زمزمه عـرفان مطالب تربيتي، عرفاني و اخلاقي و كتاب‌هاي سركار خانم طاهره سادات زرگرمرادي
یوسف در دربار سلطنتی
داستان پر ماجرای یوسف با برادران که به افکندن او در قعر چاه انجامید، به هر صورت پایان یافت، و فصل جدیدی در زندگی این کودک خردسال در مصر شروع شد.
به این ترتیب که یوسف را به مصر آوردند، و در معرض فروش قرار دادند و طبق معمول چون تحفه نفیسی بود نصیب «عزیز مصر» شد که در حقیقت مقام وزارت یا نخست وزیری فرعون را داشت؛ زیرا آن ها بودند که می توانستند قیمت بیش تری برای این «غلام ممتاز از تمام جهات» بپردازند.
وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٢١﴾
آن کس كه يوسف را خريد به همسرش گفت : جايگاهش را گرامى دار، اميد است برای ما مفید باشد، و يا او را به فرزندى انتخاب كنيم. اين گونه يوسف را در آن سرزمين(مصر) جايگاه ويژه بخشيديم [تا زمينه فرمانروايى وحكومتش فراهم شود] و به او از تعبير خوابها بياموزيم؛ و خدا بر كار خود مسلّط است، ولى بيش تر مردم نمىدانند.
منظور از «تأویل احادیث» همان علم تعبیر خواب است که یوسف از طریق آن می توانست به بخش مهمی از اسرار آینده آگاهی پیدا کند، و یا منظور وحی الهی است؛ چرا که یوسف با گذشتن از گردنه های صعب العبور آزمایش های الهی در دربار عزیز مصر این شایستگی را پیدا کرد که حامل رسالت و وحی گردد، ولی احتمال اول مناسب تر به نظر می رسد.
در پایان آیه می فرماید: «خداوند بر کار خود، مسلط و غالب است؛ ولی بسیاری از مردم نمی دانند.»
یکی از مظاهر عجیب قدرت خداوند و تسلطش بر کارها این است که در بسیاری از موارد وسائل پیروزی و نجات را به دست دشمنانش فراهم می سازد، چنان که در مورد یوسف اگر نقشه برادران نبود او هرگز به چاه نمی رفت و اگر به چاه نرفته بود، به مصر نمی آمد، و اگر به مصر نیامده بود نه به زندان می رفت و نه آن خواب عجیب فرعون تعبیر می شد و نه سرانجام عزیز مصر می شد.
در حقیقت، خداوند، یوسف را به دست برادران بر تخت قدرت نشاند، هر چند آن ها تصور می کردند که او را در چاه بدبختی سرنگون ساخته اند!