حيا و عفاف
عفاف، حالت دروني خويشتنداري از تمام هرزهگري ها و بيبند و باريهاست.
براي پوششهاي خاص تاريخچهها نگاشتهاند؛ ولي چون حيا و عفاف ريشه در فطرت بشر دارد؛ تاريخبردار نيست.
رعايت حيا و عفاف، ميان زن و مرد به تناسب آفرينش هر يك متفاوت است؛ اما حيا خصلتي بشري است و صرف نظر از گرايشهاي فرهنگي و مذهبي، قابل طرح ميباشد.
در دنياي كنوني مطابق قوانين جهاني اعمال منافي عفت جرم تلقي مي شود و بيعفتي مورد انزجار و نفرت انسانهاست.
چنانچه غريزهي آدمي به واسطهي شخصيت او مهار شود، صبغهي انساني ميگيرد و بشر را به سوي تعالي سوق ميدهد.
رعايت وقار، متانت و حيا به منزلهي روح پوشش است و چنانچه كنترل رفتاري در زن و مرد به وجود نيايد، پوشش، كالبد بيروحي خواهد بود كه تأثير مطلوب نخواهد داشت.
زن و مرد مكلّفاند از نگاه خيره پرهيز كنند و با دوري از نگاههاي تند و آلوده، راه گسترش عفاف را هموار سازند.
بنابراين
عفاف و حيا همزاد آدمي است و از بدو خلقت بروز و ظهور داشته است؛
عفاف و حيا گرايش فطري است و به زن يا مرد اختصاص ندارد؛
عفاف، عامل مؤثر در رشد شخصيت آدمي است ..
اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: «هر كه پوشش شرم گزيند، كس عيب او نبيند» (نهجالبلاغه، ۱۳۷۷: ۳۹۸).
به هر حال، اسلام عفاف، حيا، وقار و متانت را به ويژه براي زن ارزش ميداند، اما وقتي اين ارزشها دگرگون شوند، تلقي زن از شخصيت و ارزش، عرضهي وجود، نماياندن آرايهها و زيباييها ميشود، تا آنجا كه پوشش را نه براي حفاظت بدن، بلكه نوعي عرضهيوجود ميداند.
تقويت ايمان و اعتقاد ميتواند ضامن حفظ هويت و شخصيت زن باشد.
در زن بايد باور استوار و ايمان عميق ايجاد شود؛ زني كه دل به حق بدهد و انديشه به خدا بسپارد، چگونه ممكن است با خودنمايي، خود را در معرض نگاههاي آلوده قرار دهد و زمينهي لذت ديگران و فساد آفريني را به وجود آورد؟