی و تمام مواهب الهی، لحظه لحظه از آن مبدأ بزرگ به ما می رسد.
و گفته شد که: مثَل ما و همه موجودات(در یک نظر) مثل لامپهای برق است، اگر می بینیم نور لامپ، متصل و یکنواخت پخش می شود به خاطر آن است که لحظه لحظه نور از منبع برق به آن می رسد؛ منبع برق هر لحظه نور جدیدی تولید می کند و به وسیله سیمهای ارتباطی به لامپ تحویل می گردد. هستی ما نیز همانند نور این لامپها است، گر چه به صورت یک وجود ممتد جلوه گر است، «ولی در حقیقت لحظه به لحظه وجود تازه ای از منبع هستی آفریدگار فیاض به ما می رسد».
بنابراین، همان گونه که هر لحظه وجود تازه ای به ما می رسد، به هدایت جدیدی نیز نیازمندیم. بدیهی است که اگر موانعی مانند ظلمتها و ناپاکیها در سیم های معنوی ارتباطی ما با خدا ایجاد شود، پیوند ما را قطع می کنند، و همان لحظه از صراط مستقیم منحرف خواهیم شد. ما از خدا درخواست می کنیم که این موانع پیش نیاید و بر صراط مستقیم ثابت بمانیم.
ثانیاً: هدایت همان پیمودن طریق کمال است که انسان بهتدریج مراحل نقصان را پشت سرگذارد و به مراحل بالاتر برسد. این را نیز بدانیم که طریق تکامل نا محدود است که به سوی بی نهایت پیش می رود.
بنابراین: جای تعجب نیست که حتی پیامبران و امامان از خدا تقاضای هدایت صراط مستقیم کنند، چه اینکه کمال مطلق تنها خداست، و همه بدون استثناء در مسیر تکاملند، چه مانع دارد که آنها نیز درجات بالاتری را از خدا درخواست کنند؟!
مگر ما بر پیامبر(ص) صلوات نمی فرستیم؟ مگر مفهوم صلوات، تقاضای رحمت تازه پروردگار برای محمد و آل محمد نیست؟ مگر خود پیامبر(ص) نمی فرمود: «ربی زدنی علماً» خدایا علم و(هدایت) مرا بیش تر کن!
مگر قرآن نمی گوید: وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى(و آنان كه هدايت يافتهاند، خدا بر هدايتشان مىافزايد) و نیز وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ (و كسانى كه هدايت يافتهاند خدا بر هدايتشان افزوده و پرهيزكارى و تقوايشان را به آنان عطا كرده است)؟
بنابراین، صلوات بر پیامبر(ص) و امامان در حقیقت تقاضای مقام بالاتر و والاتر برای آن بزرگواران است.