خانه / اسلايد / در چه چیزی تفکرکنیم؟

در چه چیزی تفکرکنیم؟

در چه چیزی تفکرکنیم؟

 

در اسم و صفت خدا یک خورده آدم فکر بکند ، فکر بکند در نسبت پروردگار به خودش ، در نسبت خودش به پروردگار عالم ، چقدر پروردگار توانا به من نزدیک است ، چقدر من می‌توانم ، به وسیله خود خدا از چنگال طبیعت ، از چنگال اماره ، از چنگال لوامه، بیایم بیرون . فکر را در این جا بیاندازد.

از این یک خرده بیاید بالاتر، فکر را بیاندازد در اسماء و صفات خداوند، دنیا و آخرت پر از اسماء و صفات خداست ، این اسم و صفت خدا یعنی چه چیز؟ «هب لی کمال الانقطاع الیک» نهایت بریدگی از دیگران و چسبیدگی به خودت) را به من عنایت فرما تا چشمهای دل‌ها پرده های نور را بشکافد (و معرفت کامل نصیب گردد) همچنین جمله مشهوری که نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است : «ما عرفناک حق معرفتک» تو را آنطور که سزاوار شناسائی تو است نشناختیم (آنطور که خودت خودت را می شناسی ).

پس معلوم می‌شود که اذهاب جهل کلی ملازم با معرفت (علم به علم ) نیست، بلکه معرفت عطای تازه لازم دارد (وگرنه جایی برای این کلام پیغمبر نمی ماند.). خدا می خواهد که شما ترقی کنید ، می خواهد شما بشوید اهل خانه نه اهل شکم و دنیا، می خواهد شما چیز فهم بشوید نه مثل خر توی گل…نهایتاً عنصر آدم عوض می شود در اثر استقامت .

یعنی الان نمی فهمد ، نمی بیند، چشم بصیرتش باز نشده ، یواش یواش باز می شود . بصیرت دست ما نیست، دست بشر نیست، دست خود خدا است .

موقعی که خدا دید زیاد یادش می کنی قهراً راه را باز می کند برای آدم.

یعنی بصیرت می دهد ، قدرت می دهد، یعنی فهم و شعور می دهد. اگر کسی یک هفته استقامت بکند تحقیقا هفته دوم می فهمد که امروز به یاد خدا یه ساعت بودیم حسابش می کند ، چون بنا ندارد خودش را گول بزند می خواهد صاف صاف صاف شود .

آقایی دارم که همه کاره و همه قدرتها در دست اوست ، می خواهم بشناسمش، می خواهم کمی به او تقرب پیدا کنم . اینجا دیگر هر چه نفس انسان بخواهد حقه بزند نمی تواند چون می فهمد که خیرم در این است .

خدا را بشناسم ، یعنی اگر خدا را من شناختم می توانم برای خلق خدا، من قشنگ معرف خدا باشم ، مبلغ خدا باشم، مبلغ جان جانان باشم . این آدم حس می کند اگر خدا را شناخت سرافرازی فوق العاده ای دارد.

پس اگر کمی دقت کند، یک هفته دقت کند ، هفته دوم حتماً برایش واضح می شود چون خدا در خداپرستی خودش جلوی غش آدم را می گیرد. یعنی خدا کمک می کند به بنده اش . خدایا من هرچه هستم بنده توام، خوب هستم یا بد به در خانه تو آمدم ، در خانه کریم ، حالا یاد خدا را هم فراموش نکنم لذا خدا کمک می کند. اما توقع هم نداشته باشد در یک هفته بشود سلمان فارسی ، تدریجی است، کم کم، چون راجع به روح و سرّ است لذا یک دفعه درست شدنش معنا ندارد. پس

ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید

از نظر تا شب عید رمضان خواهد بود

استاد سیدعلی نجفی(ره): (عارف) همه جریانات عالم و همه اشیای عالم را چیز دیگری می بیند. آنها را آینه هایی می بیند برای خزائن آن اشیا.

قرآن می فرماید: “ان من شی إلا و عندنا خزائنه؛ و ما ننزله إلا بقدر معلوم”؛ هیچ چیزی در عالم نیست مگر اینکه خزائن آن پیش ماست، در عالم دنیا در محدوده قدر معلوم ذره ای از آن را نازل کردیم.

ولی شما بنگرید و خزائن آن را ببینید. اگر انسان بداند که چنین خدایی دارد چقدر اطمینان و آرامش خواهد داشت ؟ اول معلومات و بعد صفای دل . اگر این فتح باب بر دل شد، صدها مسئله کشف می شود. وقتی انسان از این راه وارد شد جریانات را می شناسد، عالم را می شناسد، خودش را می شناسد.

وَلا تَكونوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنساهُم أَنفُسَهُم ۚ أُولٰئِكَ هُمُ الفاسِقونَ

و همسان کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند، و خدا هم خودشان را از یاد خودشان برد! آنان بیرون روندگان (از حدود شرائع الهی) و خارج شوندگان (از دائره‌ی ایمان) هستند.

از آن کسانی نباشید که چون خدا را فراموش کردند، این فراموشی موجب شد آنها خودشان را فراموش کنند. انان كه در زندگی به حضور خدا خیلی توجه نمی کنند.

فرمود: کذاب آن کسی است که خبر آسمان و زمین را می دهد، ولی وقتی از خدا سؤال شود، آنجا می ماند. یعنی آن خبرها دروغ است. کسی که او را نمی شناسد، جریانات را نمی شناسد؛

و یک برداشت های غلط، برداشت های اعتباری، حرف های طوطی وار، سخن های بیجا و بی محتوا، و خیال در خیال می بافد.

 

تفكر در شناخت خدا و أسماء الله

 

اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ

وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

خداوند متولّی و عهده‌دار (امور) کسانی است که ایمان آورده‌اند. ایشان را از تاریکی‌های (زمخت گمراهی شکّ و حیرت) بیرون می‌آورد و به سوی نور (حق و اطمینان) رهنمون می‌شود.

و (امّا) کسانی که کفر ورزیده‌اند، طاغوت (شیاطین و داعیان شرّ و ضلال) متولّی و سرپرست ایشانند. آنان را از نور (ایمان و فطرت پاک) بیرون آورده به سوی تاریکیهای (زمخت کفر و فساد) می‌کشانند. اینان اهل آتشند و در آنجا جاویدانه می‌مانند.

يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ

خداوند مؤمنين را بیرون می آورد از ظلمت جهل و كفر و ضلالت بسوي نور هدايت و ايمان، و اینكه تشبيه نموده جهل و بی خردی و ضلالت ظلمت ، و ايمان و هدایت را به نور، شاید نظر باین باشد که چون نور بمعنى حقيقي نه مجازی ، غير خود است و حقیقت و روح و ايمان همانست که بذات خود ظاهر و نمایان ، و ظاهر کننده نفس قدسیه بشر است.

زیرا که روح و روان انساني در ابتداء در پرده های ظلمانی طبیعت مخفی و مستور است ، اگر هدايت حق بوي نرسد در ظلمت طبيعت و بی خردی ماند. و هیچ ابراز فعاليت نمی كند، و بنور ايمان است كه از ظلمت طبیعت و جهالت بیرون آمده و تجرد ذاتي و نور باطنی خود را مکشوف می گرداند و تظاهر می نماید .

جواب یک سؤال

 

ممكن است در اینجا سؤالي بيش آيد که اشخاصی كه ايمان آورده اند ، البته از ظلمت کفر رهائی یافته و بنور ايمان پیوند گردیده اند چنان چه ايمان را بنور معرفي نموده پس دیگر ظلمتی باقی نمانده تا اینکه خداوند مومنین را از ظلمت بیرون آورد به نور ایمان؟

زیرا که ظاهراً آیه «آمنو» را به صیغه ماضی که دلالت بر گذشته دارد بیان نموده و «یخرجهم » را به صیغه مضارع که دلالت بر آینده دارد آورده . پس از آیه چنین استفاده می شود کسانی که قبلاً ایمان آورده بودند و بعداً آنها را از ظلمت بنور می آوریم و این نیست مگر تحصیل حاصل .

پاسخ: گوییم:

اولاً صیغه مضارع مخصوص آینده نیست ، گاهی در زمان حال استعمال میشود و مقصود بیان حال مؤمنین است، که به ایمان از ظلمت کفر خلاص شده و در حال به نور ایمان روشن گشته اند.

ایمان مراتبی دارد

 

اول مرتبه آن اقرار به شهادتین است بضمیمه اجمالی، و مرتبه آخر آن تحقیق یافتن به مقام عبودیت و مقام تسلیم و انقیاد تام است .

و هر مرتبه ای از آن نسبت به مرتبه بالاتر از آن ظلمت است که بایستی به نور ایمان از آن بیرون آید.

و کسی کاملاً از نور ایمان برخوردار گردیده که روح ایمان و نور اسلام در قلبش نفوذ نموده و به کلی از ظلمت شرک و هواپرستی عاری گردیده و شراشر وجودش ایمان گردیده و این نوری است که خداوند وعده فرموده عنایت نماید به اشخاصی که زیر بار اسلام رفته و بوظایف ایمان عمل می کنند به اینکه آنها را به کمال ایمان برساند.

چنانچه در جای دیگر درباره آنها فرموده: «زادتهم ایماناً » «و هو علی النور، و کسانی که کافر شدند، دوستداران آنها طاغوت است . چنانکه گفته شد هر چیز باطلی را طاغوت گویند و چون شیاطین شالوده و مظهر باطلند شاید آیه اشاره به این باشد که کسی که کافر شد دوست او شیطان است نه رحمان.

يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ

خداوند متولّی و عهده‌دار (امور) کسانی است که ایمان آورده‌اند.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ

يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

و (امّا) کسانی که کفر ورزیده‌اند، طاغوت (شیاطین و داعیان شرّ و ضلال) متولّی و سرپرست ایشانند. آنان را از نور (ایمان و فطرت پاک) بیرون آورده به سوی تاریکیهای (زمخت کفر و فساد) می‌کشانند. اینان اهل آتشند و در آنجا جاویدانه می‌مانند.

طاغوت که دوستداران كفارند آنان را از نور به ظلمت مي كشاند . در اینكه ايا مقصود از آن نوری که در کفار بوده و طاغوت آنها را از نور به ظلمت می کشانند چیست ؟ ،

بين مفسرين گفتاری است ؛ بهترین آنها این استکه گفته شود مقصود از آن نور که به ظلمت كفر پوشیده مي گردد همان نور توحيدي است که خدوند در فطرت بشر نهاده است و شياطين از طريق قواي طبيعي و وهمی بر انسان تسلط يافته وي را اغوا می گرداند و بظلمت كفر و نفس پرستی آن نور توحيدي كه در فطرت او تعبئه شده پوشیده می گرداند.

 

روح و حقیقت انسانیت و فطرت توحیدی

 

کسانی که در اثر متابعت کردن طاغوت کافر شدند، و فطرت اولیه خود را باطل و زایل گردانیدند، و آن روح و حقیقت انسانیت خود را زایل نمودند، و آن فطرت توحیدی که در آن تعبیه شده بود از کف دادند، آنها یاران آتش اند و جایگاه همیشگی آنها به مناسبت ظلمت نفسشان که فاقد نور توحید گردیده و سنخیت با آتش گشته جهنم است.

در بعض اخبار است که جهنم به قدری تاریک است که اهل آن از تاریکی به فغان می آیند. آری کسی که در تاریکی و ظلمت نفس چنان گرفتار گردیده که

نه خود را میبیند و نه خدای خود را می شناسد (و شیطان و نفس سرکش ) بکلی نور علم و ایمان و توحید را از وی ربوده ، البته بایستی جایگاه همیشگی وی جهنم که شالوده ظلمت و دوری از اشراق شمس وجود احدیت است با شیاطین همراه باشد.

يكي از عرفا استاد سید علی نجفی (ره) نقل شده: هیچ بنده‌ای معصیت نمی‌کند مگر اینکه اول از بالا رهایش می‌کنند. خدا می فرماید: رهایش کنید دیگر، تا می‌گوید رهایش کنید، رسما ملائکه مامور هستند رهایش کنند، به اول معصیت و سقوط گاه که می‌رسد ساقط می‌شود.

تا رهایت کنند تا آخر سرنگون می روی، یعنی هیچ عامل دیگری نمی‌خواهد. به ظاهر در طبیعت سربالایی رفتن عامل فشار می‌خواهد ، و الا سرپایینی که خود به خود هر چیزی به طرف پایین می‌رود…

این آیاتی که خدا می فرماید خدا گمراه کرد، اضلال کرد از این باب است. گمراه کردن خداوند تبارک و تعالی فقط همین است که آدم را واگذار می کند. وقتی که گفت رهایش کنید ملائکه حافظین رهایش می کنند. وقتی که رهایش کردند در جا صید شیاطین می‌شود.

( رازونياز توبه‏ كنندگان)

 

“مناجاة التائبين”

مناجات التائبین اولین مناجات از صحیفه سجادیه خواندن ان با حضور قلب بسیار مفید خواهد بود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى ‏اش هميشگى است

إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي

فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ يَا أَمَلِي وَ بُغْيَتِي وَ يَا سُؤْلِي وَ مُنْيَتِي فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِي سِوَاكَ غَافِرا وَ لا أَرَى لِكَسْرِي غَيْرَكَ جَابِرا وَ قَدْ خَضَعْتُ بِالْإِنَابَةِ إِلَيْكَ وَ عَنَوْتُ بِالاسْتِكَانَةِ لَدَيْكَ فَإِنْ طَرَدْتَنِي مِنْ بَابِكَ فَبِمَنْ أَلُوذُ وَ إِنْ رَدَدْتَنِي عَنْ جَنَابِكَ فَبِمَنْ أَعُوذُ فَوَا أَسَفَاهْ مِنْ خَجْلَتِي وَ افْتِضَاحِي

وَ وَا لَهْفَاهْ مِنْ سُوءِ عَمَلِي وَ اجْتِرَاحِي أَسْأَلُكَ يَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ وَ يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ أَنْ تَهَبَ لِي مُوبِقَاتِ الْجَرَائِرِ وَ تَسْتُرَ عَلَيَّ فَاضِحَاتِ السَّرَائِرِ وَ لا تُخْلِنِي فِي مَشْهَدِ الْقِيَامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ وَ غَفْرِكَ وَ لا تُعْرِنِي مِنْ جَمِيلِ صَفْحِكَ وَ سَتْرِكَ إِلَهِي ظَلِّلْ عَلَى ذُنُوبِي غَمَامَ رَحْمَتِكَ ،

خدايا!گناهان بر من لباس خوارى پوشانده،و دورى از تو جامه درماندگى بر تنم پيچيده،و بزرگى‏ جنايتم دلم را ميرانده،پس آن را با توبه به درگاهت زنده كن،اى آرزويم و مرادم و خواسته‏ام و اميدم،به عزّتت سوگند براى گناهانم آمرزنده‏اى جز تو نمى ‏يابم،و براى دل‏شكستگى ‏ام جبران‏كننده‏اى جز تو نمى ‏بينم،به پيشگاهت با توبه و انابه فروتنى‏ نمودم،و با ذلّت و خوارى،به درگاهت تسليم شدم،

اگر مرا از درگاهت برانى به كه روى آورم؟و اگر از آستانت‏ بازگردانى به كه پناه برم؟در اين حال افسوس از شرمندگى و رسوايى ‏ام،و دريغ از زشتى كردار و فراهم آوردن گناهانم،

اى آمرزنده گناهان بزرگ،و اى جبران كننده استخوان شكسته،از تو درخواست‏ مى‏كنم كه گناهان تباه‏كننده‏ام را بر من ببخشايى،و بر من بپوشانى پنهانكاريهاى رسواكننده‏ام را،و مرا در عرصه قيامت از نسيم گذشت و آمرزشت بى ‏بهره مگذارى،و از پوشش زيباى چشم‏پوشى ‏ات عريان و بى ‏پوشش رها نسازى،خدايا سايه رحمتت را بر گناهانم‏ بينداز،

رَاجِیاً لِمَا لَدَیْكَ ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَى عَلَیْكَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُكَ عَلَیَّ یَا سَیِّدِی فِیمَا یَكُونُ مِنِّی إِلَى آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیَتِی وَ بِیَدِكَ لا بِیَدِ غَیْرِكَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی.

خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنواى دعایم باش آنگاه كه می خوانمت، و صدایم را بشنو گاهى كه صدایت می كنم، و به من توجّه كن هنگامی كه با تو مناجات می نمایم، همانا به سوى تو گریختم، و در حال درماندگى و زارى در برابرت ایستادم، پاداشى را كه نزد توست امیدوارم، آنچه را كه در درون دارم می‌دانى، بر حاجتم خبر دارى، نهانم را می‌شناسى، كار بازگشت به آخرت و خانه ابدی‌ام بر تو پوشیده نیست، و آنچه كه می‌خواهم به زبان آرم، و خواهش خویش را بازگو كنم و هم آنچه را كه براى عاقبتم امید دارم، بر تو پنهان نیست، همانا آنچه تقدیر نموده‌اى بر من اى آقاى من در آنچه كه تا پایان عمر بر من فرود می‌آید از نهان و آشكارم جارى شده است، و تنها به دست توست نه به دست غیر تو فزونى و كاستی‌ام و سود و زیانم، خدایا! اگر محرومم كنى پس كیست آن كه به من روزى دهد؟ و اگر خوارم سازى پس كیست آن كه به من یارى رساند.» پایان .

همچنین ببینید

اشاره به آیات تسبیح 

اشاره به آیات تسبیح سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ   هرآنچه …

حقیقت نماز

🔸حقیقت نماز🔸   ✅اقامۀ نماز گناهان ظاهری و قلبی را درمان می‌کند. اگر کسی اهل …

سؤال؟ از مجموع این آیات چه می فهمید؟

سؤال؟ از مجموع این آیات چه می فهمید؟ معلوم میشود که معنا و حقیقت تسبیح …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *