بکجا می روم؟
ىر سوره حج آيه ۲ مي فرمايد:
يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا
روزي كه زلزله رستاخيز را ميبينيد ( آنچنان هول و هراس سرتا پاي مردمان را فرا ميگيرد كه حتي ) همه زنان شيردهي كه پستان به دهان طفل شيرخوار خود نهادهاند ، كودك خود را رها و فراموش ميكنند . و جملگي زنان باردار ( از خوف اين صحنه بيمناك ) سقط جنين مينمايند .
و نيز مي فرمايد در ان روزمي بيني :
وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ
و ( تو اي بيننده ! ) مردمان را مست ميبيني ، ولي مست نيستند و بلكه عذاب خدا سخت ( وحشتناك و هراسانگيز ) است ( و توازن ايشان را به هم زده است و لذا آنان را آشفته ، با چشمان از حدقه به در آمده و با گامهاي افتان و خيزان ، و با وضع بيسر و سامان و حال پريشان ميبيني ) .
توضيحات : « سُكَارَيا » : جمع سَكْران ، مستان.
يادآوري : خوف و هراس هنگامه رستاخيز جنبه عمومي ندارد و شامل كساني نميشود كه در دنيا فرمانبردار اوامر و نواهي الهي بودهاند.
درسوره حج مي فرمايد: اى مردم! اگر دربارهى قيامت شك داريد (با دقّت در وجود خود، شكّ خود را برطرف كنيد،) ما شمارا از خاك آفريديم .
(مواد غذايى خاك از طريق غذا به صورت نطفه در آمد) سپس از نطفه، سپس (به صورت) خون بسته شده، سپس (به صورت چيزى مانند) گوشت جويده شده كه بعضى خلقت كامل يافته (وبه دنيا آيد) وبعضى خلقت كامل نيافته (و سقط شود)، تا براى شما روشن سازيم (كه بر هرچيز قادريم).
و آنچه (از جنينها) را كه بخواهيم تا سرآمدى معيّن در رحم مادران قرار دهيم، سپس شمارا به صورت طفل بيرون مىآوريم، تا به حدّ رشد و بلوغ برسيد و (در اين ميان) بعضى از شما مىميريد و بعضى به پستترين مرحلهى زندگى (و پيرى) مىرسيد تا جايى كه دانستههاى خودرا از دست دهند.
توضيحات : « الْبَعْثِ » : رستاخيز . از نو زنده گرداندن . « خَلَقْنَاكُمْ » : اصل شما يا خود شما را آفريدهايم . « نُطْفَةٍ » : مراد موجود زنده حاصل در مني است كه از آن به « آب جهنده » تعبير شده است
فصل بهار دليلي بر قيامت
و نيز توجه به اين ايه كه مي فرمايد:
وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ .
(همچنين) زمين را (در زمستان) خشك و مرده مىبينى امّا هنگامى كه باران بر آن فرو مىباريم، به حركت درآيد و رشد كند و انواع گياهان زيبا مىروياند.
دليل ديگري بر قدرت خدا در همهچيز، به ويژه درباره مسأله رستاخيز ، اين است كه اي انسان در فصل زمستان ) تو زمين را خشك و خاموش ميبيني ، امّا هنگامي كه ( فصل بهار در ميرسد و ) بر آن آب ميبارانيم ، حركت و جنبش بدان ميافتد و رشد و نمو ميكند و انواع گياهان زيبا و شاديبخش را ميروياند .
نکته ها
كلمهى «يُتَوَفَّى» كه از ريشهى «وفاة» است، به معناى گرفتن كامل روح از وجود انسان و بيانگر بقاى روح بشر پس از مرگ است.
كلمهى «بَهِيجٍ» از ريشهى «بَهْجَةٍ» به معناى شادابى و خرّمى است. چنانكه نگاه به سبزه و گياه مايهى ابتهاج و شادابى انسان مىشود.
گرچه در اين آيه، دوران پيرى و كهنسالى، پستترين دوران عمر انسان شمرده شده، امّا علّتى كه براى آن بيان گرديده، اختصاص به پيران ندارد، بلكه هر زمان كه قواى عقلانى انسان ضعيف و ناتوان گردد، دوران پستى است، گرچه در جوانى باشد. ولي قران مي فرمايد :”أَرْذَلِ الْعُمُرِ …لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً”.
پیام ها
۱ـ سرچشمهى شك غفلت از قدرت خداوند است.
“إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ … فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ”.
۲- با كفّار، مستدلّ، منطقى وقابل فهم سخن بگوييم. إ”ِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ … فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ “.
۳- از راه محسوسات، مىتوان با معقولات آشنا شد. “إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ … فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ “.
۴- معاد، هم جسمانى است و هم روحانى. “إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ”.
۵- منشأ انسان و مادّه اوّليهى او از خاك است. “خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ” .
۶- انسان، پيش از مرگ، هفت مرحله را طى مىكند. (تراب، نطفه، علقه، مضغه، طفوليّت، بلوغ، پيرى) “خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ …”
۷- دوران مُضغه (انسان در رحم مادر به شكل لخته گوشتى است) دوران شكلگيرى انسان است. “مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ”.
۸- كسى كه در دنيا از خاكِ بىجان انسان آفريد، پس در قيامت هم مىتواند.
«لِنُبَيِّنَ لَكُمْ».
۹- زندگى داراى دو منحنى صعود و نزول است. صعود از خاك تا رسيدن به مرحله «أَشُدَّكُمْ» و منحنى نزول رسيدن به مرحله “أَرْذَلِ الْعُمُرِ”.
۱۰- تمام مراحل خلقت، از استقرار نطفه تا تولد طفل، به دست خداست. “خَلَقْناكُمْ- نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ- نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا”.
۱۱- تحوّلات طبيعى، نياز به زمان دارد. (در آيه چندبار كلمه «ثُمَّ» كه براى فاصله زمانى است، تكرار شده است)
۱۲- استقرار نطفه و يا سِقط آن با خواست خداست. “نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ”.
۱۳- مدّت حمل، از جانب خدا زمانبندى شده است. “إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى”.
۱۴- تولّد انسان، به ارادهى خداوند است. “نُخْرِجُكُمْ”.
۱۵- همهى انسانها روز اوّل يكسانند. «طِفْلًا» نه «اطفالا» بعد به خاطر تغذيه و تربيت هركدام داراى اخلاق و رفتارى مخصوص مىگردند.
۱۶- مرگ، مخصوص پيران نيست. “وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى”
۱۷- انسان با مرگ محو نمىشود. «يُتَوَفَّى»
۱۸- ارزش انسان و زندگى او در پرتو علم و آگاهى و عقل اوست. (قرآن دليل پستترين مرحله عمر را فراموش كردن دانستهها و اندوختههاى علمى مىداند). “أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً”.
۱۹- زوجيّت و نر و ماده بودن، در گياهان نيز مطرح است. “مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ”
ثمره اخلاقی
اگر در هر صورت به سوی خدا میرویم، پس بکوشیم به نحوی زندگی کنیم که این دیدار را دوست داشته باشیم، که اگر ما دیدار خدا را دوست داشته باشیم، او هم دیدار ما را دوست دارد؛ و آنگاه دیگر مرگ امری ترسناک نخواهد بود.
«إِلی رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»
این آیه در ضمن آیاتی است که درباره مرگ بود، پس این روز ظاهرا یعنی روز مرگ. مرگ جزء واضحترین اموری است که برای هیچکس قابل انکار نیست. شاید توجه جدی به مرگ برهان واضحی بر خداوند متعال باشد؛ کافی است انسان به جد بیندیشد که با مرگ چه بر سرش میآید و آیا نابودی کامل اصلا معنا دارد؟