خانه / اسلايد / الطاف الهی با نزول قرآن 

الطاف الهی با نزول قرآن 

الطاف الهی با نزول قرآن 

بهترین کلام از بهترین گوینده ، در بهترین ماها و در بهترین شبها

[ما (قرآن را) در شب قدر نازل كرديم * و از شب قدر چه آگاهت كرد؟ * شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است * در آن (شب) فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براي هر كاري (كه مقرر شده است)، فرود آيند * (آن شب) تا دم صبح، صلح و سلام است.

بهار قرآن در ماه ضيافة الله

بهار قرآن (۱) 

ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن و ماه بهار قرآن می باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ

ماه رمضان كه قرآن در آن نازل شده ، قرآنى كه سراسرش هدايتگر مردم است و داراى دلايلى روشن از هدايت مي‏باشد ، و مايه جدايى [حق از باطل] است .

باید سعی کرد وجود خود را با قرائت قرآن کریم در این ماه مبارک عطرآگین کرد ولی باید تلاوت قرآن همراه با تأمل وتدبر باشد، تا اینکه قرآن به قلب تأثیر کند حتی اگر یک آیه باشد، تا از هدایت قرآن بهره مند شد.

بهار قرآن(۲)

هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن در ماه مبارک رمضان است؛ و اکنون که این سفرۀ معنوی گسترده است، امید است که از آثار معنوی این ماه مبارک بهره هایی فراوان نصیب ما گردد، و حال که بهار قرآن است انشاء الله از معنویات و باطن قرآن استفادۀ بیشتری ببریم.

بحمدالله مسلمانان با قرآن اُنس دارند خصوصاً در این ماه مبارک که ماه نزول قرآن است اما برای استفاده بیشتر از باطن و معنویت قرآن، کسی که می خواهد قرآن کریم را تلاوت می کند وظایفی چند دارد که به مهمترین آنها اشاره می شود.

 بهار قرآن (۳)

آداب تلاوت قرآن

۱) حضور قلب:

قاری باید به هنگام تلاوت قرآن خودش را در محضر خدا ببیند، و فقط به کلام الله بیندیشد، و ما سوی را فراموش کند و همه همّ و غمّ زندگی را از یاد ببرد.

۲) تدبّر در آیات قرآن

تدبّر معنائیست غیر از حضور قلب، زیرا ممکن است انسان به هنگام قرائت قرآن افکاری در قلبش خطور نکند و حضور قلب هم داشته باشد، ولی تعمق در آیات نداشته باشد، چنین شخصی حضور قلب دارد ولی تدبّر ندارد. از این رو علاوه بر حضور قلب باید در آیات قرآن تدبّر و تعمّق داشت، که مقصود اصلی از قرائت قرآن همان تدبّر است.

قرآن کریم می فرماید:

«افَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»

(چرا در قرآن تدبّر نمی کنند؟ آيا به قرآن [عميقاً] نمى ‏انديشند ؟)

و نیز می فرماید: «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا » (قرآن را با وقار و طمأنینه بخوان) ترتیل به انسان فرصت می دهد که در آیات آن تعمّق کند، لذا امر شده که قرآن با «ترتیل» خوانده شود.

و در حدیثی حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید: عبادتی که از روی فهم نباشد سودی ندارد و قرائتی که در آن فکر و تأمّل نباشد سودی ندارد. و نیز گفته شده که تکرار یک آیه تأثیر روانی عجیبی در تدبّر و تعمّق قرآن دارد.

۳) تفهّم معانی قرآن

قاری قرآن به هنگام قرائت قرآن از هر آیه ای باید معنائی را که شایسته آنست دریابد، زیرا قرآن کریم شامل معارف بسیاری از «صفات حق تعالی، حالات پیامبران، سرگذشت مؤمنین و کفار، و حالات فرشتگان، اوامر و نواهی خداوند متعال ، بهشت و جهنم، پندها و حکمتها و وعده و وعیدها» می باشد، و لذا قاری قرآن باید در این معانی دقیقاً بیندیشد تا اسرار و دقایق و حقایق آن بر او آشکار گردد.

 بهار قرآن (۴) 

کسی که به هنگام خواندن و شنیدن قرآن کریم معنای آنرا نفهمد و حتی از حداقل معنی و مفهوم آن محروم باشد، بهره چندانی از قرائت خود نخواهند داشت. و نیز کسانی که معنای آیات را می فهمند اما انکار کرده و به آن عمل نمی کنند مشمول این آیه خواهند بود:

«أُولَـئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ»

(آنها کسانی هستند که خداوند بر دلهایشان مهر زده است ).

ما کلمات را با چشم می بینیم ، و با زبان میخوانیم, و با گوش میشنویم اما تدبر کردن کار «قلب» است. اگر آیات قرآن بر قلب انسان اثر نکند و از حقایق قرآن استفاده نشود ، قرآن در این باره می فرماید:

اینها کسانی هستند که «طبع الله علی قلوبهم»

چرا ؟ چون روی قلب اینها پرده ای (از غفلت و جهل و شبهات و انکار حق ) قرار گرفته شده اینها حقایق را نمی فهمند.

بنابراین اینها کسانی هستند که خداوند بر قلب اینها مهر زده . قبلا” اگر میخواستند کسی به یک جای معینی وارد نشود بر در انجا مهر میزدند، همینطور گاهی بر قلب بعضی مهر زده شده «طَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ» و کسانی که فقط اکتفا به کلمات و ظاهر قرآن دارند و در آن تدبّر نمی کنند، خداوند باز هم میفرماید:

«اَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا »

(چرا در پیرامون آیات قرآن تدبر نمی کنند ؟ مگر بر دلها قفل زده شده است) پس اگر کسی در قرآن تدبر نکند، آیات قرآن بقلب او تأثیر نمیکند ( آیا بر قلب ها قفل است ؟ ).

بهار قرآن (۵) 

سبب نرسیدن به فهم قرآن چیست؟

بسیاری از مسلمانان از فهم قرآن محروم هستند ( بیان یک مسئله فقهی ) بعضی انسانها مقصر و بعضی قاصرند، کسانی که قاصرند آنها مستضعف هستند، اما آنهائی که با وجود امکانات، تعلیم و فراگیری علوم قرآن، خود کوتاهی کنند آنها مقصرند و چه بسا مسئول باشند.

بهار قرآن (۶)

جسم و روح قرآن

الفاظ و کلمات و آیات، جسم قرآن اند، اما روح قرآن آن حقیقت قرآن، و معانی وسیعی است که در درون این کلمات است، و قرآن بعنوان نامه ای از طرف خداوند است، که بوسیله جبرائیل امین به حضرت رسول اکرم(ص) رسیده ، و او هم در مدت بیست و سه سال برای بشریت بیان کرده است.

لذا اول انسان باید کلمات را بخواند و معنا را درک کند، بعد توجه کند که این کلمات را کأنه حضرت رسول(ص) القا میفرماید ,

و در مرحله بالاتر کأنه خداوند دارد با ما سخن می گوید، پس وقتی میفرماید (یا ایها الذین آمنوا ) اگر من مؤمن هستم پس باید خود را مخاطب بدانم ، ( یا ایها الناس ) من جزء ناس و مردم هستم، پس مخاطب من هستم و باید منتظر باشیم که چه میخواهد به ما بگوید .

بهار قرآن (۷)

بهتر است انسان در حال تلاوت قرآن، از ما سوی الله افکار خود را فارغ نماید، یعنی توجه کند که خداوند با او صحبت می کند این تمرین میخواهد . اگر انسان آیات کمتری را بخواند ولی با تدبر و تامل باشد بهتر است.

و خوب است که هنگام خواندن قرآن توجه فقظ به کلام الله باشد، یعنی با حضور قلب. توجه کند چه کسی با شما حرف میزند، و تدبر در این کلمات که چه میخواهد بگوید، و در پی اجرای دستور الهی باشد.

بهار قرآن (۸)

حضرت پیامبر(ص) میفرماید: (لا خیر فی عباده لا فقه فیها ولا خیرفی قراءة لا تدبر فیها) عبادتی که از روی فهم نباشد سودی ندارد. مثلا نماز را میخوانیم بدون اینکه بفهمیم چه می گوییم، هرعبادتی که انجام میدهیم اگر نفهمیم، و از روی تدبر و توجه نباشد، از روی فهم نباشد سودی ندارد.

 و در قرائتی که در آن تدبر نباشد خیری نیست. درست است که از رو خوانی قرآن ثوابی کسب میکنیم ، اما خیر چیزی است که با انجام آن فایده و نوری نصیب انسان شود، و بر تکامل و سعه وجودی قاری تأثیر گذارد. پس هر عبادتی که از روی فهم نباشد سودی ندارد، و در خصوص قرائت فرمود: قرائتی که در آن فکر و تأمل نباشد سودی ندارد و یا کم بهره است.

 بهار قرآن (۹)

حضرت رسول(ص) انسان کامل، که اسوه و الگو است برای بشریت، و از تمام پیامبرانی که خداوند برای بشریت مبعوث فرمود، بالاتر و کاملتر، و نیز کتاب او، قرآن جامع تمام کتابهای آسمانی است.

که صد و چهار کتاب، توسط صد و بیست و چهار هزار پیامبر برای هدایت بشریت از سوی پروردگار نازل شده ، که آخرین آنها، قرآن مجید است که شامل و جامع همه این کتب آسمانی میباشد، و بوسیله شخصی به نام محمد بن عبدالله(ص) که خداوند ایشان را بر گزید و به آن درجۀ ای رساند که اکمال دین و تکامل بشریت بوسیله این پیامبر عظیم الشأن اجرا شود.

بهار قرآن (۱۰)

قرآن شفا است

قرآن شفاست، نه فقط شفای جسم، بلکه شفای روح و روان است. هر آیه از قرآن خاصیت عام، و نیز خاصیت و تاثیری خاص دارد .

بنابراین اگر انسان قرآن را با تأمل بخواند و بفهمد که قرآن چه میگوید، و با توجه به اینکه این کلمات نازل شده از طرف خداست و خداوند چه می خواهد به بندگانش بگوید، آنگاه خواهد دید که یک آیه قرآن چه تأثیری در زندگی خواهد داشت.

 بنابراین اگر کسی با حضور قلب، و تزکیه نفس، به عمق و باطن قرآن برسد بر سعه وجودی او تآثیر می کند. لذا در تکرار ایات با تدبر، تأثیر روانی عجیبی نهفته است. در حدیثی اباذر می فرماید:

 شبی رسول اکرم(ص ) را دیدم که برای عبادت برخاست و در اثنای قرائت قرآن این آیه را چندین بار تکرار کرد:

إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

 این آیه چه بود؟ آیه ۱۱۸ سوره مائده بود آنجا که خداوند به حضرت عیسی فرمود: «شما گفتید من و مادرم را دو إله قرار دهید؟ حضرت فرمود اگر من گفتم شما خبر دارید» [البته خداوند میداند که او نگفته است. اما وقتی یک مسیحی این آیه قرآن را بخواند می فهمد که نه خدا گفته حضرت عیسی را إله قرار دهید و نه خود حضرت عیسی این را گفته است]

پیامبران مانند پدران روحانی هستند و از پدران و مادران مهربانترند، چون آنان دست انسان را میگیرند و میخواهند او را به سعادت دنیا و آخرت برسانند

بهار قرآن (۱۱)

خداوند یک قانونی دارد که ای انسان تمام وسائل هدایت به تو داده شد، از جمله دو حجت ظاهر و باطن، ( عقل را برای تمییز حق از باطل، و نیز پیامبرانی فرستادم ) اگر انسان طبق قانون پروردگارش پیش برود به فلاح و رستگاری و سعادت می رسد.

حضرت عیسی می فرماید: خدایا اینها گناه کرده اند و اگر تو اینها را عذاب بدهی اعتراضی نیست اینها بندگان تو هستند، اما اگر آنها را بیامرزی تو عزیز و حکیم هستی. و حضرت رسول(ص) این آیه را بسیار تکرار میکردند برای امت خویش، در حقیقت دعا میکردند برای امت ، خدایا اگر آنها را عذاب کنی، آنها بندگان تو هستند و اگر آنها را بیامرزی تو عزیز و حکیم هستی ).

بهار قرآن (۱۲)

پس با تدبّر در قرآن، و توجه به معانی کلمات و اسماء الله مثل «عزیز» و «حکیم، از ظاهر آیات به بُعد عمیق تری توجه می شود. زیرا قرآن ظاهری دارد و باطنی بلکه تا ۷۰ بطن برای قرآن بیان کرده اند که باید هر کسی سعی کند تا اندازه ای به حقایق و لطائف قرآن برسد. و با طهارت ظاهر و باطن، و با توجه به عمق ظاهر الفاظ ، انشاءالله به حقایقی خواهد رسید.

 بهار قرآن (۱۳)

فهمیدن معانی قرآن

بسیاری از برادران اهل سنت قرآن را با فصاحت و بلاغت میخوانند و چه بسا خیلی ها حافظ هم باشند، ولی آیه ولایت را نتوانستند بفهمند ، یا اینکه فهمیدند ولی آن طوری که خودشان خواستند تفسیر نمودند . پس برای رسیدن به معارف قرآن، قاری قرآن باید بدون تعصب در این معانی دقیقا بیندیشد. چرا ؟ تا اسرار و دقایق و حقایق قرآن بر او آشکار گردد .

اگر انسان تفهّم و تأمل در این حقایق نکند نمی تواند آن اسرار را بفهمد. زیرا معانی وسیعتر از الفاظ ، و مصادیق وسیعتر از مفاهیم هستند، باید فهم معانی را درست درک کرد و این بدون کسب معارف و سعی و کوشش امکان پذیر نیست.

 بهار قرآن (۱۴)

مواضیع قرآن

قران به مواضیع بسیاری پرداخته است ، بعضی آیات احکام هستند و بعضی آیات از سرگذشت پیامبران، و بعضی آیات نیز اشاره به اسماء و صفات خداوند دارند.

تفسیر موضوعی این است که یک مفسر موضوع معینی را انتخاب، و از اول قرآن تا آخر قرآن هر آیه ای که متعلق به آن موضوع است جمع آوری و در کنار هم تفسیر و بیان میکنند. مثلا موضوع ما «الله» است، اسماء و صفات خداوند و توحید، یعنی خدا و ارتباط ما با خدا (توحید و موحد حقیقی) تجلی اسماء در قرآن. پس باید خدا را شناخت تا در خواندن قرآن با او ارتباط بر قرار کرد .

بهار قرآن (۱۵)

 ابن مسعود می گوید هرکس بخواهد علوم اولین و آخرین را به دست آورد , قرآن بخواند و در قرآن تأمل کند چنانکه قرآن کریم می فرماید :

(قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا)

(بگو اگر دریاها مرکب باشد تا کلمات پروردگارم با آن نوشته شود , آب دریاها تمام می شود و کلمات پروردگارم تمام نمی شود اگر چه مثل همین دریاها بر آنها افزوده گردد) و چون خداوند وجودی نامتناهی است پس کلمات خداوند تناهی ندارند، پس آنطور نیست که انسان قادر باشد به آسانی به معارف و حقایق و لطایف قرآن برسد.

بهار قرآن (۱۶)

راه رسیدن به معارف قرآن

حضرت رسول(ص) فرمود : ( انا مدینه العلم و علی بابها ) علی(ع) باب مدینه علم است. و آن شهر علم همان «معارف قرآن و دین است، و معرفتی که برای رسیدن به حقیقت مبدأ و معاد» باید بدست آورد.

و نیز حضرت می فرماید: برای رسیدن به معارف قرآن و حقیقت الهی باید به وسیله ائمه معصومین که ثقل دوم قرآن هستند برسی، زیرا قرآن و عترت رسول(ص)، با هم هستند و از هم جدا نمی شوند، چون اگر آنها را از هم جدا بدانید به حقیقت نخواهید رسید.

امام علی(ع) بعد از حضرت رسول(ص) انسان کامل و معصوم، و ولی الله است، که عارف علوم اولین و آخرین می باشد و اوست که می فرماید : «لو شئت لأوقرت سبعین بعیرا من تفسیر فاتحة الکتاب » ( اگر بخواهم هفتاد بار شتر در تفسیر سورۀ فاتحه الکتاب می نویسم )

مگر محتوای سوره حمد و فاتحه الکتاب چیست ؟ ما روزی حداقل ده بار سوره حمد را در نماز تکرار میکنیم ، اما چه زمانی میخواهیم به حقیقت سوره حمد برسیم ؟!

اگر کسی قرآن را بخواند به قصد اینکه بفهمد خداوند به اندازۀ سعه وجودی اش به او عنایت خواهد کرد. و حتی از میان اصحاب رسول اکرم(ص) و امام علی(ع)، آنانی که توانستند به حقیقت معارف الهی برسند افراد کمی بودند، و همه آنها نیز در یک سطح نبوده اند مثلا سلمان با اباذر در یک سطح نبودند .

بهار قرآن (۱۷)

کی به فهم قرآن میرسیم ؟

انسان باید سعی کند که وقتی نماز میخواند بفهمد سوره حمد چه میگوید، و با تدبّر در قرآن و در مورد اسماء الله که چرا جایی می فرماید «تواب الرّحیم» و در جای دیگر «عزیز حکیم» و در جائی «ارحم الراحمین» و در جائی «اشد المعاقبین»، لذا باید به مسئله توحید و اسماء و صفات خدا در قرآن توجه کرد.

بسیاری از مردم مسلمان به دلایلی از فهم قرآن محروم هستند، و قاری قرآن باید این موانع را از پیش پای خود بردارد ، این موانع حجاب هایی هستند که بر دلهای بنی آدم ایجاد گردیده و آنها از اسرار نهفته در قرآن محرومند.

در قرآن می خوانیم:

“فَمَنْ یَّعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَّرَہ(٧) وَمَنْ یَّعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَّرَہ”

(پس هرکس به اندازۀ ذره ای کار نیک انجام دهد آن را خواهد دید ,, و هر کس به اندازۀ ذره ای کار شر انجام دهد آن را خواهد دید)

لذا با توجه به همین یک آیه آیا کسی در دنیا بدی می کند ؟ بلکه هر شخصی سعی میکند که عمل خیری را انجام دهد، حمالها در حمل بار با هم منافسه میکنند چون حمل بار اجرت دارد.

اما متاسفانه ما به اجرت از طرف خداوند متعال فکر نمی کنیم اگر این آیه قرآن را با توجه و تدبّر بخوانیم و باور کنیم و بدانیم که انجام دهنده هر کار خوبی، اجرش را از خدا میگیرید، آیا همه با خدا معامله نمی کردند؟ پس به هنگام قرائت قرآن هر عضوی وظیفه ای دارد و باید از تلاوت بهره مند شود.

بهار قرآن (۱۸)

معرفت عظمت قرآن

(شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ)

این آیه هم اشاره به ماه رمضان ماه نزول قرآن دارد، و هم هدف از آن، که هدایت برای مردم و بیّنات بین حق و باطل است. و اگر عظمت قرآن درک شود، زمانی که چشم انسان به مجموعۀ که در میان دو جلد قرآن قرار گرفته است بیفتد، از عظمت و هیبت قرآن به لرزه می افتد.

ولی چون قرآن مرتب در دسترس است، اکثر مردم معرفت و عظمت این کتاب آسمانی را کمتر می دانند و به قرآن مانند یک کتاب عادی می نگرند یا کمی بالاتر. اما خداوند می فرماید:

«لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»

(اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مى ‏كرديم ، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشيده مى ‏ديدى . و اين مثل‏ها را براى مردم می ‏زنيم تا بينديشند )

بهار قرآن (۱۹ )

درجات قاریان قرآن

برای قاریان قرآن سه درجه است:

۱ـ کمترین حدّ اینستکه قاری توجه کند که من قرآن می خوانم و خدایم می شنود، او مرا می بیند و به سخنانم گوش می دهد.لازمه این مرحله از تلاوت قرآن عرض ادب، و دعا و تضرع به پیشگاه خدای قادر متعال است.

۲ـ حد متوسط آن اینستکه قاری با چشم دل مشاهده کند که خدای تبارک و تعالی به او می نگرد، با الطاف بیکران و عنایات بی پایانش او را مورد توجه قرار می دهد، با او سخن می گوید و با فضل و کرم و احسانش با او رفتار می کند.

لازمه این مرحله از تلاوت قرآن، حیا و تعظیم و تسلیم در برابر او، و استماع کلام حق، و فهم معارف عالیه آن است.

۳ـ والاترین مرحله از درجات قاری قرآن اینست که به هنگام تلاوت قرآن از الفاظ دُربار آن، صفات والای خدای متعال را مشاهده کند، و به خود و قرائت خود توجه ای نکند و حتی به نعمتهای الهی بعنوان نعمتهای دنیوی توجه نکند، بلکه همه توجه و اهتمام خود را صرف تدبّر در عظمت خالق متعال و نازل کننده آن سخنان پر ارج نموده، غرق مشاهده انوار الهی و کسب فیض از فیوضات بیکران حق تعالی شود. و این درجه مقربین است که امام صادق(ع) از آن خبر داده می فرماید:

«لقد تجلیَّ الله لخلقه فی کلامه و لکنهم لا یبصرون»

(خداوند در سخنانش خودش را بر بندگانش متجلی ساخته است ولی مردم آنرا درک نمی کنند).

بهار قرآن (۲۰)

اولین چیزی که باید در قرائت قرآن به آن توجه کرد اینکه “قرآن نامۀ رب العالمین” است، نامۀ از خداوند متعال، نامه ای از رب برای همۀ موجودات عوالم وجود، بوسیلۀ حضرت جبرائل که بزرگترین مَلِک مقرب است، و بواسطۀ حضرت رسول(ص) که انسان کامل است به ما رسیده است.

بهار قرآن (۲۱)

پیامبران اولوالعزم

خداوند صد و بیست و چهار هزار پیامبر برای هدایت بندگان فرستاده اند، که پنج تن از آنان پیامبران اولوالعزم هستند، حضرت نوح، حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت عیسی و آن که از همۀ پیامبران عظمت بالاتری دارد آخرین آنها حضرت محمد بن عبدالله رسول الله(ص) می باشد.

و نیز صد و چهار کتاب برای هدایت بشر نازل کرد که مجموع محتوای همه این کتابها در قرآن است. که اگر حقایقی از اسماء الله را درک کردیم، میتوانیم بفهمیم که چرا از بین پیامبران اولوالعزم حضرت پیامبر(ص) عظمت بالاتری دارد، و اکمال دین و اتمام نعمت بوسیله او، و کتاب آسمانی قرآن صورت گرفت.

بهر حال باید توجه کرد که هنگام قرائت قرآن، نامۀ محبوب را میخوانیم، آن کلام از طرف خداوندی است که وجود مطلق است ، کلام از خداوند کریم، و قرآن هم کریم است .

بهار قرآن (۲۲)

با قرائت الفاظ قرآن نمی توان تمام معانی و لطایف قرآن را فهمید حتی اگر کسی زبان عربی را هم بلد باشد. مثلا هنگام که تلاوت می کنیم:

« إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ »

ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم ، و خداوند می فرماید: تو چه مى ‏دانى شب قدر چيست ؟

اشاره به عظمت قرآن و لیلة القدر و اسرار نهفته در آنهاست. که اگر این حقایق آشکار شوند، عظمت قرآن را بیشتر درک می کنیم.

بهار قرآن (۲۳)

برای قرآن وجودات متعدد است

اصل حقیقت قرآن از نزد خداوند است و این کلماتی را که ما می بینیم صورت نازل شده کلام خداوند می باشد. بنابراین قرآن یک وجودی دارد در این عالم، و نیز در عوالم دیگر وجوداتی دارد که همینطور نازل، و رقیق شده تا این که به کلام بشر درآمد که ما بتوانیم این کلام را بفهمیم .

ممکن است درک این معانی آسان نباشد، که قرآن را وجودات متعدد است، اما خود انسان آیا همین جسم است؟ و یا دارای ابعاد دیگری، مانند روح و روان و عقل و قلب می باشد. که هنگام خواندن قرآن، چشم می بیند، و زبان تلفظ میکند و گوش می شنود ، اینها حواس ظاهری هستند.

ولی ما ابعادی دیگری هم داریم، از جمله عقل است که این بُعد، نعمت بزرگی است که خداوند به بشر عطا فرموده است، که باید برای رسیدن به معارف الهی و کسب علوم قرآن با تعقل و تدبر در قرآن از این موهبت الهی بهره بیشتر نصیب خود کرد .

بهار قرآن (۲۴)

پس دانستن زبان عربی و یا معانی کلمات، اینها فقط مربوط به ظاهر قرآن است. و حتی تفسیر نیز ظاهر قرآن است . ولی عمق قرآن را که ( تا هفتاد بطن ) بیان کرده اند، آن معارف عمیق را اولی الامر میداند، «لا یمسه الا المطهرون» آنانی که دارای طهارت باطنی و صفای درون و حالاتی معنوی، و علم لدنی دارند.

آنانی که مطهّرند میتوانند حقایق قرآن را بفهمند ولی اکثر مردم حتی نمی توانند معنی ان طهارتی را هم که قرآن بیان میکند درک کنند. ولی با کسب معارف، و تزکیه نفس و صفای درون می توان تا حدودی به معارف قرآن رسید.

بهر حال عالم هستی بقدری عظمت و اسرار دارد که اگر توجه ما فقط به ظاهر و به امور مادی دنیا باشد به این اسرار نخواهیم رسید.

بهار قرآن (۲۵)

مراتب وجود انسان و انوار قرآن

انسان دارای سه بُعد و مرتبه است :

اعضای ظاهری(جوارح) ، عقل ــ ادراک کلیات ، و قلب ـ جهت خشوع و ایمان. و هر یک از این مراتب باید از قرآن بهره ببرند لذا هر کس به اندازه ظرفیت و سعه وجودی خود از قرآن بهره مند می شود، نه فقط چشم و گوش و زبان، بلکه همه ابعاد وجودی انسان باید از قرآن منور شوند.

بهار قرآن (۲۶)

ابعاد وجودی انسان

عرفا ابعاد وجودی انسان را هفت می دانند :«طبع و نفس و قلب و سر و خفی و اخفی» که همۀ اینها مراتب و اطوار وجود انسان هستند . لذا باید نماز و قرآن بر همه ابعاد وجودی او تأثیر کند و آن تأثیر فقط ظاهری نباشد .

مرتبه اول جسم و جوارح است:

اولین مرتبه استفاده ظاهری از قرآن: جسم و جوارح، که همان چشم و زبان و گوش است که هنگام قرائت قرآن هر کلمه ، و یا هر حرفی ده حسنه دارد مثال (الم) الف ده حسنه، لام ده حسنه، میم ده حسنه، باید توجه کرد که وقتی قاری این حسنات را کسب میکند که قرائت برای خدا باشد، لذا اگر ریا شد برای خدا نمیشود، پس حسنه ای هم در کار نیست. و آنجا که بیان میکنند (اقرأ وأرقی ) بخوان و بالا برو، آن قرآئتی است که قاری با اخلاص بخواند، و به آن عمل کند. و بهره برد…

دومین مرحله عقل است .

 عقل نیز باید از قرآن بهره ببرد، و بهره عقل، ادراک مطالب کلی از قرآن، و عبرت از آیه ها می باشد. لذا از رو خوانی قرآن جسم و جوارج انسان استفاده کرده، و البته ثوابی هم کسب می کند، اما عقل باید ادراک کلیات کند، و به آن لایه دوم نیز برسد، یعنی نور قرآن به حقیقت و عقل نیز اثر دارند.

و مرحله سوم قلب است

برترین خاصیت قرآن که نزول آن هم بیشتر برای همین منظور است «تأثیر قلب» می باشد، که پس از ادراک کلیات توسط عقل از این آیات شریف قلب و دل آدمی با خبر شود.

یعنی که روح و روان انسان منور به آیات الهی گردد، زیرا قرآن « شفاء لما فی الصدور» است شفای دلهاست. البته ادراک معانی هم آسان نیست و علومی را پیش نیاز دارد که انسان باید آن علوم را فرا بگیرد.

بهار قرآن (۲۷)

شناخت خدا و تأثیر آن بر انسان

توجه به اسماء الله که از اول تا آخر قرآن در آیات بسیاری بیان شده، و خداوند از خودش میگوید و خود را معرفی میکند و میفرماید: ای انسان خدائی که این قرآن را فرستاده دارای چنین صفاتی است:

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ

آنچه در آسمان ها و در زمين است ، خدا را [به پاك بودن از هر عيب و نقصى] مى ‏ستايند ، خدايى كه فرمانرواى هستى و بى ‏نهايت پاكيزه و تواناى شكست ‏ناپذير و حكيم است .

و نیز قرآن در سوره حشر خداوند را این گونه معرفی میکند:

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖعَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيم.

وقتی قرآن را بدست می گیرد باید فکر کند نامه ایست خصوصی از طرف پروردگار عالمیان، از محبوب ابدی و ازلی، علیم و حکیم الذی له الاسماء الحسنی. بسوی بنده ضعیف و مسکین و مستکینی، که خواننده این نامه می باشد.

لذا هر اندازه که انسان از شناخت بالاتری برخوردار باشد و از لحاظ روحی و سعۀ وجودی بالاتر باشد استفاده او از قرآن بیشتر، و تأثیر نورانیت آن بر حیات دنیا و آخرت او بیشتر می شود.

بهار قرآن (۲۸)

خداشناسی و سیر الی الله در قرآن

یکی از مسائل مهمی که قرآن بدان پرداخته است و باید انسان به آن توجه کند مواضیع «خدا شناسی و توحید» است . و مسئله مهم دیگر قرآن «سیر الی الله» است .

قرآن ادعا میکند که از طرف خداوند برای هدایت بندگان است و خداوند سبحان ازقرآن به وصف بهترین کلام یاد می کند ، (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ) (خدا بهترین سخن را فرستاد). پس قرآن بهترین کلام است و بهترین سخن گو، یعنی حضرت رسول(ص) این قرآن را بیان فرمود؛ حال بین بهترین کلام، و بهترین گوینده این کلام، یک واسطۀ بود و آن هم وحی است، و دستور می دهد که خود و پیروانش را چنین معرفی کند .

قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي

(بگو این طریقۀ من و یاورانم می باشد که خلق را با بصیرت بسوی خدا دعوت کنم ).

بهار قرآن (۲۹)

قرآن نور و هدایت است

خداوند در وصف کلام خود می فرماید:

يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَيُخْرِجُهُم مِّنِ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

از سوی خداوند نور و قرآن مبین آمد،

بوسیله آن هدایت و هر کس درپی تحصیل رضایت حق شد خداوند او را از این مواهب و از این نعمتهای خاص معنوی بهره مند می کند و هدایتهای خداوند بسیارند ولی انسان باید استعداد قبول آن هدایتها را در خود شکوفا کند. و هر اندازه استعداد بیشتر باشد شامل آن هدایتها بیشتر خواهد شد .

در آیه ای که در پیام بالا مطرح شد چند فضیلت را بیان کرده :

۱ـ هدایت به راه های امن .

۲ـ خروج از تاریکی و ورود به نور، ولی باذن الله .

۳ـ هدایت به راه راست . و ما هر روز در نماز از خدا طلب میکنیم اهدنا الصراط المستقیم .

لذا آیات قرآن «هدی للناس» است (هدایت برای مردم) یعنی همۀ مردم از هدایتهای قرآن بر خوردار هستند هر انسانی به اندازۀ سعی وجودی و استعداد و سعی و کوشش خود از هدایتهای الهی و نعمتهای معنوی قرآن بهره مند میشود.

قرآن «هادی» است، و برای هدایت مردم نازل شده، و یکی از اسماء الله نیز (هادی) است. و خداوندِ هادی، برای هدایت بندگانش وسائلی فرستاده که یکی از آن وسائل قرآن است. لذا قرآن نیز (هادی) است. و می فرماید:

(وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ )

( و براستی خدا مؤمنان را به راه راست راهنمائی می کند )

و نیز می فرماید:

(وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا)

(و همچنین برای هر پیغمبری دشمنی از بد کاران قرار دادیم و تنها خدای تو برای هدایت و یاری کفایت می کند )

 در این آیه دو اسم از اسماء الله بیان شده : «هادی و نصیر» هادی هدایت می کند به راهی که خداوند، آنرا قرار داده برای انسان تا با طی این راه برسد به کرامت و عظمت انسانیت، و سعادت در دنیا و آخرت نصیب او گردد .

خداوند در باره قرآن می فرماید:

«هدی للناس»، و نیز بیان میکند «الذین آمنوا» یعنی کسانی که در هدایتهای اولی داخل بشوند، از هدایتهای بالاتری بهره مند می شوند. پس هادی یعنی هدایت کننده ، یعنی راهنما .

خداوند «هادی» است به همان راهی که برای رسیدن به خدا، رسیدن به تکامل و رسیدن به هدف خلقت قرار داد، به نام صراط مستقیم که ما هم هر روز در نماز میخوانیم، «اهدنا الصراط المستقیم» هدایت خداوند برای همه موجودات است . برای رسیدن به تکاملی که برای آن خلق شده اند.

بهار قرآن (۳۰)

انواع هدایت در قرآن

در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است :

 الف : هدایت تکوینی 

نظیر هدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه کندو و خانه خود را بسازد. و یا هدایت و راهنمایی پرندگان در مهاجرتهای زمستانی و تابستانی، آنجا که خدا می فرماید:

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى

( گفت خدای ما کسی است که همه موجودات را وجود بخشید و سپس هدایت کرده است ) و این بیانگر نوعی از انواع هدایت تکوینی است .

ب : هدایت تشریعی

که توسط انبیای الهی و کتب آسمانی و نزول قرآن، و نیز دستورات شرع مقدس توسط اولیاء الهی برای هدایت بشر است، به سوی راه راست و صراط مستقیم. و نیز (صراط ) در قیامت نام پلی است بر روی دوزخ که همه ی مردم باید از آن عبور کنند .

 کلمه صراط پیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است . انتخاب راه شریعت و خط فکری صحیح، نشانه و بیانگر شخصیت انسان مؤمن است .

بهار قرآن (۳۱)

راههای متعدد در برابر انسان

راههای متعددی در برابر انسان قرار دارد که او باید یکی را انتخاب کند :

راه خواسته ها و هوس های خود .

راه انتظارات و هوس های مردم .

راه وسوسه های شیطان .

راه طاغوت ها .

راه نیاکان و پیشینیان .

ولی راه صحیح را خداوند، بوسیله وحی به بشر نشان داده و قرآن را به عنوان «هادی» برای او قرار داده است.

لذا اگر کسی به دنبال آن هادی الهی نرود، و از کاروان و راهنما جدا شود گم راه خواهد شد. همه موجودات در کاروان هستی از یک سیری بر خور دارند، از خدا آمده اند و به سوی خدا میروند.

و انسان نیز که جزئی از این عالم وجود است، همراه کاروان هستی از سیری برخوردار است ، تا برسند به آن هدف خلقت که خداوند برای تکامل انها قرار داده است، که باید تحت اسم «هادی» و هدایتهائی که خداوند برای شکوفایی استعدادهای فطری و رسیدن به تکامل بهره مند شد.

بهار قرآن (۳۲)

هدایت های الهی برای انسان

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است: 

 ۱ـ هدایت عام و تکوینی : که بر عقل وهوش و جوارح انسان اثر دارد .

 بیان شد که این نوع از هدایت شامل همه موجودات می شود و اشاره شد به زنبور عسل و مورچه و انسان، و همۀ موجودات از طرف خالق خود نوعی هدایت دارند که میدانند چگونه باید زندگی کنند. بعضی از موجودات هدایتشان اجباری است و تنها انسان است که هدایت شده و اختیار دارد که از این هدایت استفاده بکند یا نه.

در قرآن کریم آیات فراوانی دربارۀ انسان وارد شده که اگر انسان بخواهد خودش را بشناسد می تواند آیاتی را که متعلق به انسان است ملاحظه کند، در حقیقت قرآن برای انسان نازل شده و خداوند در قرآن این انسان را معرفی کرده و بیان می دارد چه چیزی او را به سعادت میرساند و چه چیزی او را از سعادت دور میکند، که انسان باید این حقایق را بداند .

۲ـ هدایت تشریعی : که توسط وحی به انبیاء و نزول قرآن و امثال آن انجام می گیرد .

 ۳ـ هدایت خاص : که توفیق چنین هدایتی نصیب اشخاص مؤمن و متقی خواهد شد. این نوع از هدایت نصیب همه مردم نمی شود زیرا همه مردم آن هدایت اولی رانمی گیرند، گروهی تابع قرآن و پیامبر(ص) و ائمه(ع) میشوند، و نیز افرادی سرباز می زنند.

این نوع از هدایت فقط نصیب مؤمنینی میشود که به هدایت عام توفیق یافته باشند و قرآن بیان می کند: « وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ » (هرکس به خدا ایمان آورد خداوند قلبش را هدایت می کند).

۴ ـ هدایت اخروی : و آن عبارت از هدایت به بهشت و نعمتهای الهی می باشد.

هدایت ها به ترتیب است

 این هدایتهای چهار گانه به ترتیب نصیب انسان میشوند، یعنی اگر انسان از هدایت اولی که همان عقل و هوش و قلب و امکانیات داده شده استفاده کرد، خدا توفیق میدهد که کلام خدا را بفهمد، و اگر از هدایت دوم استفاده کرد و اوامر الهی را اجرا کرد، هدایت سوم شامل حال او می گردد.

انسان باید سعی کند که تحت اسم هادی قرار گیرد. و از خدا بخواهد که او را تحت هدایت خاص خودش قرار دهد. و اگر کسی از مرتبه اول محروم باشد به مرحله دوم راه نمی یابد و به همین ترتیب در مراحل بعدی، .این هدایتها مانند حلقات به هم وصل هستند مثلا اگر به اولی و دومی رفتی و از هدایت سومی محروم ماندی، به هدایت چهارمی نمی رسی.

 بنابراین: این حلقات انسان را به آن هدفی میرسانند که بهشت و تکامل است ولی باید انسان خود را تحت این هدایتها قرار دهد .

بهار قرآن (۳۳)

در یک نگاه اجمالی به آیات قرآن به خوبی روشن می سازد که قرآن هدایت و ضلالت را فعل خدا می شمارد و می فرماید:

وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ۚ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

(اگر خدا می خواست شما را [بر محور هدایت] یک امت قرار می داد. [اما هدایت اجباری فاقد ارزش است] ، ولی هر کس را بخواهد [به کیفر لجاجت و تکبرش] گمراه می نماید و هر کس را بخواهد هدایت می نماید ، و مسلماً از آنچه همواره انجام می دادید ، باز پرسی خواهید شد).

 برای فهم آیات هدایت و ضلالت، به تأمل بیشتری نیاز است، و گفته اند: هدایت تشریعی به معنی ارایه طریق؛ و جنبۀ عمومی و همگانی دارد وهیچ قید و شرطی ندارد و خداوند راه را به همه نشان داده .

 چنانچه در سوره دهر می فرماید :

«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا »

( ما راه به انسان نشان دادیم خواه شکر گزاری کند یا کفران )

إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ

(يقيناً خدا پروردگار من و پرودگار شماست ؛ پس او را بپرستيد ، اين است راه مستقيم)

می فرماید: تو همه ی انسانها را به صراط مستقیم دعوت می کنی. بدیهی است که دعوت پیامبر(ص) مظهر دعوت خداست، چرا که او مظهر اسماء خدا است. پس حضرت رسول(ص) «هادی» است و انسان را به راه او هدایت می کند.

هدایت تکوینی

 به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از تمام پیچ و خمهای راه، و حمایت از آنها تا رسیدن به ساحل نجات که موضوع بحث بسیاری از آیات قرآن است .

مثلا زنبور عسل از وقتی که خدا او را خلق کرده است، با آن عظمتی که در معماری دارد کندو و خانه خود را می ساخت، اما انسان وقتی که خواست خانه بسازد، اول یک سایه بان بود و به مرور در فن معماری پیشرفت کرد تا رسید به این که ساختمانها و برجهای آنچنانی میسازد .

 بعضی موجودات همان هدایتی که دارند همان است دیگر تغییر و پیشرفت نمی کند و پیشرفتی نمی یابد. اما انسان باید از آن هدایت اولی استفاده کند که هدایت دوم را به دست بیاورد و چون انسان به بی نهایت هدایتها، و به بی نهایت علوم و مقامات میتواند برسد، لذا باید با سعی و کوشش برسد.

بهار قرآن (۳۴)

این قرآنی که امروز در دست شماست، با زحمتی که برای فراگیری علوم آن متحمل می شوید، و با تدبّر در آیات آن نوری می شود برای شما، مثلا اسم «هادی» برای شما نور افشانی میکند که قبلا بلکه متوجه آن نبودید.

این نوع هدایت هرگز بی قید و شرط نمی باشد ، اگر انسان آن هدایت اولی و دومی و سوی را گرفت و جزء خاصان شد، در زندگی بقدری خداوند او را هدایت میدهد ، که گاهی اگر بر سر دو راهی قرار گرفت، راه صحیح را انتخاب و مشکلش حل میشود .

هدایت هم مراحل و درجاتی دارد، و آن هم با تمسک و اعتقاد انسان به خدا و اسماء الله تأثیر می پذیرد. بهرحال این نوع هدایت تکوینی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذارندن آنها از تمام پیچ و خمهای راه، و حمایت از آنها تا رساندن به ساحل نجات .

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *