نکته ها
«کذالک کدنا لیوسف» خزانهداران به امر یوسف برای رفع تهمت شروع نمودند به باز کردن بارهای برادران؛ پس از آن پیمانه را در بار برادر ابوی یوسف بنیامین یافتند و بیرون آوردند.
و گویند چون در بنی اسرائیل سُنّتشان چنین بوده که سارق را استرقاق میکردند، این بود که گفتند هر کس صواع یعنی پیمانه نزد او پیدا شود باید او را استرقاق نمود.
و این چنین ما(کدنا لیوسف) این کید عظیم را به یوسف آموختیم و به سوی او وحی کردیم(ما کان لیأخذ اخاه فی دین الملک) گویند این جمله تفسیر کید و بیان آن است؛ زیرا در دین ملک مصر و حکم او درباره سارق این بود که او را بزنند و تعزیز نمایند مثل زنا و نه این که او را استرقاق نمایند(الا ان یشآءالله) یعنی یوسف برادرش بنیامین را نگرفت مگر به مشیت خدا و اذن او.
«نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ »﴿٧٦﴾
یعنی هر کسی را خواستیم در علم درجات او را بلند می نماییم. عالمی نیست مگر اینکه فوق او عالم تری هست تا این که منتهی گردد علوم به سوی خدای تعالی که بذاته عالم است و اختصاص به معلومی دون معلومی ندارد تا این که علمش به آن انتها یابد.
در تأویلات نجمیه گفته(نرفع درجات من نشاء من عبادنا) به این که به وی علم صعود عطا کنیم و او را از حضیض بشریت به سوی ذروه عبودیت به توفیق ربوبیت بالا ببریم(و فوق کل ذی علم) که به او علم صعود عطا نماییم(علیم) به جذبهای از محل صعود او که از علم مخلوق صعود کند به مصعدی که صعود نمیشود به سوی او مگر به علم قدیم و آن(سیر فی الله و بالله و الی الله) است و این صواعی است که اوعیه انسانی وسعت آنرا ندارد.