چه خواب پر شکوه و جالبی!
لذا با لحن آمیخته با نگرانی و اضطراب اما توأم با خوشحالی به فرزندش چنین گفت :
قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا
إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ ۵
بدون شك، شيطان براى انسان دشمنى آشكار است. او منتظر بهانه است که وسوسه های خود را آغاز کند ، به آتش کینه و حسد دامن زند و حتی برادران را به جان هم اندازد.
معلوم می شود حضرت یعقوب(ع) با فراست یا به علم نبوت تمام وقایع و پیشآمدنیها بر یوسف را از این خواب پیش بینی نمود؛ و دانست آنچه در قضای الهی بر او نوشته از ستم برادرها و شاید زندانی شدن یوسف و بالاخره رسیدنش به مقام کرامت و نبوت و سلطنت و تفوق و استیلاء او بر برادران و خاضع گردیدن آنان نزد وی، و معجزه او در تعبیر رؤیا. این بود که از روی شفقت و شدت مهر و محبتی که به یوسف داشت، گفت: ای پسرک من! خوابت را برای برادرانت مگو که با تو حسد می ورزند و کید می کنند؛ زیرا شیطان برای انسان، دشمنی آشکار است.
نکات تربیتی
خوب است انسان هیچ گاه راز دل و اسرارنهانی خویش را فاش ننمایند تا آتش حسادت دیگران را شعله ور نسازد.
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:
«سرّک من دمک فلا یجرین من غیر اوداجک» اسرار تو همچون خون توست که باید در عروق خودت جریان یابد.
برادران یوسف یازده تا بودند. یکی بنیامین که برادر ابوینی او بود و مادرشان راحیل بود و ده تای دیگر، برادر پدری او و شش نفر از آنها که پسران خاله او نیز بودند، مادر آنها لیای دختر لیان دختر خاله یعقوب بود. وقتی لیالی فوت شد یعقوب با خواهر او راحیل ازدواج کرد و یوسف و بنیامین از او متولد گردیدند.