خانه / اسلايد / باید از اسلام به ایمان رسید

باید از اسلام به ایمان رسید

باید از اسلام به ایمان رسید

اول الدین معرفته- مسلمان حتما معرفت عقلی ابتدایی به پروردگارش دارد لکن کافی نیست و به اصطلاح، اسلام به معنی الاعم است بلکه باید به مراتب ایمان و اعتقاد قلبی برسد که اسلام به معنی الاخص است.

قرآن مجید سفارش می فرماید: نباید بمیرید مگر اینکه مسلمان باشید یعنی تسلیم خدایتعالی باشید. مدار همان ایمان قلبی است و تا ایمان قلبی پیدا نشود کمال انسانی ظهور پیدا نمی کند- تکامل انسان در معرفت قلبی خدا است، راه پیدا کردن با خالق است.

در سوره حجرات می فرماید:

قالَتِ الأَعرابُ آمَنّا ۖ قُل لَم تُؤمِنوا وَلٰكِن قولوا أَسلَمنا وَلَمّا يَدخُلِ الإيمانُ في قُلوبِكُم ۖ وَإِن تُطيعُوا اللَّهَ وَرَسولَهُ …ۚ

عربهای بادیه‌نشین می‌گویند: ایمان آورده‌ایم. بگو: شما ایمان نیاورده‌اید، ولی بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دل هایتان وارد نشده

بلکه بگوئید: تسلیم (ظاهری رسالت تو) شده‌ایم. چرا که ایمان هنوز به دلهایتان راه نیافته است (و نور ایمان سراچه‌ی قلوبتان را روشن نکرده است).

برخی از بادیه نشینان که از معارف الهی بویی نبرده بودند و به همین اسلام ظاهری گرویده بودند، ادعا می کردند ما ایمان آورده ایم- در این آیه تصریح می فرماید این مرتبه از اسلام ظاهری است و چیزی نیست که شما را به کمال برساند مگر اینکه مقدمه برای ایمان و اعتراف قلبی بشود.

ايمان اثاري دارد مي فرمايد:

إِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذينَ آمَنوا بِاللَّهِ وَرَسولِهِ ثُمَّ لَم يَرتابوا وَجاهَدوا بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم في سَبيلِ اللَّهِ ۚ أُولٰئِكَ هُمُ الصّادِقونَ

مؤمنان (واقعی) تنها کسانیند که به خدا و پیغمبرش ایمان آورده‌اند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به خود راه نداده‌اند، و با مال و جان خویش در راه خدا به تلاش ایستاده‌اند و به جهاد برخاسته‌اند. آنان (بلی آنان، در ایمان خود) درست و راستگویند.

بلی در مرحله اول اسلام است، اسلام به همان معنی استدلال عقلی و معرفت اجمالی دارید- و تنها تسلیم احکام است. سعی کنید ایمان قلبی پیدا کنید، به کمال برسید « و کمال معرفته التصدیق به » ایمانی در دلتان ، تصدیق به حق، خشوع برای خدا پیدا شود.

برای پیدایش ایمان و علم در قلب ، باید “حجاب نفس” را برداشت تا مانع خود بینی نگردد، تا انسان خودش را وجود مستقلی می پندارد چگونه می شود رب العالمین را ببیند؟؛

تا این اشتباه بر طرف نشود چگونه حقیقت ظاهر می گردد که ممکن الوجود است، یعنی موجودی که هستی به او داده شده و عین ذاتش نیست، در حالی که این شخص باورش نشده که در هستی و آثار هستی همه و همه به خدا نیارمند است.

تنها واجب الوجود است که هستی عین ذاتش و صرف وجود او است. جز او همه مراتب هستی از جهت ذات هیچ اند ، باید هستی به آنها افاضه شود، تا هنوز این معنی را نفهمیده و خودش را موجود مستقلی می پندارد، چگونه خدا شناس می گردد.؟

 

مناجاتي از خواجه انصاري

الهی! با تو آشنا شدم، از خلایق جدا شدم و در جهان شیدا شدم؛ نهان بودم، پیدا شدم. الهی! هر که تو را شناخت، هر چه غیر تو بود بینداخت.

هر کس که تو را شناخت، جان را چه کند؟

فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟

دیوانه کنی، هر دو جهانش بخشی

دیوانة تو هر دو جهان را چه کند؟

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *