خانه / اسلايد / محتواى حدیث منزلت

محتواى حدیث منزلت

محتواى حدیث منزلت

اگر با بی نظرى حدیث فوق را بررسى کنیم و از پیشداوریهاى تعصب آمیز و بهانه جوئیها، خود را برکنار داریم، از این حدیث استفاده میکنیم که على (علیه السلام) تمام مناصبى را که هارون نسبت به موسى (علیه السلام) و در میان بنى اسرائیل داشت – به جز نبوت – داشته است، زیرا لفظ حدیث عام است و استثناء جمله “الا انه لا نبى بعدى” نیز این عمومیت را تاکید مى کند، و هیچگونه قید و شرطى در حدیث وجود ندارد، که آن را تخصیص بزند.

بنابراین امور زیر را از حدیث میتوان استفاده کرد:

على (علیه السلام) بالاترین و افضل امت بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) بود، همانگونه که هارون چنین مقامى را داشت. على (علیه السلام) وزیر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) و معاون خاص و پشتیبان او و شریک در برنامه رهبرى او بود، زیرا قرآن همه این مناصب را براى هارون ثابت کرده است آنجا که از زبان موسى میگوید:

“و اجعل لى وزیرا من اهلى هارون اخى، اشدد به ازرى و اشرکه فى امرى ” (وزیرى از خاندانم براى من قرار ده، هارون برادرم را، نیروى مرا به او افزایش ده، و او را در برنامه من شریک ساز).

على (علیه السلام) علاوه بر برادرى عمومى اسلامى ، مقام خاص اخوت و برادرى اختصاصى و معنوى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) را دارا بود. على جانشین و خلیفه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) بود و با وجود او هیچکس دیگر چنین شایستگى را نداشت.

پاسخ به ایراداتی پیرامون حدیث منزلت

جمعى از متعصبان ایرادهائى به حدیث فوق دارند ، ولی باید اظهار تاسف کرد که چرا پیشداوریهاى حساب نشده به عده اى اجازه نمیدهد حقایق روشن را بپذیرند، ولى قسمتى از آن‌ها که قابل طرح و گفتگو است ذیلا از نظر میگذرانیم: از جمله :
ایراد اول: اینکه می گویند حدیث منزلت فقط راجع به واقعه تبوک بوده نه برای همیشه .

پاسخ برخی ایرادات از بحثهاى گذشته به خوبى روشن شد که بر خلاف تصور این ایراد کنندگان حدیث مزبور، در یک واقعه و تنها در واقعه تبوک صادر نشده بلکه در موارد متعددى، به عنوان یک قانون کلى ذکر شده است که ما چند مورد آنرا با ذکر اسنادش از کتب دانشمندان اهل تسنن در بحثهاى گذشته آوردیم.

از این گذشته ماندن على (علیه السلام) در مدینه یک کار ساده به منظور نگهدارى زنان و کودکان نبود، بلکه اگر هدف این بود از بسیارى از افراد دیگر این کار ساخته بود و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) بزرگترین قهرمان شجاع سپاهش را براى هدف کوچکى آن هم در زمانى که به مبارزه یک امپراطورى بزرگ (امپراطورى روم شرقى) میرفت نمیگذاشت، پیدا است هدف این بوده که در غیبت طولانى او دشمنان فراوانى که در اطراف مدینه بودند و منافقانى که در خود مدینه وجود داشتند از فرصت براى درهم کوبیدن مدینه، کانون اسلام، استفاده نکنند، تنها کسى که میتوانست این مرکز حساس را حفظ و نگهدارى کند، على (علیه السلام) بود.

ایراد دوم – میدانیم – و در تواریخ مشهور آمده است – که هارون در زمان خود موسى (علیه السلام) از دنیا رفت، بنابراین تشبیه به هارون، اثبات نمیکند که على (علیه السلام) بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) جانشین او باشد.

شاید این مهمترین ایرادى است که به این حدیث شده است، ولى جمله “الا انه لا نبى بعدى” پاسخ این ایراد را به خوبى مى دهد، زیرا اگر گفتار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) که میگوید تو به منزله هارون نسبت به من هستى، مخصوص به زمان حیات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) بود، جمله “الا انه لا نبى بعدى” هیچ لزومى نداشت، زیرا وقتى سخن مخصوص به زمان حیات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) باشد، در باره بعد از او سخن گفتن کاملا نامناسب است .

بنابراین وجود این استثناء به خوبى نشان مى دهد که گفتار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) ناظر به زمان بعد از مرگ او نیز بوده است منتها براى اینکه اشتباه نشود و کسانى على (علیه السلام) را به نبوت بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) بر نگزینند، میفرماید: « تو همه این مقام‌ها را دارى ولى بعد از من پیامبر نخواهى بود».

بنابراین مفهوم کلام پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) این مى شود که تو تمام مقامات هارون را دارى، نه تنها در حیات من، بعد از وفات من هم این مقامات ادامه خواهد یافت (جز مقام نبوت)؛ و به این ترتیب روشن مى شود که تشبیه على (علیه السلام) به هارون از نظر مقامات است نه از نظر مدت ادامه این مقامات، هارون نیز اگر زنده میماند مسلما هم مقام جانشینى موسى را داشت و هم مقام نبوت را؛
و با توجه به اینکه هارون طبق صریح قرآن هم مقام وزارت و معاونت موسى (علیه السلام) را داشت و هم شریک در رهبرى (تحت نظر موسى بود، و هم پیامبر بود، تمام این مقامات بجز نبوت براى على (علیه السلام) ثابت میگردد، حتى بعد از وفات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) به گواهى جمله “الا انه لا نبى بعدى”.

ایراد سوم – ایراد دیگرى که در این زمینه شده است این است که لازمه استدلال به این حدیث آن است که على حتى در زمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) منصب ولایت و رهبرى امت را داشته است، در حالى که دو امام و دو رهبر در عصر واحد ممکن نیست؟

ولى با توجه به یک نکته پاسخ این ایراد نیز معلوم مى شود و آن اینکه بدون شک هارون نیز در عصر موسى (علیه السلام) مقام رهبرى بنى اسرائیل را داشت، ولى نه یک رهبر مستقل بلکه رهبرى که زیر نظر موسى (علیه السلام) انجام وظیفه میکرد، على (علیه السلام) نیز در زمان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) معاون او در مساله رهبرى امت اسلام بود و بنابراین بعد از وفات او رهبر مستقل محسوب خواهد گشت.

در هر حال حدیث منزلت که از نظر اسناد از محکمترین روایات اسلامى است که در کتب تمام گروههاى مسلمین بدون استثنا آمده است، از نظر دلالت نیز براى اهل انصاف در زمینه افضلیت على (علیه السلام) نسبت به تمام امت و همچنین جانشینى بلا فصل او نسبت به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) روشن است، ولى عجیب این است که بعضى نه تنها دلالت حدیث را بر خلافت نپذیرفتند، بلکه گفته اند کمترین فضیلتى را نیز براى على (علیه السلام) ثابت نمى نماید و این براستى حیرت آور است؟ الحمدلله

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *