در خانه خدا همیشه باز است
خدایا در خانه ات بروی همه باز است.
«بابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبينَ، وَخَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبينَ، وَفَضْلُكَ مُباحٌ لِلسَّآئِلينَ، وَنَيْلُكَ مُتاحٌ لِلأمِلينَ»؛
این چهار جمله بعدی هم مثل چهار جمله اول یک مطلب را میگوید که در خانۀ خدا به روی هیچکس بسته نشده است. همه باید این مطلب را بدانند. سیر و سلوک و راه وصول خدا برای همه است. یک وقت فکر نکنید فقط عده خاصی میتوانند راه سلوک را بپیمایند. آنهایی که وارد این راه نمیشوند خودشان مقصر هستند.
آنها خودشان نمیخواهند بیایند و نمیآیند. ولی «بابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبينَ»؛ خدایا در تو باز است برای هرکسی که رغبت در دل او باشد و بخواهد پیش تو بیاید و بخواهد به معارف تو دست پیدا کند.
«وَخَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبينَ»؛
خدایا خیر تو هم مبتذل (فراهم) است برای هر طالبی که بخواهد طلب کند، بیاید و بخواهد خیرات تو به او برسد.
«وَفَضْلُكَ مُباحٌ لِلسَّآئِلينَ»؛
فضل و کرم تو یک چیزی است که برای هر سائل و گدایی که به در خانه تو بیاید مباحِ مباح است. کرم تو برای او باز و مباح است. مثل آبی که برای همه مباح است. میگویند چند چیز است که برای همه مباح است. آب، آهن، خاک و هوا. آنها را کسی نمیتواند محدود و محصور کند. یک چیز بینالمللی برای همه بندگان خدا اعم از کافر و مسلمان است.
کافر و مسلمان باید از هوا استفاده کنند. کافر و مسلمان باید از خاک دنیا استفاده کنند. کافر و مسلمان باید از این آبی که در این دریاها و رودخانهها هست بهره ببرند؛ چرا روز عاشورا قضیه آب بر اهل بیت اینقدر سخت آمد؟ چون در روایات مقتل آمده است که شما حتی به کلاب (سگها) و خنازیر راه دادید تا از آبی که برای همه از جمله حیوانات مباح است تناول کنند. ولی آب را برای حضرت امام حسین و اهلبیت تحریم کردید. در حالی که این آب برای همه بود و نمیشد جلوی آن را گرفت.
«وَنَيْلُكَ مُتاحٌ لِلأمِلينَ»؛
خدایا دستیابی به تو برای هرکسی که آرزوی این راه و وصول به تو را دارد فراهم است و جلوی آن گرفته نشده است. این همانند جملهای در دعای ابوحمزه ثمالی است که «خدایا بین تو و بندهات هیچ حجابی نیست و هر بندهای به تو دسترسی دارد و هر زمان بخواهد پیش تو بیاید، راه را برایش فراهم میکنی و هیچ مانعی برای او نیست».
پس مانع راه چیست؟
«الا ان تحجبهم الاعمال»؛ اعمال بندگان، حاجب و حائل شده است چون اعمالشان زشت است و گناه میکنند مانعی را برای خود درست میکنند.
«وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاكَ، وَحِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواكَ»؛
این دو جمله، تغییر مفهوم دارد. یعنی برخلاف جملههای قبلی که توضیح دادیم مفهوم جمله اول با جمله دوم فرق میکند.
«وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاكَ»؛
یعنی خدایا در این دنیا وضعیت رزقت به صورتی است که هم بندهای که از تو اطاعت میکند از این رزق و روزی برخوردار است و هم بندهای که معصیت و نافرمانی میکند. این یک امر حسی و محسوس است و میبینیم که حتی کفار نیز از رزقهای دنیوی خدا برخوردار هستند.
«وَحِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواكَ»؛
خدایا حلم تو نیز همینطور است. این صبر، حلم، گذشت و عفوی که تو داری یک چیز عامی است که حتی بر آن بندۀ ناواک (فردی که تو را دشمن میدارد و با فرامین تو مخالفت میکند.) نیز عرضه میشود و حلم الهی شامل حال آنها نیز میشود. الآن میبینیم که افراد جنایتکار نیز تا وقتی اجلشان برسد از حلم، رزق و روزی خداوند برخوردار هستند.
ما یک چنین خدای مهربانی داریم. برای اینکه متوجه شویم خداوند چقدر رأفت، صبر، حلم و روزی دارد. اینکه خداوند بخیل نیست و رزق و حلمش عام است و همه را فرا میگیرد. ما وقتی چنین خدای مهربانی داریم باید به سراغش برویم.
«عادَتُكَ الْإِحْسانُ اِلَى الْمُسيئينَ، وَسَبيلُكَ الإِبْقآءُ عَلَى الْمُعْتَدينَ»؛
باز اینجا نیز تغییر مفهوم را میفهمیم. جمله اول میگوید که پروردگارا تو عادت کردهای که همیشه به کسانی که بدکار و گنهکار هستند احسان کنی. ما هم باید از صفات خدا اینگونه برخوردار باشیم. میفرمایند: «تخلقوا باخلاق الله». آیا اگر کسی به ما اسائت کرد؛ فرزندی به ما اسائت کرد یا همسایهای به ما اسائت کرد از او میگذریم؟
آیا نسبت به او گذشت و احسان میکنیم؟ گذشت که جای خود دارد اما در این جمله میگوید که اگر خلافی کرد علاوه بر گذشت باید احسان و نیکویی کنی. یعنی اگر به تو فحش هم داد و بد و ناسزا هم گفت گذشت کنی و از جفاکاری و بدکاریهای او گذشت و چشم پوشی کنی. بعد هم نسبت به او احسانی بکنی؛ مثلاً بلند شوی و پولی به او بدهی؟. احسان اخلاقی و احسان فعلی انجام بدهی تا از آن راهی که در پیش گرفته برگردد و متنبه شود.
کاری که حضرت امام حسن مجتبی «علیهالسلام» با آن فرد شامی کردند. فرد شامی آن همه به آقا و پدر آقا فحش دادند اما حضرت به او احسان کردند. خطاب به او فرمودند اگر خانهای نداری به خانه ما بیا؛ اگر طعامی میخواهی از طعام ما بخور؛ اگر مأوا و مسکنی نداری به خانه ما بیا. احسان حضرت به فرد شامی این چنین بود.
«وَسَبيلُكَ الإِبْقآءُ عَلَى الْمُعْتَدينَ»؛
خدایا ما میبینیم که افراد معتدی را زود نابود نمیکنی! خدایا تو به افرادی که تعدی کردند و از حقوق تو تجاوز کردند و غیر تو را میپرستند عمر میدهی. درباره فرعون نوشتهاند که پانصد سال عمر کرد. همین صدام چقدر جنایت کرد و سالها حکومت عراق به دستش بود.
راه تو این است که آنهایی را که تعدی میکنند در این دنیا نگه میداری؛ این هم حکمت دارد؛ نمیشود به خدا گفت این شخصی را که ظالم است باید زود نابود کنی ، این هم یک حکمتی دارد. حکمتش این است که در این دنیا باید هم ظالم باشد و هم مظلوم. باید هم مؤمن باشد و هم کافر؛ باید هم خیر باشد و هم شر. از وقتی دنیا بوده حکمت الهی خداوند همینطور بوده است.