آگاهی موجودات به مبدأ
“«اصل آگاهی هر موجودی، از جمله انسان ، به مبدأ جهان جای تردید نیست؛ و این آگاهی از مبدأ عالم ـ فطری انسان است، وجود خدا از هر چیزی روشن تر و حضورش برای هر شیئ نسبت به تمام چیزها نزیک تر است .
خفای او از شدت ظهور او، و دوری وی از شدت نزدیکی است. از این رو حضور نور آسمانها و زمین را با زدودن غبار گناه و خودبینی می توان با تمام هستی امکانی خویش یافت. .هر موجودی به او آگاه است ، گرچه دانش به این معرفت خود را نداشته باشد یا در تطبیق آن خطا کند. خدای سبحان نزد هر جاهلی آشناست ، چه رسد به عالم : «معروف عند کل جاهل»
بنابراین: انسان با همه وجود و استعداد فطری خود معترف به مبدأ هستی بخش است، گرچه مقترف به جهل علمی یا مُغتَرف جهالت عملی باشد. شناخت کامل ذات اقدس الهی نه با علم حصولی و نه با علم شهودی میسور کسی نیست . اما اینکه با علم حصولی میسور نیست برای انکه :
الف : حقیقت هستی محض هرگز به ذهن نمی آید ؛ زیرا عینی بودن ، ذاتی و متن حقیقت اوست و اگر چنین چیزی ذهنی شود ، انقلاب ذات (هویت نه ماهیت) لازم می آید و انقلاب ذات ، خواه به معنای ماهیت و خواه بمعنای هویت ، محال است.
ب : مفاهیم ذهنی فقط در حدّ مرآت ذات واجب اند ، نه خود ذات ، زیرا مفهوم همواره کلی است و ذات واجب شخص خارجی است.
ج : مفهوم جزو موالید و منشآت نفس است و به آن قیام صدوری دارد و واجب ، منزه از میلاد است.
د : مفهوم گاهی غروب و افول دارد و واجب ، مبرّای از افول است .
ه : مفهوم غایب است و واجب ، مصون از غیبت است.
بنابراین ، طبق چند برهان پیش گفته، که بر اثر تعدّد حد وسطها از یکدیگر ممتاز و متمازند، واجب هرگز به ذهن نخواهد آمد هر چند افراد عادی چاره ای جز شناخت خدا با اندیشه حصولی ندارند.
شناخت کامل خدا با علم شهودی نیز برای احدی میسور نیست ، زیرا خداوند هویت نامتناهی وجودی است و هستی نامحدود هرگز در حیطه شهود موجود محدود واقع نمی شود ، لیکن تأثیر این مطلب درحد تنزیه ذات اقدس است ، نه تعطیل عقل از شناخت، بلکه همین مطلب در حد خود ، شناخت اجمالی از خدای سبحان است و همان گونه که افراط در شناخت موجب «تشبیه ذات» اوست ـ در حالی که خدای سبحان «لیس کمثله شیئ » است ـ تفریط در معرفت آن حضرت نیز باعث منع خرد و دل از هر گونه بینش و شهود است ، در صورتی که او «نور السموات و الارض » است و ظهور هر چیزی در پرتو ظهور اوست .
این گونه شناخت ، از گزند «تعطیل » و آسیب «تشبیه » مصون است ، بلکه تنزیه او عین تشبیه و تشبیه عین تنزیه است .
فهم این معنا از بارزترین مصادیق صراط مستقیم است که تشخیص آن از مو باریک تر و پیمودن آن از شمشیر برنده تیزتر است. البته معرفت متن ذات خدای سبحان ، نه مقدور است نه متوقّع و نه تکلیف و نه ترغیب، بلکه همواره محور تحذیر ، ترهیب و تخویف بوده است، « وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ هرچند اوحدی از سالکان واصل کوی معرفت، از تحیر در آن وادی خبر داده اند».