همه پدیده ها از یک پدید آورنده اند
اَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ، وَ كَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمالُ الْتَصْديقُ بِهِ تَوْحِيدِهِ
“پس از آن که شخص علم به پروردگار پیدا کرد، باید به نحو وحدانیتش باشد و گرنه در شناسائیش ناقص است؛ یقین کند به این که «وحده لا شریک له ذاتا صفة فعلا» توحید ذاتی، صفاتی و فعلی و سپس توحید در مقام عبادت و پرستش.
توحید ذاتی: آن است که بشناسد ذات مقدسش ، مبدا عالم وجود است؛ تمام حوادث و موجودات پیدا شده از او است. در عالم هستی یک خدا است و همه به او بر می گردند. وجود است و موجود است. یک واجب الوجود است که او هم ازلی و ابدی است؛ همیشه بوده و همیشه خواهد بود و جز او همه حادث و پیدا شده اند. در تقسیم به حسب تصور گفته می شود، وجود سه قسم است : یا واجب یا ممکن یا ممتنع است.
اگر وجود عین ذات شد، نه این که هستی به او داده شود، این “واجب الوجود” می شود و اما اگر نبوده و بود شده، یعنی هستی در ذاتش نیفتاده است و بودن برایش حتم نیست، ممکن است باشد و ممکن است نباشد، آن را “ممکن الوجود” گویند. و “ممتنع” آن است که عقل حکم می کند که شدنی نیست، پدید نمی گردد، محال است تحقق پیدا کند، نظیر شریک واجب الوجود برای خدا شریکی فرض شود وجود آن ممتنع است چرا؟