برگی از دفتر عاشورا
چرا دشمن برای مبارزه با عده ای قلیل سی هزار لشکر فرستاد؟
هیچیک از ملتهای جهان تاریخی به مانند تاریخ شیعه پر انقلاب و غوغا ندارد.
تاریخ شیعه از مردان بزرگی سخن می گوید. که با وجود فشار وخفقان شدید، برای اعلای کلمه حق تا پای جان پیش رفتند.
مردان عاشورا ئی با جانبازی خود، صفحه ای را در تاریخ شیعه گشودند که عبرت وشگفت جهانیان را بر انگیخت.
تاریخ کربلا از جنبه های مختلف، شایسته دقت و تأمل است. دریک بیابان لم یزرع، دو دسته از افراد در برابر یکدیگر قرار گرفته اند، که هیچ تناسبی از لحاظ افراد و عدد در میان آنها نیست! و در تاریخ جنگهای جهانی مثل و مانندی ندارد.
که یک طرف لشکری از ۷۲ تا ۱۳۹تن، و لشکر طرف مقابل را از ۱۲هزار تا ۳۰هزارنفر ذکر کرده اند.
حال سئوال میشود: چرا دشمن برای مقابله ومبارزه با عده ای قلیل، سی هزار لشکر می فرستد؟
علت این که، این همه لشکر برای کشتن یک جمعیت معدود فرستاده شد آنست که:
حاکم کوفه عبید الله بن زیاد بخوبی میدانست طرف مقابل کیست، و حسین بن علی(ع) فرزند فاطمه(س) دارای چه شخصیتی است.
فرق دو لشکر:
فرق دو لشکر، در إیمان و اخلاص و هدف بود.
لشکر اول، آن لشکر انبوه را هوی هوس و وعده های امیر کوفه به این سرزمین آورده بود.
و در پایان کار هم بسوی کوفه شتافتند، تا جوائز خود را از امیرشان بگیرند و کامیاب شوند.
و از هیچ جنایتی اباء نکردند، از قتل و غارت و آتش زدن خیمه ها و حتی از گوشواره برگوش دختری کوچک نگذشتند. که در مقاتل نوشته شده.!!
عمر سعد دستور داد: سر از بدن همه شهداء جدا کردند و آنان حتی در بردن سرهای شهیدان با هم اختلاف داشتند و هر قبیله می خواست که او سرها را به نزد حاکم کوفه ببرد و او را شاهد بر خدمت خود قرار دهد. تا خود نمائی کند و پاداش جنایت خود را در یافت کند.
لذا عمر بن سعد راه حل این مشکل را چنین دید که سرهای کشتگان را بین قبائل تقسیم کند، و هر طایفه تعدادی از سرهای شهیدان را برای ابن زیاد، به کوفه ببرند و جایزه خود را دریافت نماید.