اقوال مفسران در باره شراب طهور
اقوال مفسران درباره شراب مخصوص بهشتى که حیاتبخش است، را میتوان در قالب سه نظریه جمع نمود:
۱ـ اینکه مُراد از شراب طهور، نوعى نوشیدنى است که بهشتیان آن را بعد از غذاهاى بهشتى مینوشند و همه فضولات درونى را پاک میکند، و فقط چیزى به صورت عرق خوشبو و معطر از پوست بدنشان تراوش میکند. این برداشت نوعى برداشت مادى از نعمتها و غذاهاى بهشتى است، لکن با کیفیت و ویژگى برتر و لذایذ بیشتر. چنانکه روایات و آیاتى از قرآن مجید، شرابهاى بهشتى را در زیباترین تعبیر همراه زیباترین ساقیان، خوب رویان و خوش قامتان با چشمان فروهشته وصف کرده است که با جامى از باده ناب پیرامون بهشتیان به گردش در میآیند، بادهاى سخت سپید که نوشندگان را لذّتى خاص میدهد، نه در آن، فساد عقل است، و نه ایشان از آن به بدمستى و فرسودگى میافتند.
نظر دوم : مُراد از آن، بهرههاى روحى و معنوى براى سیر معنوى و سلوک روحانى است. و در برخی تفاسیر اشاره به پاکسازیهاى روحانىِ این «شراب طهور» شده است که آلودگیهاى غفلت از خداوند و حجابهاى مانع از توجه به او را بر میدارد.
بعضی میگویند؛ «شراب طهور» قلوب ابرار و دل آنها را از اخلاق رذیله و صفات خبیثه و خیالات فاسده و از همّ و غمّ و کثافات و پلیدیها پاک میکند در روایتى از امام باقر(ع) است که وقتى [مؤمنان] از آن شراب شربتى مینوشند، خداوند به وسیله آن، قلوبشان را از حسد پاک میکند.
برخى معتقدند، چون استغراق در توحید ناب و کمال انقطاع از ما سوى الله طهارت تام است، هر چیزى که با آن هماهنگ نباشد فاقد ملکه طهارت است، چنان شرابى که از دست “بی دستى” چنین ساقى نوشیده شود انسان را از تمام آنچه غیر از خدا است، تطهیر خواهد کرد.
چنانکه این مضمون، به عنوان یک اصل جامع و فراگیر که از غُرَر تعالیم اهلبیت(ع) است. و از امام صادق(ع) نقل شده است: این شراب، جسم و جان آنان را از همه چیز، جز از ذات پاک و بیهمتاى خدا، پاک و پاکیزه میسازد؛ چرا که تنها ذات پاک خدا و یاد و نام او است که انسان را از آلوده شدن به ناپاکیها و نارواها باز میدارد.
بعضى از مفسران جمع بین دو نظریه نموده و گفتهاند؛ چون انسان آمیزه زیبایى از خاک تیره و روح خدا است، افزون بر ارزاق مادّى، بهرههاى روحى و معنوى قرار داده ، و چون آدمیان در سیر و سلوک خویش متفاوتاند، بهرههاى بهشتى آنان نیز گوناگون است. برخى همانند “ابرار” از شراب گواراى «رحیق مختوم» سیراب میشوند که مُهر مشکین صیانت از باطل بر آن نهاده شده و از گزند هر آلودگى منزّه است . و بهره “مقربان”، «شراب چشمه تسنیم» که قراح محض و صراحى ناب است، میباشد.
در حدیثى از رسول اکرم(ص) است که فرمود: «تسنیم، شریفترین نوشیدنى در بهشت است که محمد(ص) و آل محمد از آن مینوشند؛ ولي “اصحاب یمین و بقیه اهل بهشت ” از مخلوط شده آن مینوشند»، که ساقى آن ذات اقدس اله: «و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً» . و ساغر آن، “حقیقت نفیس معرفت و محبّت” به او است: «إنَّ الأبرار لفى نعیم… یُسقون من رحیق مختوم…».
از آنچه گفته شد چنین به دست میآید: همانطور که در این دنیا انسانها در مراتب مختلف از کمال قرار گرفتهاند، در بهشت نیز داراى مراتب مختلف هستند و بهرهشان از بهشت نیز به تناسب ظرفیت و توان روحى آنان است؛ و به همین جهت در قرآن با تعابیر گوناگون از آنان یاد شده است. عدهاى را «اصحاب یمین»، عدهاى را «ابرار» و عدهاى را «مقّربان» درگاه حق مینامد. و به تناسب مقامشان، آنان نیز از بهشت بهره بر میدارند.
آنچه مسلم است بهرههاى بهشتى سرشار از لذّت و سرور و حیاتبخشى است، ولى نه آنگونه که در دنیا تصور میگردد. آنچه باید توجه کرد دانستن مسأله هدف خلقت است و آن هم شناخت خدا با اسماء و صفات اوست و باید برای رسیدن باین معرفت زحمت کشید و فقط با دعا انسان صاحب شناخت نميشود بلکه باید تلاش کرد و از انوار این ماهها برای رسیدن به مقصود بهره برد و این سه ماه رجب و شعبان و رمضان آن اوج رسیدن به معرفت الله یعنی رسیدن به معرفت خدا و تقرب باوست
امیرالمؤمنین علیه السلام در « مناجات شعبانیه » می فرماید: «هب لی کمال الانقطاع الیک» نهایت بریدگی (از دیگران و چسبیدگی به خودت) را به من عنایت فرما، تا چشمهای دلها پرده های نور را بشکافد (و معرفت کامل نصیب گردد) .همچنین جمله مشهوری که نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است كه فرمود: «ما عرفناک حق معرفتک» تو را آنطور که سزاوار شناسائی تو است نشناختیم، (آنطور که خودت خودت را می شناسی ).
آنانکه در این مسابقه بازنده باشند و به سلامت از خطّ پایان نگذرند « إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ـــ آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند.» . امّا آنانکه از خطّ پایان بگذرند ، بهشت را ، که وصف آن از حد بیرون می باشد ، جایزه می برند ؛ و آنها که نفرات برگزیده باشند به فراتر از بهشت راه یافته در جنّه الاسماء به رحیق مختوم می رسند که تنها نوشندگان دانند چیست. اینان چنانند که در قرآن می خوانیم:
« تَعْرِفُ فی وُجُوهِهِمْ نَضْرَهَ النَّعیمِ ؛ یسْقَوْنَ مِنْ رَحیقٍ مَخْتُومٍ ؛ خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فی ذلِکَ فَلْیتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ ؛ وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیمٍ»
ــــ در چهرههایشان طراوت و نشاط نعمت را مىبینى و مىشناسى. آنها از شراب زلال و دست نخورده و سربستهاى سیراب مىشوند ؛ مهرى که بر آن نهاده شده از مِشک است ؛ و پیشی گیرندگان، در این باید بر یکدیگر پیشى گیرند. این شراب آمیخته با«تسنیم» است.».
امّا آنانکه حتّی از برگزیدگان نیز برگزیده ترند ، فراتر از جنه الاسماء به جنّه الذات بار می یابند و از چشمه ی فنا که چشمه ی تسنیم باشد سیراب می گردند؛ همان چشمه ای که ذرّه ای از آن در رحیق مختوم ریخته و رحیقیان را مست نموده است ؛ « عَیناً یشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُون ـــ چشمه ای که مقرّبان از آن می نوشند.»
در آخر گفتنی است که این همه گفتار نقش خیالی بیش نیست ؛ که شنیدن کی بود مانند دیدن. ملائِک از درک آنچه قرار است انسان بدان راه یابد عاجزند پس چون حقیری که به فرض ترقّی وجودی ، مسیر کمال را تا سر کوی نیز نرفته است ، چگونه می تواند آن حقایق را وصف نماید؟.
فقط همین اندازه می توان گفت که ما هم اکنون در میدان مسابقه ای بس بزرگیم، و هدف در درجه ی اوّل به سلامت گذشتن از خطّ پایان ، و در درجه ی دوم جزء نفرات برگزیده شدن و در درجه ی بالاتر. اوّل شدن و با اهل بیت (ع) همراه گشتن است ؛ آن سان که سلمان فارسی شد و مدال « سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیت » را از دست مبارک رسول الله و امیر مومنان و امام صادق (ع) گرفت .
“و سقهم ربهم شراباً طهوراً”
و پروردگار بهشتیان را شرابی پاک کننده نوشانید».
این ایه فوق در وصف بهشتیان آمده و اینکه به دست پروردگارشان از شرابی پاک کننده سیراب میشوند؛ البته باید توجه داشت که این شراب، شرابی که مایه بد مستی میشود، نیست.