كانون جاذبه الهي
چون عابد با عظمت و قدرت و کشش معبود ، خود را از بند ، بندگی غیر می رهاند ، تلاش می کند تا هرچه بیشتر به کانون جاذبه ربوبی نزدیک تر بشود. اما متاسفانه می بیند این توجه و همت، و سعی و تلاش ، با سرعت سلوک او هماهنگ نیست، احساس می کند پایش را بطور جدی گرفته اند و به پائینش می کشند .
جاذبه های کاذب نمی گذارندش راحت از اعماق چاه نفسانیت خود را بالا بکشد لذا در نهایت درماندگی ، لب بطلب استعانت می گشاید و می گوید:
“وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ”
و تنها از تو یاری میطلبیم.
توحید عبادی: يعني تنها راه تقرب به خدای سبحان ، عبادتست و بس . و لذا وقتی خدای متعال سمتهای اولیاء و انبیاء را در قرآن کریم بیان می کند ، نخست از عبادت آنها شروع می کند.
در تشهد میگوئیم: «اشهد ان محمد عبدُه و رسولُه» عبادت او قبل از رسالتش، برای اینست که از رسالتش فضیلت و برتری دارد. عبادت چهره ارتباطی با مولاست ، و رسالت چهره ارتباطی با سایر بندگان است. و سایر انبیاء عظام هم اگر به کمالاتی رسیده اند محصول عبادت آنهاست. و قوم خود را اول به توحید عبادی دعوت می کنند ، اول از «الله» سپس سخن از عبادت خدا بود.*
أري ما در نماز ميخواهيم با اين معبود و خداي خود ارتباط برقرار كنيم أيا سزاوار است كه در نماز حضور قلب نداشته باشيم و غرق در أمور دنيا باشيم ؟ انهم دنيايي كه همه أمور هستي بدست اوست؟