توجه به اسماء الله
ای که برای هر خیری به او امید دارم و از خشمش در هر شری ایمنی جویم. ای که می دهد (عطای ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک. ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد. ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد و نه تو را بشناسد. از روی نعمت بخشی و مهرورزی عطا کن به من به خاطر درخواستی که از تو کردم همه خوبی دنیا و همه خوبی و خیر آخرت را و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم همه شر دنیا و شر آخرت را زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد (یا کم نیاید) و بیفزا بر من از فضلت ای کریم ای بزرگوار.
محاسن خود را در دست بگیر و بگو:
« یا ذَالْجَلالِ وَالاْکْرامِ یا ذَالنَّعْماَّءِ وَالْجُودِ یا ذَالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ»
ای صاحب جلالت و بزرگواری ای صاحب نعمت و جود ای صاحب بخشش و عطا، حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ. یا «يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ » آیا تا کنون در معنای این ذکر تفکر کرده ایم و در پی شناخت این ذکر بوده ایم ؟
در قسمت آخر این دعا فراز کوچکی قرار دارد که همه شناخت و معارف و معرفت الله را در بردارد. «يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ » اى صاحب جلالت و كرامت در این جملات خدا را با تمام صفاتش می خواند. من قصد وارد شدن به این قسمت را نداریم چرا که تمام معارف و اسماءالله که اجمالاً در دعای جوشن کبیر بیان شده ، در این دو کلمه نهفته است . البته قصد بود کمی شرح شود اما چگونه می توان آب دریا را در لیوانی قرار داد .
اسماء جمال و جلال
شخصی این مطلب را سؤال کرده بود و بزرگی تا حدودی شرحی داده بود، طرف نتوانسته بود بفهمد اسماء جمال ، اسماء جلال ، صفات ثبوتی و صفات سلبیه…لذا شروع کرده به ناسزا گفتن که شما نمی خواهید مردم بدانند ، چرا واضح دو کلام را شرح نمی دهید که ما بدانیم؟
باید گفت او در کلماتی شرح داد شما نفهمیدی ، گیرنده شما ضعیف بود. چرا برای کسب و دانستن اندکی از هر علمی از علوم دنیای فانی سالها رنج تحصیل را تحمل می کنیم آن هم علومی که تا لب گور بیشتر بدرد ما نمی خورد، آنهم اگر یادمان بماند ، اما برای معارف الهی و شناخت خدایی که ما را آفریده و تمام امور حیات و ممات ما بدست اوست، و از رگ گردن بما نزدیک تر است، وقت نمی گذاریم ؟.
زیرا با این شناخت است که هدف از خلقت خود، و چگونه زندگی کردن و چگونه مردن را باید بیاموزیم ، ولی اهمیت نمی دهیم و یا انتطار داریم دنیا و آخرت ، و جهان ماواء طبیعت را با چند سخنرانی یا خواندن چند مطلب بدانیم.
بنابراین، کلمه” ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ” نامى از اسماى حسناى خداوند است، که به مفهوم خود تمامى اسماى جلال و اسماى جمال خدا را در بر مىگیرد. مسماى این نام در حقیقت ذات مقدسه خدایى است. اسمی از اسماء صفات خدای تعالی عز اسمه . مقتبس از آیه ٔ کریمه ٔ : تبارک اسم ربک ذی الجلال والاکرام .
عزیزانی که دوست دارند راجع به صفات خداوند اطلاعی داشته باشند من شرعی کوتاه در کتاب «پرواز در ملکوت با معرفت معبود » که شرح مختصری از معرفت اسماء الله در دعای جوشن کبیر است که در سایت و اپلیکشن زمزمه عرفان می توانند مطالعه کنند. البته این مطالب فقط با خواندن سطحی فهمیده نمیشوند مگر کسانی که در این زمینه مقدماتی را گذرانده باشند و کار کرده باشند ان شاء اگر توفیقی حاصل شد در دعای جوشن واضح تر شرح دهیم .
در تفسیر نمونه آمده:
ذو الجلال از صفاتى خبر مىدهد که خداوند” اجل” و برتر از آن است (صفات سلبیه) و “اکرام” به صفاتى اشاره مىکند که حسن و ارزش چیزى را ظاهر مىسازد و آن” صفات” ثبوتیه خداوند مانند علم و قدرت و حیات او است.
براى این کلمه از میان صفات، آن صفاتى باقى مىماند که بویى از بهاء و حسن مىدهد، بهاء و حسنى که دیگران را واله و مجذوب مىکند، مانند: صفات علم، قدرت، حیات، رحمت، جود، جمال، حسن و از این قبیل صفات که مجموع آن ها را صفات جمال مىگویند، هم چنان که دسته اول را صفات جلال مىنامند.
اسماى خدای متعال را به این دو قسمت تقسیم نموده اند، هر یک از آن ها که بویى از اعتلا و رفعت دارد، صفت جلال، هر یک که بویى از حسن و جاذبیت دارد، صفات جمال مىنامند.(المیزان)
معني ذالجلال و اکرام ؟
ذالجلال يعني چه ؟
پاسخ: اين عبارت به دو صفات جلال (تنزيهي) و جمال(تکريمي) خدا دلالت دارد. در تفسير نمونه آمده: ذو الجلال از صفاتى خبر مىدهد كه خداوند” اجل” و برتر از آن است (صفات سلبيه) . و “اكرام” به صفاتى اشاره مىكند كه حسن و ارزش چيزى را ظاهر مىسازد و آن” صفات” ثبوتيه خداوند مانند علم و قدرت و حيات او است.
در ترجمه الميزان در تفسیر ” ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ”، می فرماید: در معناى كلمه” جلال” چيزى از معناى اعتلا و اظهار رفعت خوابيده، البته رفعت و اعتلاى معنوى در نتيجه جلالت با صفاتى كه در آن بويى از دفع و منع هست، سر و كار و تناسب دارد، مانند صفت علو، تعالى، عظمت، كبرياء، تكبر، احاطه، عزت، و غلبه. وقتى همه اين معانى در كلمه” جلال” خوابيده، بايد ديد براى كلمه” اكرام” چه باقى مىماند؟
براى اين كلمه از ميان صفات، آن صفاتى باقى مىماند كه بويى از بهاء و حسن مىدهد، بهاء و حسنى كه ديگران را واله و مجذوب مىكند، مانند صفات علم، قدرت، حيات، رحمت، جود، جمال، حسن و از اين قبيل صفات كه مجموع آن ها را صفات جمال مىگويند، هم چنان كه دسته اول را صفات جلال مىنامند.
بنابراين، كلمه” ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ” نامى از اسماى حسناى خدا است، كه به مفهوم خود تمامى اسماى جلال و اسماى جمال خدا را در بر مىگيرد. مسماى به اين نام در حقيقت ذات مقدسه خدايى است. بنا بر بعض نظرها اين اسم ، اسم اعظم خداست . در روايت از رسول خدا وارد شده : به “يا ذا الجلال و الاکرام” پناه ببريد.