خانه / اسلايد / پیام ها:

پیام ها:

پیام ها:

۱ـ مرگ ، یک قانون عام و فراگیر است . «کل من علیها فان» .

۲ـ به کسی جز خدا تکیه نکنیم که همه فنا پذیرند. «کل من علیها فان و یبقی وجه ربّک» .

۳ـ ارزش انسان، با تقرب به خداوند است نه داشتن امکانات . «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک » .

۴ـ مرگ، گامی در مسیر تربیت انسان است. « کل من علیها فان و یبقی وجه ربک » .

۵ـ پیامبر، تحت تربیت و ربوبیت خاص خداوند است. «ربّک» .

۶ـ مرگ موجودات، نشانه تمام شدن قدرت و کرم الهی نیست. «کل من علیها فان و یبقی…ذوالجلال والاکرام».

۷ـ جلال الهی همراه با رحمت و رأفت است .«ذوالجلال و الاکرام ».

۸ـ مرگ، نعمت است . «کل من علیها فان …و بای آلاء ربّکما» (با انکه در آیات ۲۶ و ۲۷ نام هیچ نعمت مادی نیامده، اما در آیه ۲۹ باز هم جمله ی «فبایّ آلاء…» تکرار شده است پس مرگ نیز نعمت است.۹ـ جن نیز همچون انسان ، مرگ دارد. زیرا خطاب «ربّکما» به جن و انس باز می گردد.
همه محتاج، و او غنی مطلق است

در آیه بعد می فرماید:
« یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ » (رحمن/۲۹)
محتوی این آیه در واقع: نتیجه ای از آیات قبل است، زیرا می فرماید تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند،‌ همواره نیازهای خود را از او می خواهند، و از او سئوال می کنند، «یسأله من فی السموات و الارض»، چرا نباشد؟ در حالی که همه فانی اند و او باقی است، نه تنها در پایان جهان همه کائنات جز ذات پروردگار، راه فنا می پویند که الان هم همه در برابر او فانی هستند، و بقائشان بسته به بقاء او و مشیت او است.

و اگر لحظه ای نظر لطفش را از کائنات بر گیرد، «فرو ریزند قالبها»! با این حال، مگر کسی جز او هست که اهل آسمانها و زمین از وی تقاضا کنند؟ تعبیر به «یسأله» به صورت «فعل مضارع» دلیل بر این است که این سئوال و تقاضا دائمی است، و همگی به زبان حال از آن مبدأ فیاض دائماً فیض می طلبند، هستی می خواهند، و حوائج خود را تمنا می کنند، و این اقتضای ذات موجود (موجودات ممکن) است که نه تنها در حدوث بلکه در بقا نیز وابسته و متکی به واجب الوجودند.
سپس می افزاید: (کل یوم هو فی شأن) آری خلقت او دائم و مستمر است.

و جوابگوئی او به نیازهای سائلان و نیازمندان نیز چنین است. و هر روز طرح تازه ای ابداع می کند. یک روز قومی را قدرت می دهد، روز دیگر ضعف و ناتوانی می دهد،‌ غم و اندوه را از دل می زداید، مایه اندوهی می آفریند، خلاصه هر روز طبق حکمت و نظام احسن، پدیدة تازه و خلق و حادثة جدیدی دارد.

توجه به این حقیقت، از یک سو نیاز مستمر ما را به ذات پاک او روشن می کند از سوی دیگر پرده های یأس و نومیدی را از دل کنار می زند، و نیز غرور و غفلت را در هم می شکند، آری او هر روز در شأن و کاری است.

گرچه بعضی از مفسرین هر کدام گوشه ای از این معنی گسترده را به عنوان تفسیر آیه ذکر کرده اند، بعضی تنها آمرزش گناهان، و بر طرف ساختن اندوهها، و تعالی و سقوط اقوام را و بعضی تنها مسأله آفرینش و رزق و حیات و مرگ و عزت و ذلت را، و بعضی دیگرتنها مسئله آفرینش و مرگ انسانها را عنوان نموده و گفته اند:

خداوند هر روز سه لشکر دارد؛ لشکری از اصلاب پدران به ارحام مادران منتقل می شوند و لشکری از رحم مادران به عالم دنیا گام می گذارند. و لشکری از این دنیا روانه قبر می شوند. ولی همان طور که گفته شد آیه م فهوم گسترده ای دارد، و هر گونه آفرینش تازه و خلقت جدید و دگرگونی و تحول را در این جهان در بر می گیرد.

*آری، تمام موجودات چه به لسان حال و استعداد و چه به لسان قال از او طلب حاجت می کنند، و چون فناء و زوال ذات ممکنات است و ممکن هم در اصل وجود و هم در بقاء محتاج به واجب الوجود و هستی بخش خود می باشد و به لسان استعداد و اضطرار علی الدوام از وجود مطلق ، فیض وجود و بقاء می طلبد، این است که گفته اند: دعا به لسان استعداد و حال ردّ نمی شود شاید اشاره به همین موضوع است .

« أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ»
آب کم جو تشنگی آور به دست – تا بجوشد آبت از بالا و پست.

خلاصه در موقع احتیاج و طلب حاجت از قاضی الحاجات دعاء ردّ نمی شود و هر موجودی به اعتبار استعداد خود از جواد مطلق چیزی می طلبد یکی نعمت دنیا خواهد، یکی بهشت می طلبد، یکی دیدار دوست می جوید.

(یوم) به معنی روز نیست که در مقابل شب است، بلکه هم دورانهای طولانی را شامل می شود و هم ساعات و لحظات را، و مفهومش این است که خداوند متعال هر زمان در شأن و کاری است.

در روایتی حضرت امیرالمؤمنین در یکی از خطبه ها می فرمایند: «الحمد لله الذی لا یموت و لا تنقضی عجائبه لانه کل یوم هو فی شأن من احداث بدیع لم یکن» حمد و ثنای مخصوص خداوندی است که هرگز نمی میرد، و شگفتیها و (عجائب) خلقتش پایان نمی گیرد، چرا که هر روز در شأن و کاری است، و موضوع تازه ای می آفریند که هرگز نبوده. و از رسول (ص) در تفسیر این آیه می خوانیم. فرمود: «من شأنه ان یغفر ذنبا،‌ و یفرج کرباً و یرفع قوماً‌ یضع آخرین» از کارهای او این است که گناهان را می بخشد، و ناراحتی و رنجی را بر طرف می سازد، گروهی را بالا می برد، و گروه دیگری را پائین می آورد.

*پس «و کل یوم هو فی شأن» اشاره به دوام فیض و رحمت الهی است که اگر آنی فیض وجود به ممکن نرسد به سوی عدم اصلی رهسپار خواهند شد.

« فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ »
تنبیه غافلین است که بدانند و متذکر باشند که موجودات علی الدوام مشمول فیض رحمت و الطاف الهی می باشند. پس چگونه نعمت ها و آلای غیر متنهاهی الهی را انکار می نمایند.

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *