اعمال سازنده شخصیت
همه اعمال هر کدام اثری دارد . پس در اثر تکرار اعمال منبعث از افکار که منبعث از عقیده است شخصیت انسان تشکیل می شود . حالا این شخصیت را تو میسازی با اعمال خود که از عقیده تو منبعث شده است.
شخصیت تو همان باطن تو است که تو خود ساخته ای ، حالا وقتی از دنیا منقطع شدی در باطن دنیا باطن تو ظاهر می شود ، و گاهی یکمرتبه آدمی خود را حیوان می بیند.
«در برزخ که باطن دنیاست ، باطن انسان ظهور می کند».
عرفاء این علوم و این خبرها را می دانند و عقیده راسخ به خدا دارند نه فقط علم، بلکه همه چیز را از خدا می دانند و امیدشان هم به خداست و در زندگی خود این عقیده را بالفعل در می آورند.
پس انسان در حقیقت عقیده خود را در عمل ظاهر می کند. عقیده باطن عمل باطل را به همراه دارد.عقیده صحیح عمل صحیح را بوجود می آورد. یعنی آن عقیده باطنی ظاهر می شود همان که خودت آنرا کسب کرده و بر آن عمل کردی و شخصیت خود را ساخته ای .
همان صحیفه وجودت که با عقیده و عمل خودت بوجود آورده ای . نمی شود تغییرش داد چون آنجا هر چه کاشته ای رشد می کند و آثاری دارد. حالا می گوئیم صحیفه وجودت را با زیبایی ها پر کن .
آیا حقیقت خود را می دانی؟
اگر حقیقت خودت را بدانی و اینکه کی هستی ؟ حالا آیا خدایی است یا نه !؟ در هر چه شک کنی ، ولی در چیزی که شک نداری خودت هستی ، اگر در خود کمی تفکر کنی و تدبر نمایی می گویی من کامل نیستم ، هر چه دلم میخواهد ندارم پس کامل نیستم، من ناقصم پس باید کمالی باشد.