شراب تنسیم ، رحیق ، تسنیم
مردانی که هر جا مظلوم و ستم دیدهای آنان را به فریاد رسی بخواند آنها اجابت کرده و باعث نجات و رهایی مظلومان و ستم دیدگان خواهند شد و چون دارو به دنبال بیماران میگردند ، و چون آب به دنبال تشنگان ، و هر که خواهان آب حیات است و ظرفیت نگهداری آب را دارد، آب به طرف او خواهد رفت.
آری؛ انسانهایی که وجودشان سراسر نیاز میشود و خود را در پیش عظمت حق پست و خوار میبینند، لذا آب روشن؛ یعنی رحمت پروردگار آنجا خواهد رفت، چرا که هرگز آب بر قلهها جمع نخواهد شد. و به قول معروف:
افـتـادگی آمـوز اگـر طـالـب فیـضی
هـرگـز نـخـورد آب زمیـنی که بلند است
مولانا پس از آنکه انسانهایی را منجی بشریت معرفی میکند به همین مناسبت مطلبی را متذکر میشود که بیانگر نکته خاص و ویژهای است، می گوید:
آب کـم جـو تــشـنـگی آور بـدســت
تـا بــجــوشـد آبــت از بــالا و پــســت
تـا سـقــاهـم ربـهــم ایــد خــطــاب
تـشــنــه بــاش الله اعـلـم بـالــصــواب
مولانا میگوید: برای آنکه از آب (نماد معرفت و شناخت) سیراب شوی و توان و تحمل قبول آن را داشته باشی، باید ابتدا استعداد و ظرفیت آن را تحمل کنی، زیرا وجود انسانها همچون پیمانهای است که به اندازه مشخص و معلومی قابلیت و ظرفیت دارد و بیش از آن اگر در آن بریزد سر ریز خواهد شد و توان تحمّل بیشتر از ظرفیت را ندارد .
لذا انسانهای زیادی به واسطه عدم استعدادهای لازم و یا عدم ظرفیت کافی دچار مشکلات روحی و روانی شدهاند و حتی خود را از دست دادهاند. به همین سبب مولانا به این مسأله اشاره دارد که هیچ گاه از سؤالهای به جا مانده و حل نشده در ذهن خود نگران و هراسان نشویم و جواب هر سؤال و امر مجهولی را فوراً نخواهیم . و این به آن معنا نیست که در پی مجهولات ذهنی خود باشیم، بلکه در رسیدن به آنها عجله نکنیم و بیش از همیشه فکر کنیم و اهل تفکر باشیم.
فرمودهاند: که لحظهای تفکر بهتر است از هفتاد سال عبادت، خواهش و تمنا و احساس نیاز خود را بالا ببریم و فقر و کوچکی خود را از جهت کمبود علم و حقایق بیشتر احساس کنیم و در این هنگام است که در تاریکی و ظلمتهای تودرتو، نور و روشنایی خود را نشان میدهد.
و گویا هزاران، هزار در، روی هم باز میشوند و ما به جواب خود رسیده، بلکه افقی فراتر از آن پیش روی ما نمایان میشود، و اگر پس از سؤال سریعاً به جواب برسیم میل درونی و رغبت ذاتی ما از بین خواهد رفت و همچنان در خواب دانسته خود باقی خواهیم ماند و به آن سرگرم خواهم شد.
آب رحمــت بایـدت رو پـسـت شــو
و آنگهان خور خمر رحمت مست شو
رحـمـت انـدر رحـمـت آمـد تـا بـسـر
بـر یـکی رحـمـت فـرومـا ای پــسـر
پس بکوشیم که تشنه حقایق شویم و آنقدر احساس نیاز کنیم تا آب رحمت و علم از بالا ببارد و از پایین بجوشد.(تا بجوشد آبت از بالا و پست) بالا نماد علم و دانش آسمانی است که به واسطه الهام به انسان میرسد؛ و باید توجه داشت که این الهام اختصاص به شخص خاصی ندارد. و پایین نماد روح عظیم و بزرگ آدمی است، علمی که به واسطه تلاش و کوشش انسانها بدست میاید که در هر صورت از طرف خداوند است.
در بیت بعدی «سقاهم ربهم …» مولانا نتیجه تشنگی و احساس نیاز انسانهایی را مطرح میکند که خداوند بدون هیچ واسطهای آنها را از شرابی پاک و پاکیزه (علم و معرفت) سیراب میکند. و مولانا تنها دلیل بهرهمندی بهشتیان از این موهبت ویژه را فقر و نیاز آنها در برابر عظمت و جلال خداوند مطرح میکند و در نهایت میگوید، آدمی پیوسته باید که تشنه باشد و فقیر و محتاج خداوند، چرا که خداوند خیر و صلاح ما را از ما بهتر میداند..