خانه / اسلايد / بیایید با کاروان حسین ع همراه شویم …

بیایید با کاروان حسین ع همراه شویم …

سلام عزاداری هایتان قبول

بیایید با کاروان حسین ع همراه شویم …

گفتیم کاروان امام حسین ع روز دوم محرم وارد سرزمین کربلا شد و با لشکر حر روبرو شد .

رسیدن کاروان به نینوا:

دراین وقت دو کاروان به نینوا رسیده بودند.
امام به حُر گفت: مانع نشو ما از این بیابان به این نزدیکی (کنارفرات) حرکت کنیم

حُر و سپاهش مانع شدند، در این کشمکش، کاروان حسینی حرکت کردند،

تا اینکه اسب حسین(ع) ازحرکت ایستاد، امام از نام آن سرزمین پرسید

زهیر گفت: این سرزمین طف نام دارد، فرمود : دیگر چه نام دارد؟ گفتند: کربلا ، امام فرمود: خدایا پناه می برم به تو از کرب و بلا (اندوه و رنج)

سپس فرمود:”ها هنا مناخ رکابنا ومحط رحابنا ومسفک دمائنا…”
( همین جا محل بارهای ما و ریختن خون ما و جایگاه قبرهای ما است، جدم رسولخدا(ع) اینچنین به من خبرداد.)

ملاحظه : از حرکات انسانی حُر، پیداست که رشته ای از انسانیت در او بود و سر انجام همین رشته، او را نجات داد، و روز عاشورا توبه کرد و جزء سپاه حسین(ع) گردید.

محاصره کاروان حسین(ع):

کاروان کوچک حسین(ع) وارد صحرای کربلا میشود. و حُر با هزار سوار مراقب حسین(ع) است، و برای ابن زیاد نامه می نویسد که حسین رسیده است، و من با او چکار کنم؟

ابن زیاد دستور می دهد :که او را در بیابان بی آب و علف نگهدار، و نگذارد حرکت کند. و ابن سعد را با چهار هزار سوار برای مقابله با حسین(ع) می فرستاد. و امام در محاصره کامل حدود پنج هزار سپاه قرار می گیرد.
ابن زیاد نامه ای برای ابن سعد نوشت که کار را بر حسین و یارانش سخت بگیر، و آب را از از آنها منع کن.

روز سوم یا چهارم محرم ابن سعد وارد کربلا میشود.
و روز هفتم به دستور ابن سعد آب را بر امام حسین ع و اهل بیتش بستند.

برسر دو راهی، بهشت یا جهنم؟

قبلا گفته شد،که ما همه مسلمان ومومن هستیم البته تا زمانی که مورد امتحان و آزمایش قرار نگرفته باشیم.!

ولی گاهی انسان بر سر دو راهی قرار میگیرد، که امتحان بسیار سخت است، و اگر ایمان ضعیف باشد خسرالدنیا والاخرة میشود.

حُر بن یزید ریاحی و عمر بن سعد هر دو ابتلا به امتحانی عظیم شدند، وبر سر دو راهی قرار گرفتند، که نتیجه آن یا بهشت و اعلا الاعلیین و یا جهنم و اسفل السافلین بود .

ملاقات با عمر بن سعد:

یکی از یاران، از امام اجازه می گیرد نزد ابن سعد برود و با او گفتگو کند. او به خیمه ابن سعد وارد شد ولی سلام نکرد، عمر گفت: چرا سلام نکردی مگر من مسلمان نیستم و خدا و رسولش را نمی شناسم.

جواب داد: اگر تو مسلمان بودی به جنگ عترت رسول خدا نمی آمدی وتصمیم بر قتل آنها نمی گرفتی
و آب فرات را بروی آنها نمی بستی،
آبی که برای سگها وحیوانات بیابان حلال است،
ولی امام حسین فرزند علی(ع) و بانوان حرم و کودکان از بیم تشنگی در خطر هستند،

تو بین آنها و آب فرات جدائی انداخته ای و گمان میکنی که مسلمانی و خدا ورسولش را می شناسی؟

 عمر سعد سرش را پائین انداخت، پس سربلند کرد و گفت: سوگند به خدا من مقام ارجمند عترت پیامبر(ع) را می دانم که آسیب رسانی به آنها حرام است، ولی ابن زیاد مرا بین کشتن حسین(ع) و ملک ری مخیر ساخته، و می دانم شرکت در خون حسین(ع) موجب جهنم است.

ستیز عقل و نفس:

اینجاست که ابن سعد بین دو امر امتحان می شود.

“عقل ونفس درستیز هستند”.

جنگیدن با حسین که پسر پیامبر است، و یا رسیدن به جاه و مال با به دست آوردن ملک ری.

ومی داند که جنگ با حسین امر کوچکی نیست، که حسین(ع)، پسر پیامبر(ع) است.
ولی نفس اماره اش امارت و ملک ری را می طلبد.

متحیر است که از کدام یک بگذرد!؟

شب همه در اندیشه و فکر این کار بود .

لذا در اشعاری که حاکی اضطراب وتردیدش است میگوید:

فوالله ما ادری وانی لحائر
افکر فی امری علی خطرین
اَ اَترکُ ملک الری والری منیتی
ام ارجع ماثوما بقتل حسین
حسین بن عمی والحوادث جمّة
لَعمری ولِیَ فی الری قرّة عینی
می گوید: ( سوگند به خدا، نمی دانم و من در حیرت هستم، و در دو راه خطرناک افتاده ام، آیا ریاست وملک ری را که آرزوی من است ترک کنم، یا از کشتن حسین با بار گناه بر گردم؟ حسین پسر عموی من است و حادثه ها بسیار خطرناک، ولی به جانم قسم که ملک ری نور چشم من است .)

توجه کنید: همه این ها را می داند ولی ندای نفس قوی تر است.

 «غلبه هوای نفس بر عقل،» و می گوید: ولی آخر ملک ری برایم خیلی مهم است.

 بالاخره عمر سعد در این دو راهی خطرناک، سرانجام خود را قانع می کند که به جنگ حسین می روم و بعد توبه می کنم.

و چنین میگوید:

یقولون ان الله خالق جنه، و نار و تعذیب وغل یدین
فان صدقوا فیما یقولون اننی ، اتوب الی الرحمن من سنتین
فان کذبوا فزنا بدنیا عظیمه
و ملک عظیم دائم الحجلین
می گویند: خدا آفریدگار بهشت و آتش جهنم و عذاب و غل های آهنین است. اگر این سخن راست باشد من در دو سال بعد از واقعه کربلا توبه میکنم و اگر دروغ باشد به دنیای وسیع و پادشاهی بزرگی که همواره مانند عروس به زیور آراسته شده رسیده ام

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *