خانه / اسلايد / یقین دارای سه مرتبه است :

یقین دارای سه مرتبه است :

 

یقین دارای سه مرتبه است :

اول: علم الیقین که ناشی از استدلال و برهان عقلی است .

دوم: عین الیقین که از تذکیه نفس و مجاهدات و ریاضات علمی و عملی به دست می آید و آن مخصوص به عرفای شامخین است و صاحب این مقام ملکوت عالم و احوال قیامت را مشاهده می‌کند و یکی از علائم اوتاد است.

سوم: حق الیقین و آن استغراق در بحر شهود است و این مقام اعلا مراتب یقین و کمتر کسی به این درجه از ایمان و معرفت نائل می شود.

گفتار خواجه طوسی

مرحوم خواجه می گوید: مراتب معرفت مانند آتش می باشد اگر از دود به وجود آتش پی بریم این مطلب علم الیقین است، و اگر جرم و آتش را برأی العین مشاهده نمایی آن عین الیقین است، که اگر حرارت آتش تمام وجود انسان را احاطه کند به طوری که از خود بیخود شود این مطلب حق الیقین و استغراق در بحر شهود است.

گفتار مرحوم علامه بحرانی

مرحوم بحرانی می ‌گوید: علم و معرفت دارای سه مرتبه است:

مرتبه اول: فطری است که در نهاد هر انسانی نهفته است .

مرحله دوم: استدلالی و برهانی.

مسئله سوم: کشفی و اشراقی .

سپس می گوید خداوند متعال از بحر فیض خود نوع سوم را روزی ما کند.

***

«اِلـهي اِنْ اَنَامَتْنِى الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتْعِدادِ لِلِقائِكَ، فَقَدْ نَبَّهَني، الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلائِكَ»

(ای خداوند من اگر غفلت مرا از استعداد لقای تو به خواب برد پس به تحقیق مقام معرفت مرا به نعمت های کریمه تو بیدار کرده است).

شرح : مسئله معرفت یک امر کلی است و شامل تمام مراتب آن می‌شود و گاهی از اوقات مرادف با حقیقت است و کسی که به این مقام برسد از گرفتاری های دنیا و آخرت نجات پیدا می‌کند.

و مراد از معرفت این است که شخص عارف به اقصی مراتب علم برسد و بر حقایق اشیا و اصول حکمت الهی واقف گردد و رسیدن به این مقام و منزلت برای هر عالمی امکان‌پذیر نیست بلکه رسیدن به این مرتبه از کمال از آثار و لوازم علوم صدیقین و مقربین است که مخصوص به همین دو طائفه می باشد.

زیرا همت هر شخص این است که از جهل بسیط بیرون آید و ادیب و باسواد گردد سپس فقیه شود و بعد از فقیه شدن حکیم گردد و بعد از آن به مقام معرفت و عارف ربانی گردد.

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند

نه هرکه آینه سازد سکندری داند

هزار نکته باریکتر از مو اینجاست.

نه هرکه سه بتراشد قلندری داند

غلام همت آن رند عافیت سوزم

که در گدا صفتی کیمیاگری داند (حافظ)

***

«اِلـهي اِنْ دَعاني اِلى النّارِ عَظيْمُ عِقابِكَ، فَقَدْ دَعاني اِلَى الْجَنَّةِ جَزيلُ ثَوابِكَ»

(ای خداوند من اگر مرا به آتش بخواند عقاب عظیم تو کس به تحقیق دعوت می کند به سوی بهشت ثواب جزیل تو)

شرح: مسئله جنت و نار و موضوع ثواب و عقاب و جریان خلود در بهشت و جهنم از مهمترین مسائل علمی و غوامض امر معاد است و هر کس در این باره بدون استناد به اخبار و روایات اهل بیت عصمت(ع) از پیش خود سخنی بگوید به مهلکه خواهد افتاد و به کفر و ضلالت دچار خواهد شد.

بنابراین هر کس آیات جسمانی بودن جنت و نار را تأویل نماید و یا منکر خلود بهشت و جهنم گردد و یا انکار کند از ولایت اهل بیت عصمت (ع) هیچ بهره ای ندارد و مخلد در آتش خواهد بود.

بیان بعضی از بزرگان :

یکی از اکابر معرفت میگوید: انسان به منزله مسافری است که سه منزل را طی کرده و سه منزل دیگر باقی مانده است :

منزل اول: از کتم عدم به صلب پدر، منزل دوم: از صلب پدر به شکم مادر، منزل سوم: از بطن مادر به فضای دنیا .

منزل چهارم : از عرصه دنیا به عالم قبر و برزخ

منزل پنجم : از عالم برزخ به فضای محشر و صحرای قیامت .

منزل ششم: از فضای محشر به سوی جنت یا نار.

زهرو منزل عشقم و ز سرحدّ عدم

تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ام(حافظ)

***

«اِلـهي فَلَكَ اَسْأَلُ وَاِلَيْكَ اَبْتَهِلُ وَاَرْغَبُ، وَاَساَلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَني مِمَّنْ يُديمُ ذِكَرَكَ، وَلا يَنْقُضُ عَهْدَكَ، وَلايَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ، وَلا يَسْتَخِفُّ بِاَمْرِكَ»

(ای خداوند من پس برای رضای تو سؤال می کنم و به سوی تو رغبت دارم و ابتهال و زاری می نمایم و از تو سؤال می کنم که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و قرار بدهی مرا از کسانی که دائماً در ذکر تو باشد و عهد تو را نشکند و از شکر تو غافل نباشد و به امر تو استغفار نماید)

شرح: لازم است چند مطلب را در اینجا تذکر دهیم:

مطلب اول: اینکه دوام ذکر الهی و ابتهال و تضرع به ذات اقدس پروردگار یکی از مهم‌ترین وسائل نجات و اسباب قرب آن مبدأ متعال است .

مطلب دوم: چون ما غرق نعمت های بی پایان الهی می باشیم و به حکم عقل شکر منعم لازم و ضروری می باشد. بنابراین در تمام اوقات باید غافل از شکر الهی نباشیم و هر نعمتی را برای آن چه خلق شده در آن به کار ببریم.

مطلب سوم: یکی از علل و اسباب خروج از ایمان همانا استخفاف به فرائض الهی است و شخصی که متدین به دین الهی ملتزم به شریعت سبحانی است باید مواظب باشد در تمام اوقات و احوال تعظیم شعائر را مراعات نماید تا به ورطه هلاکت نیفتد.

***

«اِلـهي وَاَلْحِقْني بِنُورِ عِزِّكَ الاَْبْهَجِ، فَاَكُونَ لَكَ عارِفاً، وَعَنْ سِواكَ مُنْحَرِفاً، وَمِنْكَ خائِفاً مُراقِباً، يا ذَالْجَلالِ وَالاِكْرامِ، وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد رَسُولِهِ وَآلِهِ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً»

(خداوند من مرا به انوار عزّت خود ملحق کن تا سرحدّ عارفین قرار گیرم و از سوای تو انحراف گزینم و از تو ترسان و خائف بوده و دائماً در حال مراقبه باشم ای کسی که در نهایت جلال و عظمت و کرم می باشی و خداوند متعال بر محمد مصطفی صاحب رسالت کبرا و آل او درود و صلوات زیاد بفرستد).

شرح : چهار مسئله مهم در اینجا ذکرش قابل اهمیت است.:

مسئله اول: اینکه علم و دانش به تنهایی موجب نجات و رسیدن به کمال نیست بلکه باید توأم با خوف و خشیت باشد. لذا در بعضی از ادعیه وارد شده «لا علم الی خشیتک ـ علم نیست مگر ترس از مقام تو» و حضرت رسول(ص) می فرماید: «و رأس الحکمه مخافه الله ـ اساس حکمت و خداشناسی ترس از خوف خداوند متعال می باشد. و یکی از مهمترین و ثمرات خوف عدم تعدی از حدود الهی است.

مسئله دوم: آنچه از این کلمات شریفه استفاده می‌شود این است که از علائم و مشخصات شخص عارف الحاق و اتصال روحی و معنوی است به انواع عزت الهی که اشرف مقامات و سلطان ممکناست و از نتایج این اصول و تشرف به این کرامت اعرض از ما سوای الله و خوف و مراقبت است.

مسئله سوم: در معنای کلمه مبارکه «ذوالجلالی و الاکرام» است .

عرض میشود برای این جمله مبارکه معانی زیادی کرده‌اند که مهمترین آنها از قرار ذیل است: معنای اول: صاحب استغنای مطلق و فضّل تام.

معنای دوم: مالک عظمت و سیادتی که فوق آن قابل تصور نیست .

سوم: «جلال» اشاره به صفات ذات است و اکرام به صفات فعل .

معنای چهارم: صفات کمال و نعوت جمال او به هیچ وجه قابل ادراک نیست چنانچه در دعای جوشن کبیر وارد شده «یا من لا تدرک الافهام جلاله» و همچنین در مناجات العارفین حضرت سید الساجدین(ع) مذکور است «و عجزت العقول از ادراک کنه جماله » .

و در اخبار و روایات وارد شده در مقام دعا اصرار کنید در گفتن «یا ذوالجلال و الاکرام» که علامت استجابت دعا می باشد .

مسئله چهارم: موضوع رسالت کبرای حضرت ختمی مرتبت(ص) است که عقل کل و واسطه جمیع فیوضات الهیه بوده و بر تمام موجودات سیادت و ولایت مطلقه دارد و دلیل این رسالت عظما بر حسب تحقیقات عقلی سه امر است .

امر اول: ذات اقدس الهی در نهایت علّو و عظمت و در کمال تقدس و تجرد است.

امر دوم: مقام مقدس الوهیت در کمال وجود و افاضه می باشد.

امر سوم: مخلوق در نهایت ضعف و تعلق و قصور است و با وجود کمال نقصان و انحطاط هیچ مناسبتی با مقام قدس ربوبیت ندارد و نمی‌تواند فیض را مستقیماً از مبدأ فیاض متعال اخذ نماید.

امر چهارم: وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت(ص) بعد از مرتبه الوهیت در ارفع مراتب وجود قرار دارد. بنابراین با ضمّ این مقامات به طور قطع این مطلب به دست می آید که آن سرور عالم بین خداوند متعال و مخلوقات رسالت کلیه دارد و حجت مطلق و واسطه جمیع فیوضات است.

 

نتیجه

از مباحث گذشته و مسائل تحریر یافته این نتیجه به دست می‌آید که : بعد از مقام عصمت(ع) انسان کامل آن کسی است که در عقل نظری و عملی به اعلی مرتبه برسد و مستغرق مشاهده انوار جمال الهی گردد. و عالم ربانی و حکیم صمدانی و عارف سبحانی شخصی است که با لطف و تفضل الهی حجاب های نور و ظلمت را شکافته و به ینبوع عزت و مرکز قدرت واصل شود و در دریای عضمت و جبروت حق غوطه ور شود و به اذن پروردگار قدرت ملکوتی پیدا کند و وصول به این مرتبه را در اصطلاح عرفانی مقام قدس گویند . چنانچه حضرت سید الموحدین علی(ع) میفرماید: «المعرفه فوز بالقدس» نهایت معرفت رسیدن به مقام قدس است.

و همچنین حضرت سیدالشهدا در وصف مؤمن می فرماید: «و من قدسه ای علی تمکین»؛ شخص مؤمن از قدس و طهارت خود در مقام تمکین است .

گوهر معرفت آموز که با خود ببری

که نصیب دیگرانست نصاب زر و سیم(حافظ).

*و در ادعیه ما مسائلی است که همان طور است؛ همان طوری که رسول اکرم(ص) به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجوات است. آن خاتم رسل است و این خاتم ولایت. آن خاتم ولایت کلی بالاصاله است واین خاتم ولایت کلی به تبعیت است.

پس این دو ماه، ماههایی هستند که باید ما راجع به آنها احترام قائل بشویم و ادعیه ای [را] که در این ماه مبارک؛ ماه معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارک رمضان وارد شده است بخوانیم و درش تدبّر کنیم*..

همچنین ببینید

بالاترین تسبیح /حقیقت تسبیح چیست؟

بالاترین تسبیح  بالاترین تسبیح آنست که از درک صفت ربوبی اعلی و عظیم برآید ومخصوص …

چطور نماز را در زندگی خود پیاده کنیم؟

⁉️چطور نماز را در زندگی خود پیاده کنیم؟ ✅پیاده شدن نماز در زندگی یعنی حس …

تسبيح حمد خدای سبحان

تسبيح حمد خدای سبحان این که همه موجودات تسبیح میگویند که کلمه جامع این صفات …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *