خانه / اسلايد / مراتب یقین

مراتب یقین

علم الیقین (عارفی رفت منبر گفت هر کس میداند تا یک روز دیگر زنده است بلند شود کسی بلند نشد ، گفت هر کس آماده مردن است بلند شود باز کسی بلند نشد گفت عجب از مردمی که نه اطمینان به زنده بودنشان دارند و نه آماده گی رفتن و مرگ) ما همه همین طور هستیم طول امل و غفلت داریم.

علم داریم که قیامت است ولی بیشترین یقینی که انگار مردم شک دارند در آن.

اصطلاحات یقین (قطع)

مراتب یقین

مرتبه اول: علم الیقین است، و آن اولین مرتبه یقین است و عبارت است از: اعتقاد ثابت جازم مطابق واقع. و آن حاصل می شود از ترتیب مقدمات و استدلال، مانند یقین کردن به وجود آتش در موضعی به مشاهده دود.

مرتبه دوم: عین الیقین است، و آن عبارت است از مشاهده مطلوب و دیدن آن به چشم بصیرت و دیده باطن، که به مراتب روشن تر از دیده ظاهر است. و آنچه مشاهده از آن شود واضح تر و ظاهرتر است.
و اشاره به این مرتبه است آنچه سید اولیاء در جواب ذعلب یمانی که سؤال کرد از آن حضرت که: «هل رایت ربک؟» یعنی: «آیا پروردگار خود را دیده ای؟» فرمودند:

«لم اعبد ربا لم اره» یعنی: «بندگی نمی کنم خدائی را که ندیده باشم» . و همین است مراد آن حضرت از آنچه فرمود که: «رای قلبی ربی» یعنی: «دید دل من پروردگار مرا» . و این مرتبه هم نمی رسد مگر به ریاضت و تصفیه نفس، تا اینکه تجرد تام از برای او حاصل شود. و این مانند یقین کردن به وجود آتش است به معاینه دیدن آن.

مرتبه سوم: حق الیقین است، و آن عبارت است از اینکه میان عاقل و «معقول» وحدت معنویه و ربط حقیقی حاصل شود، به نحوی که عاقل، ذات خود را «رشحه ای» از رشحات فیض معقول و مرتبط به او بیند، و آنا فآنا اشراقات انوار او را به خود مشاهده نماید، مانند یقین کردن به وجود آتش به داخل آن شدن.

و رسیدن به این مرتبه موقوف است به مجاهدات شاقه، و ریاضات قویه صعبه، و ترک رسوم و عادات، و قطع ریشه شهوات، و باز داشتن دل از خواطر نفسانیه و افکار ردیه شیطانیه، و پاک نمودن خود از کثافات عالم طبیعت ناهنجار، و دوری از علایق و زخارف دنیای غدار.

او را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست

بلکه یقین حقیقی نورانی خالی از ظلمات شک و وهم و «شوایب» ، اگر چه در مرتبه اول باشد به محض فکر و استدلال حاصل نمی گردد بلکه حصول آن به تصفیه نفس از کدورات اخلاق ذمیمه منوط، و حصول آن به ریاضات و مجاهدات مربوط است.

بلی آئینه دل را تا از زنگ عالم رسم و عادات و غبار خطه طبیعت صیقل ندهی قبول صور حقایق اشیاء نمی کند و مقابله میان او و عقل فعال که محل صور جمیع حقایق است دست ندهد. و تا حایل و موانع حاصله از علایق دنیویه از میان بر طرف نشود و صورموجوده در آن در آنجا منعکس نگردد.

و اگر نه این بود که زنگ کدورت معاصی واخلاق ذمیمه آئینه نفس را تار و موانع و علایق و عادات حایل میانه آن و عالم انوارنشده بود هر نفسی به حسب فطرت، قابل معرفت حقایق ملک و ملکوت بودی.

همچنین ببینید

تسبيح حمد خدای سبحان

تسبيح حمد خدای سبحان این که همه موجودات تسبیح میگویند که کلمه جامع این صفات …

اگر کسی به تو ظلم کرد، حق داری تلافی کنی؛ ولی…

🔸مکارم اخلاق🔸 ✅اگر کسی به تو ظلم کرد، حق داری تلافی کنی؛ ولی بهتر است …

اشاره به آیات تسبیح 

اشاره به آیات تسبیح سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ   هرآنچه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *