خانه / اسلايد / فصل دوم آیات آخرت/نعمتها در آخرت

فصل دوم آیات آخرت/نعمتها در آخرت

فصل دوم آیات آخرت

آیات ۳۱و ۳۲
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ ﴿٣١﴾ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴿٣٢﴾
اى انس و جن ! به زودى به [حساب] شما مى‏پردازيم .«۳۱»پس كداميك از نعمت هاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد ؟
مرحله جدید :

نعمتها در آخرت

نعمتهائی که تاکنون بیان شد در آیات این سوره مربوط به این جهان بود، ولی در آیات مورد بحث از محاسبه قیامت و بعضی از خصوصیات آن سخن می گوید: این آیات فصل دوم از آیات این سوره است، که نشئه دوم جن و انس را توصیف می کند. نشئه ایکه به سوی خدا بر می گردند، و به جزای اعمال خود می رسند و آلاء و نعمتهائی را که خدا در آن نشئه به ایشان ارزانی می دارد. بر می شمارد.

چنانچه در فصل گذشته نشئه اول را توصیف می کرد،‌ آلاء خدا در آن نشئه را بر می شمرد، که در عین تهدید بودن برای مجرمان وسیله تربیت و آگاهی و بیداری ، و هم وسیله تشویق و دلگرمی مؤمنان است، و به همین جهت نعمت محسوب می شود ؛ لذا بعد از ذکر هر کدام همان سؤال را دربارة نعمتها تکرار می کند. «فبای آلاء ربکما تکذبان» .

در آیات بعد نخست می فرماید:
« سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلَانِ * فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ »
به زودی به حساب شما می پردازیم ای دو گروه انس و جن، پس کدامین نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید.

آری در آن روز خداوند عالم قادر، دقیقاً همه اعمال و گفتار و نیات انس و جن را مورد بررسی و حساب دقیق قرار داده، و کیفر و پاداش مناسب را برای آنها تعیین می کند.

با اینکه خداوند هرگاه به چیزی بپردازد از چیز دیگری غافل نمی شود و در آن واحد احاطه علمی به همه کائنات دارد و هرگز چیزی او را از چیز دیگر مشغول نمی سازد،‌ «لا یشغله شأن عن شأن»، ولی با این حال تعبیر به سنفرغ جالب است.

چرا که این تعبیر معمولاً در موردی گفته می شود که شخصی تمام کارهای خود را رها می کند، تا با (خیال راحت) با حواس جمع به کاری بپردازد،‌ و این تنها در مورد مخلوقاتی است که به حکم محدودیت هرگاه توجه به چیزی کنند از چیز دیگر باز می مانند،‌ ولی این تعبیر در مورد خدا، چیزی جز هر چه بیشتر تأکید بر مسأله رسیدگی به حساب نیست .

به گونه ای که هیچ مثقال ذره ای از قلم نخواهد افتاد،‌ و چه عجیب است که خداوند بزرگ حساب بندگان کوچک خود را برعهده می گیرد،‌ و چه هولناک و وحشتناک است یک چنین محاسبه؟!

ثقلان از ماده ثقل (بر وزن کبر) به معنی بار سنگین ، و به معنی وزن نیز آمده است. و ثقل بر وزن خبر،‌معمولاْ ‌به متاع و بار مسافر گفته می شود ، و خطاب به این دو گروه چون عمده تکالیف الهی به آنها متکلف هستند و اطلاق آن بر گروه جن و انس به خاطر سنگینی معنوی آنهاست،‌ چرا که خداوند به آنها از نظر عقل و شعور و علم و آگاهی، وزن و ارزش خاصی داده هر چند از نظر جسمی در مجموع سنگینی قابل ملاحظه ندارد.

اما بعضی همان ثقل معنوی را بیان کرده اند : «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی». اشاره به ثقل معنوی آنهاست .

* بنابراین معنای جمله (سنفرغ لکم) این می شود که: ما به زودی بساط نشئه اول خلقت را در هم می پیچیم،‌و به کار شما مشغول می شویم، آنگاه در آیات بعد بیان می کند که منظور از مشغول شدن خدا به کار جن و انس اینست که ایشان را مبعوث نموده و به حسابشان رسیدگی نموده، و بر طبق اعمالشان جزائشان می دهد،‌ اگر خیر باشد خیر، و اگر شر باشد شر.

پس فراغ برای جن و انس تعبیری است استعاره به کنایة تبدیل نشئه دنیا به نشئه آخرت ، پس مقصود تبدیل نشئه دنیا به نشئه آخرت است.

و ضمیر (لکم) (استطعتم) که به جای مثنی جمع آمده بدین جهت است که هر چند جن و انس دو طائفه هستند از خلق، لکن افراد این دو طائفه بسیارند.

و بعضی را کلام راجع به استفرغ لکم اینست یعنی به زودی قصد شما را می کنیم، و نیز گفته اند کلام در مقام تهدید است مثل اینکه آقا هنگام غضب به غلامش گوید به زودی فراغت پیدا می کنم و به حساب تو رسیدگی می نمایم در صورتی که مولی مشغول کار نیست.

لاکن جمع بین این آیه «سنفرغ لکم» و آیه «کل یوم هو فی شأن» ممکن است چنین بگوئیم، چون «ممکن الوجود » مادامی که در دنیا حیات دارد علی الدوام در راه استکمال قدم می زند تا وقتی که آن جهات و استعدادهائی که در حقیقت او قرار گرفته ، از مبدء، فیض می طلبد تا از قوه به فعلیت برسد تا وقت مرگ ، این است که وقتی مبدء متعال از کار او و فیض دائمی که بایستی علی الدوام او را از قوه به فعل آورد و به کمال رساند فارغ گردید، آن وقت که به جهات قابلی به انتها رسد ، دیگر لایق فیض جدید نیست.

اگر چه «ممکن الوجود » مادامی که موجود است همین طوری که در اصل وجود محتاج به واجب الوجود است در بقاء نیز محتاج او است ، لاکن این استعداد کمال ، چون بعد از مرگ دیگر باقی نمی ماند که از حق فیض بطلبد، این است که گویا حق تعالی از کار او فارغ شده و بعد از ذکر این معنی باز سئوال را تکرار می نماید
« فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ *

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *