خانه / اسلايد / تجلی اسماء الله در اولیاء

تجلی اسماء الله در اولیاء

تجلی اسماء الله در اولیاء

امام صادق می‌فرماید آن یك اسم از اسماء الهی در او تجلی كرده بود در تمام عالم وجود می‌توانست تصرف كند، در ما هفتاد و دو اسم تجلی كرد، چی می‌شود قضیه!! آن با یك اسم مرده زنده می‌كرد، زنده! نه اینكه مرده را زنده كند، زنده به وجود می‌آورد، خورشید را نگه می‌داشت، نه فقط خورشید را نگه می‌دارد، تمام عالم را نگه می‌دارد، چون اگر فقط خورشید را نگه دارد آن یكی می‌زند به آن یكی، اینجوری نیست كه فقط خورشید را نگه دارد و بقیه را رها كند، خب این می‌آید می‌خورد به آن! این كل عالم را نگه می‌داشت، نه فقط خورشید را. ان‌شاءاللَه خدا قسمت كند در مجرای آن مشیت و قدرت قرار بگیریم آن وقت می‌فهمیم آنها چه كار كردند

«فجعلتهم معادن لكلماتك»

اینها افرادی هستند كه معادن كلمات تو هستند. یعنی جبرئیل كه كلمه توست در حقیقتِ او دارد اعمال فاعلیت می‌كند، میكائیل در آن حقیقت دارد اعمال فاعلیت می‌كند، حضرت موسی كه نیل را می‌شكافد و لشگر و افراد را عبور می‌دهد در آن حقیقت دارد اعمال كلمه می‌كند.همه عالم وجود در آن حقیقت دارند، اعمال این مرتبه می‌كنند و این كار را دارند انجام می‌دهند این می‌شود چه؟ معادن لكلماتك.

ارکان توحید

 

پس معادن كلمات چه كسانی هستند؟ اینها هستند حالا اینها چه كسانی هستند؟

«واركانا لتوحيدك»

اینها اركان برای توحید تو هستند، یعنی آن ركن توحید بر اینهاست، حقیقت توحید به واسطه اینها ظهور پیدا می‌كند. این می‌شود معنای ركن. مثلاً ركن نماز به چه می‌گویند؟ ركن نماز به آن چیزی می‌گویند كه اگر انسان نخواند نماز باطل است، مثلا اللَه اكبر را اگر شما نگویید نماز باطل است، ركوع نروید نماز باطل است. به واسطه اینهاست كه توحید در عالم برقرار است، یعنی آن حقیقت ربوبی به واسطه آنان ظهور می کند.

«لا فرق بينك و بينها الا انهم عبادك و خلقك‌ »

هیچ فرقی بین تو و بین اینها نیست جز اینكه تو خدا هستی و اینها مخلوق تو هستند. یعنی فقط جنبه خالقیت و مخلوقیت را بگذاریم كنار، آن چه می‌خواهید به خدا نسبت بدهید به اینها نسبت بدهید، این لا فرق است دیگر، معنی لافرق چیست؟ این خدا، زنده می‌كند اینها هم زنده می‌كنند، خدا می‌میراند این می‌میراند، خدا علم می‌دهد اینها علم می‌دهند.

خدا قدرت می‌دهد، قدرت خدا لا یتناهی است قدرت اینها چیست؟ لا یتناهی، قدرت امام لا یتناهی است یا متناهی و محدود است؟، لا یتناهی. چون “لا فرقهم بینهم و بینك” فرق بین اینها نیست و بین این مقامات و بین تو نیست، فقط یك جنبه دارد و آن جنبه ، جنبه مخلوقیت است.

می فرمایند : “نزلونا عن الربوبية و قولوا فينا ما شئتم” فقط به ما خدا نگویید هر چه می‌خواهید بگویید ، بگویید. ما خدا نیستیم، ما مخلوق هستیم، خب آنها یك مخلوق ما هم یك مخلوق، ما یك سنگ بیست كیلویی را از روی زمین نمی‌توانیم برداریم این قدرت ماست، آن كل عالم را دارد خلق می‌كند آن هم یك قدرت است. آن هم یك جور قدرت است.

آن با هر لحظه دارد به همه عالم ، هستی می‌دهد، دارد وجود می‌دهد. بعضی‌ها می‌گویند مقصود از این بینها منظور ملائكه هستند، ملائكه چه هستند ؟ آقاجان! خود ملائكه در تحت اراده و مشیت اینها قرار دارند علاوه بر آن در بعضی از نسخ هم بینهم هست. “الا انهم عبادك و خلقك‌” اینجا هم كه ضمیر “هم” در اینجا آورده، فقط فرق این است كه تو خدا هستی ولی اینها بندگان تو هستند و مخلوق تو هستند، درست شد؟ تمام مشیت اینها، این عالم به واسطه اینها قرار دارد.

روایتی عجیب

 

روایتی هست از أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام هنگامی كه پیغمبر را دفن كردند یك عبارت عجیبی دارد من این عبارت را در جایی از مصادر ندیدم فقط در ناسخ دیدم. “اللَهم إن هذا أول العدد وصاحب الأبد”، پروردگارا این كسی كه در اینجا دفن شده روحش و حقیقتش اول عدد است. یعنی اولین حقیقتی است كه عدد به او تعلق گرفته. مقام احدیت كه تنازل كرده به مقام واحدیت ، و بروز اسماء و صفات از آن نقطه واحدیت شروع می‌شود، این همان مقام واحدیت است.

چون در مقام احدیت عدد در آنجا معنا ندارد، یك در مقابل دو معنا ندارد، یك به عنوان حقیقت بسیطة الاشیاء در آنجا تحقق دارد؛ نه یك در قبال دو ، در قبال سه و چهار. آنجایی كه از آن مرتبه احدیت و مقام هو هویت ، آنجا می‌خواهد در عالم ظهور و بروز پیدا كند، این نفس رسول خدا این اولین نقطه اوست. یعنی اولین نقطه بروز اراده و مشیت است، و صاحب الابد؛ این حقیقتی است كه اول و آخر ندارد. ابدیت بر این حقیقت حك شده و بر این ابدیت بر او محكم شده و نسبت به او متقن شده.

اینها را ما به شما می‌گوییم یك باغ سبزی داریم به شما نشان می‌دهیم كه اگر بیایید ما هم شما را داخل می‌كنیم، شما قدم بردار بیا ما داخل می‌كنیم، ما شما را در این فضا داخل می‌كنیم، به شما سعه می‌دهیم، گنجایش می‌دهیم، ظرف وجودیتان را باز می‌كنیم. فكرتان را از رسیدن به این مسائل دنیا و اینها درمی‌آوریم، بصیرتتان را زیاد می کنیم. (البته جای بحث این مطالب در عرفان است) ، {اما در این دعاها اشارات عمیقی است که برای عرفا و اهلش بیشتر قابل فهم است}.

در دعاها و کلام اهل بیت(ع) معانی عمیقی نهفته است.

 

برای اینكه به حقیقت و به واقعیت این معانی و به آن لُب و مغز این حقایقی، كه آمدند و برای ما بیان كردند، که برسیم، ان‌شاءاللَه خداوند توفیق بدهد كه ما به اینها دسترسی پیدا كنیم و به عنایت خودشان صاحب مقام ولایت ، همه ما در تحت ولایت آنها ، ان‌شاءاللَه بیش از پیش راسخ‌تر، متقن‌تر و محكم‌تر قدم برداریم.

ولی وقتی كه آنها حرف می‌زدند ما یك حقایقی را پشت این حرفها احساس می‌كردیم، این نبود كه آنها بخواهند از كتاب نقل بكنند، انشاء می‌كردند، حرفهایشان، حرفهای انشا بود. انگار یك واقعیتی را می‌خواستند بگویند، یك حقیقتی را می‌خواستند بگویند، یعنی ما این حقایق و این معانی را در وجود آنها بالاجمال، نه حالا به تفصیل، و بالاجمال ما مشاهده می‌كردیم كه یك چیزی هست. اینطور نیست كه اینها دارند همین‌طوری یك چیزی می‌گویند ، بلکه یك واقعیتی دارد، مثل اینكه یك چیزی وجود دارد با این كیفیت و با این بیان و با این شیوه بیان می‌كنند.

همه موجودات کلام حق هستند

 

پس‌ بنابراین‌،تمام‌ موجودات‌ کلام‌ حقّ هستند؛ و همه‌ منطوق‌ ذات‌ اقدس‌ او، و جملگی‌ گفتار و نطق‌ و سخن‌ او . می فرماید:

وَ لَدَیْنَا کِتَـٰبٌ یَنطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ .

عالم‌ تکوین‌ کتاب‌ گویای‌ خداست‌، و به‌ حقّ و راستی‌ سخن‌ می‌گوید و تنطّق‌ می‌نماید

و در سوره فصلت می فرماید: پوست‌های‌ بدن‌ مجرمان‌ و ظالمان‌ در روز بازپسین‌ می‌گویند: ما را به‌ نطق‌ و سخن‌ در آورده‌ است‌ آن‌ خدائی‌ که‌ هر چیزی‌ رابه‌ نطق‌ و گفتار در آورده‌ است‌

وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ

به پوستهاى خود گويند: چرا بر ضد ما شهادت داديد؟ گويند: آن خدايى كه هر چيزى را به سخن مى‌آورد و شما را نخستين بار بيافريد و به او بازگشت مى‌يابيد، ما را به سخن آورده است.

مشیت از صفات خداست

 

مشیّت‌ پروردگار متعال‌ از صفات‌ اوست‌؛ و نفس‌ صفات‌ هم‌ که‌ متعیّن‌ به‌ حدودی‌ و متقیّد به‌ قَدَر و اندازه‌ای‌ نیست‌ . أسماء و صفات‌ ذات‌ اقدس‌ او غیر متناهی‌ است‌ . ظهورات‌ ماهیّات‌ است‌ که‌ در عالم‌ وجود، مشیّت‌ حقّ تعالی‌ را شکل‌ می‌دهد و صورت‌ بندی‌ می‌کند؛

و به‌ عبارت‌ دیگر مخلوق‌ می‌کند و به‌ وجود می‌آورد. و عالیترین‌ اقسام‌ موجودات‌، فرشتگان‌ حقّ هستند که‌ آن‌ مشیّت‌ ازلیّه‌ را به‌ لباس‌ تقدیر و اندازه‌ مقدّر می‌کنند؛ و بنابراین‌ ظهور می‌دهند و آن‌ معنی‌ مخفیّ و پنهان‌ را گویا و بارز و ناطق‌ می‌نمایند . فرشتگان‌ که‌ واسطۀ افاضۀ فیض‌ و تدبیر امور عالم‌ خلقند، نطق‌ و گفتار مشیّت‌ خدا هستند، و در آنها جهتی‌ است‌ که‌ با آن‌ موجودات‌ را از کتم‌ عدم‌ به‌ وجود می‌آورند و به‌ اندازه‌ و قَدَر می‌زنند. کما آنکه‌ در قرآن‌ کریم‌ داریم‌ :

فَالْمُدَبِّرَ’تِ أَمْرًا.

بنابراین‌، معنی‌ : بِمَا نَطَقَ فِیهِمْ مِنْ مَشِیَّتِکَ » واضح‌ است‌؛ یعنی‌ خدایا من‌ از تو پرسش‌ می‌کنم‌ به‌ حقّ آن‌ فرشتگانی‌ که‌ قدرت‌ تو را توصیف‌ کردند عظمت‌ تو را آشکارا نمودند، و مشیّت‌ تو را ظاهر و گویا کرده‌ و به‌ نطق‌ و سخن‌ در آوردند؛ و بنابراین‌ عالم‌ کثرت‌ و عالم‌ خلق‌ بدینوسیله‌ پدید آمده‌ است‌ .

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *