استقامت وپايداري پيامبر(ص)براي هدايت مردم وتثبيت دين
اگرچه همه رسولان الهي در راه انجام مأموريت الهي وابلاغ رسالت خويش رنجها، مرارتها و خون دلها كشيدند و در برابر عناد و لجاجت مردمان جاهل و بتپرستان شكيبايي كردند. اما آنچه پيامبراكرم (ص) در رهگذر ابلاغ رسالت و در طول دوران بيست و سه ساله نبوتش متحمل گرديد، قابل مقايسه با ساير پيامبران نيست.
شاهد اين مطلب سخن آن حضرت است كه فرمود: هيچ پيامبري بسان آنچه كه من اذيت شدم، اذيت نشد. جهالت و شرك و بتپرستي مردم و سران جاهليت در هنگام بعثت آن حضرت از يك سو، و جامعيت و خاتميت دين اسلام و عظمت قرآن كه براي سعادت و رستگاري همه بشريت تا روز قيامت از جانب خداوند ابلاغ شده است، موجب شده بود كه فهم و پذيرش اين معارف بلند براي آنان دشوار باشد و پيامبر اكرم(ص) براي تبيين اين صراط مستقيم و معارف دين در آن جامعهي جاهلي چه دشواريها و رنجها را تحمل كند.
اميرالمؤمنين(ع) به شكل زيبايي اين وضعيت را ترسيم ميكند.آن حضرت ميفرمايد: پيامبر(ص) در راه رضايت حق در كام هر دشواري وبلا، فرو رفت و جام مشكلات وناگواريهارا سر كشيد. روزگاري خويشاوندان او به دورويي و دشمني پرداختند و بيگانگان در كينهتوزي و دشمني با او متحد شدند. اعراب براي نبرد با پيامبر، لجام گسيخته و تازيانه بر مركبها نواختند و از هر سو گرد آمدند و از دورترين سرزمين و فراموش شدهترين نقطهها، دشمني خود را بر پيامبر فرود آوردند.
هنگامي كه حضرت علي(ع) عظمت روحي و اقتدار معنوي پيامبر«ص» را ياد ميكند و ميخواهد به مردم بياموزد كه چگونه بر وجود مطهر آن حضرت صلوات بفرستند، چنين ميفرمايد: «اي خدا» گراميترين درودها و افزونترين بركات خود رابرمحمد (ص)، بنده و فرستاده ات اختصاص بده كه خاتم پيامبران گذشته و گشاينده درهاي بسته وآشكار كننده حق با برهان است.
او دفعكنندهي لشگرهاي باطل و درهم كوبنده شوكت گمراهان است. آنگونه كه بار سنگين رسالت را بردوش كشيد و به فرمانت قيام كرد و به سرعت در راه خشنودي تو گام گذاشت. حتي يك قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذيرش و گرفتن وحي نيرومند بود. حافظ و نگهبان عهد و پيمان تو بود و در اجراي فرمانت تلاش كرد تا آنجا كه نور حق را آشكار و راه را براي جاهلان روشن ساخت و دلهايي كه در فتنه و گناه فرو رفته بودند هدايت شدند و پرچمهاي حق را برافراشت.
هرگز سخن نمى گفت مگر در مورد امورى که ثواب الهى را امید داشت ، در موقع سخن گفتن به قدرى نافذ الکلمه بود که همه سکوت اختیار مى کردند و تکان نمى خوردند ، و به هنگامى که ساکت مى شد آنها به سخن درمى آمدند ، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمى کردند … هرگاه فرد غریب و ناآگاهى با خشونت سخن مى گفت و درخواستى مى کرد تحمل مى نمود ، و به یارانش مى فرمود : هرگاه کسى را دیدید که حاجتى دارد به او عطا کنید ، و هرگز کلام کسى را قطع نمى کرد تا سخنش پایان گیرد .
آرى اگر این اخلاق کریمه و این ملکات فاضله نبود آن ملت عقب مانده جاهلى و آن جمع خشن انعطاف ناپذیر در آغوش اسلام قرار نمى گرفتند ، و به مصداق لانفضوا من حولک همه پراکنده مى شدند .《لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّه》《ِأُسْوَةٌ حَسَنَةٌ》
سوال: منظور از اینکه پیامبر(صلى الله علیه وآله) اسوه و الگو در همه جهات است چیست؟ پاسخ : مى دانیم انتخاب فرستادگان خدا از میان انسان ها به خاطر آنست که: بتوانند سرمشق عملى براى امت ها باشند، چرا که مهمترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت انبیاء، دعوت هاى عملى آنها است. و به همین دلیل دانشمندان اسلام، معصوم بودن را شرط قطعى مقام نبوت دانسته اند، و یکى از براهین آن، همین است که آنها باید «اسوه ناس» و «قدوه خلق» باشند.
قابل توجه این که: تأسّى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) که در آیه ۲۱ سوره «احزاب» آمده، به صورت مطلق ذکر شده، که تأسّى در همه زمینه ها را شامل مى شود، هر چند شأن نزول آن، جنگ «احزاب» است، و مى دانیم، شأن نزول ها هرگز، مفاهیم آیات را محدود به خود نمى کند. بديهي است، پيامبري كه از جانب پروردگار عالم، مأموريت تربيت و تهذيب همه بشريت تا پايان عمر دنيا را به عهده ميگيرد بايد از تربيت الهي برخوردار باشد و چنان متخلق به اخلاق الهي و فضيلتهاي انساني باشد که به حق خليفهالله و تجسم جمال و جلال آفريدگار هستي باشد. و پيامبر اکرم (ص) از اين تربيت الهي به خوبي برخوردار بود و صورت و سيرت آن حضرت آئينهي تمام نماي خداوند بود.