اشارهای به مطالب سوره
سوره یوسف مکی است، در مکه فرود آمده و یکصد و یازده آیه دارد و هزار و سی و شش کلمه و هفت هزار و صد و شصت و شش حرف است.
غرض این سوره، بیان ولایتی است که خداوند نسبت به بنده اش دارد، البته آن بنده ای که ایمان خود را خالص کرده، و دل از محبت او سرشار ساخته و جز به سوی او به هیچ سوی دیگر توجه نداشته باشد.
آری! چنین بنده ای را خداوند خود عهده دار امورش شده، او را به بهترین وجه تربیت میکند، و راه نزدیک شدنش را هموار، و از جام محبت سرشار میکند، آنچنان که او را خالص برای خود می سازد.
و به زندگی الهی خود زنده اش میکند، هرچند اسباب ظاهری همه در هلاکتش دست بهدست هم داده باشند، او را بزرگ می کند، و هر چند حوادث او را خوار بخواهند، عزیزش می کند، هرچند ناملایمات دهر او را بهسوی ذلت بکشانند، و قدر و منزلتش را منحط سازد.
خداوند، غرض را در خلال بیان داستان یوسف تأمین نموده و در هیچ سوره ای از قرآن کریم هیچ داستانی مانند داستان یوسف به طور مفصل و از اول تا آخر نیامده، به علاوه در سوره یوسف غیر از داستان یوسف داستان دیگری نیامده و سوره ای است خالص برای حضرت یوسف(ع).
آری! یوسف هم بنده ای بود خالص در بندگی؛ خداوند او را برای خود خالص کرد، و به عزت خود عزیزش ساخته بود با اینکه تمامی اسباب بر ذلت و خواریاش اجتماع کرده، و او را در مهلکه ها انداخت، و خداوند او را از همان راهی که به سوی هلاکتش می کشانید به سوی زندگی و حیات می برد.
برادران بر وی حسد بردند و او را در چاه دورافتادهای افکندند، و سپس به پول ناچیزی فروخته و خریداران به مصرش بردند، و در آنجا به خانه سلطنت و عزت راه یافت، آنکس که در آن خانه ملکه بود با وی بنای مراوده گذاشت و او را نزد عزیز مصر متهم ساخت، و چیزی نگذشت که خودش نزد زنان اعیان و اشراف مصر اقرار به پاکی و برائت وی کرد، دوباره اتهام خود را دنبال نموده او را به زندان انداخت، و همین سبب شد که مقرّب درگاه سلطان گردید.
و نیز همان پیراهن خون آلودش که باعث نابینایی پدرش یعقوب شد، بار دیگر باعث بینایی پدر گردید، به همین قیاس تمامی حوادث تلخ او وسیله ترقی او و به نفع وی تمام شد.
خلاصه؛ هر پیشآمدی که در طریق تکامل او سد راه میشد، خداوند عین همان پیشآمد را وسیله رشد و باعث موفقیت و رسیدن به هدفش قرار داد، و همواره خدا او را از حالی به حالی تحول میداد تا آنجا که ملک و حکمتش ارزانی داشته. و او را برگزید، و تأویل احادیث را به او بیاموخت و نعمت خود را بر او تمام نمود، همانطور که پدرش به او وعده داده بود.
خداوند، داستان آنجناب را از خوابی که در کودکی، زمانی که در دامن پدر بود آغاز نمود. آری! رؤیای او از بشارتهای غیبی بود، که بعدها آن را خارجیت داده، و با تربیت الهیهایکه مخصوص یوسف داشت کلمه او را تتمیم کرد. آری! سنّت خدای تعالی در باره اولیائش همین است که هر یک از آنها را تحت تربیت خاصی پرورش دهد.
و نیز در سوره یوسف، مفهوم انتظار و شیرینی وصال تجلی نور امید از پس پرده تاریکی و نومیدی و عظمت و شکوه حکومت الهی که نتیجه آگاهی و امانت است، همه را می توان مشاهده نمود