آیا توسل جایز است؟
از آیه فوق استفاده می شود که تقاضای استغفار از دیگری نهتنها منافات با توحید ندارد، بلکه راهی است برای رسیدن به لطف پروردگار؛ و گرنه چگونه ممکن بود یعقوب پیامبر، تقاضای فرزندان را دائر بر استغفار برای آنان بپذیرد و به توسل آن ها پاسخ مثبت دهد؟!
این نشان می دهد که توسل به اولیای الهی، اجمالاً امری جایز است و آن ها که آن را ممنوع و مخالف با اصل توحید می دانند، از متون قرآن، آگاهی ندارند و یا تعصب های غلط مانع دید آن ها می شود.
یعقوب برای دیدار یوسفش راهی مصر می شود
یعقوب به همراه همه منسوبین در هودج های با شکوهی که یوسف ارسال کرده بود، راهی مصر شدند. چون به نزدیکی مصر رسیدند، یهودا زودتر وارد شهر شد و یوسف را از آمدن پدر و سایرین آگاه ساخت.
یوسف از این بشارت بسیار خوشحال می شود و مردم مصر را برای استقبال از پدر فرامیخواند. مردم مصر هم که لطف و علاقه بسیاری به یوسف داشتند، برای جبران محبتهای او تا سه فرسخی مصر را مفروش کرده و در اطراف آن وسایل پذیرایی از مهمانان را فراهم کردند و سپس همگی برای استقبال به بیرون شهر رفتند.
تصور کنید این دیدار شگفت انگیز را
و چون یعقوب به مصر رسید یوسف با ملک ریّان و تمام اشراف مصر که با لشکری آراسته به استقبال پدر بیرون آمده بودند، این دیدار بی نظیر تاریخی و در آغوش گرفتن یعقوب و یوسف همدیگر را با اشک شوق نظاره کردند. حال این دیدار شگفت انگیز را تصور کنید!
چه خوش است روی دوست دیدن
پس از عمری به یکدیگر رسیدن
شراب خوشدلی را نوش کردن
به شادی دست در آغوش کردن
به کام دل زمانی آرمیدن
به هم گفتن سخن و ز هم شنیدن
ز دلبر حال عجز آغاز کردن
ز عاشق دفتر غم باز کردن [
و در ادامه می فرماید:
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ ﴿٩٩﴾
زمانى كه بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را كنار خود جاى داد و گفت: همگى با خواست خدا [آسوده خاطر و] در كمال امنيت وارد مصر شويد.
وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿١٠٠﴾
و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه براى او به سجده افتادند و گفت: اى پدر! اين تعبير خواب پيشين من است كه پروردگارم آن را تحقق داد، و يقيناً به من احسان كرد كه از زندان نجاتم داد، و شما را پس از آن كه شيطان ميان من و برادرانم فتنه انداخت، از آن بيابان نزد من آورد، پروردگارم براى هر چه بخواهد با لطف برخورد مىكند؛ زيرا او دانا و حكيم است
مناجات و دعای یوسف(ع)
رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿١٠١﴾
اى پروردگار من! تو بخشى از فرمانروايى را به من عطا كردى و برخى از تعبير خوابها را به من آموختى. اى پديدآورنده آسمانها و زمين! تو در دنيا و آخرت سرپرست و يار منى در حالى كه تسليم [فرمانهاى تو] باشم جانم را بگير، و به شايستگان مُلحقم كن
ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ و َمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ ﴿١٠٢﴾
اين از سرگذشتهاى پرفايده غيب است كه به تو وحى مىكنيم، و تو هنگامى كه آنان در كارشان تصميم گرفتند و [براى انجامش] نيرنگ مىكردند نزدشان نبودى