عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
“باید انسان سعی کند نسبت به معرفت پروردگارش به حد تصدیق قلبی برسد؛ باید جوری شود که روز به روز شدید تر شود. مثلا اگر به علم رسید، آثارش کمال علقه و محبت به پروردگارش هست – اگر به عین الیقین رسید که علاقه اش شدید می شود- الانسان عبید الاحسان – اگر کسی احسانی به شما کرد مثلا چشم ناراحت شد و طبیب آن را معالجه کرد به آن طبیب علاقمند می گردد – آن خدایی که چشم را داده از یاد می رود – آن خدایی که همه جهات هستی ما از او است، چقدر باید آدمی به این پروردگارش علاقمند باشد که هر که و هر چه را هم که دوست بدارد برای او باشد.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
هر جا نظر می کند هستی است و آثار هستی است که به خدا بر می گردد لذا همه موجب محبت خدا و لذت از حضور حق می شود با رقیق کردن و کم کردن حجاب ها ، ربط خود را با خداوند نزدیک تر کند- خدا را حاضر و ناظر دیده در جایی تنها با دعا و مناجات از خداوند زیادتی علم را بخواهد «و قل رب زدنی علما».