رهایی یوسف از چاه
وَجَاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ يَا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴿١٩
و( یوسف در چاه بود تا) كاروانى آمد، پس آبآورشان را فرستادند، او دلوش را به چاه انداخت.(و یوسف به طناب و دلو آویزان شد و به بالای چاه رسید) مأمور آب گفت : مژده! اين پسرى نورس است! و او را به عنوان كالا [ى تجارت] پنهان كردند؛ و خدا به آنچه مىخواستند انجام دهند دانا بود.
خداوند، بندگان مخلص خود را تنها نمی گذارد
خداوند، بندگان مخلص خود را تنها نمی گذارد و آن ها را در شداید و سختی ها نجات می دهد. نوح را روی آب، یونس را زیر آب، و یوسف را کنار آب، نجات داد.
همچنان که ابراهیم را از آتش، موسی را در وسط دریا، و محمد(ص) را در غار و علی(ع) را در لیلة المبیت که به جای پیامبر(ص) خوابیده بود، نجات داد.
خداوند هر جا اراده کند، بدون خواست انسان، عملی انجام می شود، مثلاً موسی(ع) رفت آتش بیاورد، ولی با وحی و پیامبری برگشت.
این کاروان رفتند تا آب بیاورند، ولی یوسف را نجات داده و با او برگشتند. با اراده الهی، ریسمان چاهی وسیله شد تا یوسف از قعر چاه به تخت کاخ برسد، پس بنگرید با «حبل الله» چه می توان انجام داد!