آخرین پیامبر مبعوث برای جهانیان
آخرین پیامبر مبعوث برای جهانیان
خداوند، حضرت محمد(ص) را به عنوان آخرین فرستاده خود برای جهانیان مبعوث کرد. آن حضرت تمام همت خود را در اعتلای اسلام صرف کرد، تا جایی که حاضر بود جان خود را نیز برای آن فدا کند. صدها تن از بهترین افراد امت را برای این هدف تقدیم کرد.
با همه تلاشها و مجاهدتها، به خوبی میدانست که اسلام هنوز همه حجاز را فرا نگرفته و در دلها ریشه ندوانیده است. دو قدرت آن دوران (ایران و روم) در برابر اسلام مقاومت میکردند. آن حضرت به خُلق و خوی عرب، به تعصبات قبیلگی و خانوادگی آنان آشنا بود؛ میدانست هنوز رسوم دوران جاهلی در عمق جان مردم ریشه دارد؛ میدانست منافقان به دنبال فرصت برای ضربه زدن به اسلام هستند؛ میدانست دنیاپرستی و جاه طلبی خطری است که به خصوص بزرگان اصحاب را تهدید میکند. او میدانست که امت اسلام در معرض خطرند و امکان بازگشت به دوران جاهلیت وجود دارد. قرآن مجید به این حقیقت تلخ هشدار داده بود.
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ ۚ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّـهَ شَيْئًا ۗ وَسَيَجْزِي اللَّـهُ الشَّاكِرِينَ .
محمّد جز پیغمبری نیست و پیش از او پیغمبرانی بوده و رفتهاند؛ آیا اگر او (در جنگ اُحُد کشته میشد، یا مثل هر انسان دیگری وقتی) بمیرد یا کشته شود، آیا چرخ میزنید و به عقب برمیگردید (و با مرگ او اسلام را رها میسازید و به کفر و بتپرستی بازگشت میکنید)؟!
و هرکس به عقب بازگردد (و ایمان را رها کرده و کفر را برگزیند) هرگز کوچکترین زیانی به خدا نمیرساند، (بلکه به خود ضرر میزند) و خدا به سپاسگزاران پاداش خواهد داد.
همانا محمد[(ص)] فرستاده ای است از جانب خدا که پیش از او نیز فرستادگانی بوده اند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما عقب گرد میکنید [به جاهلیت برمی گردید]؟.
پیامبر(ص) حتی نگرانی خود را از این وضعیت خبر داده و فرموده بود: روز قیامت گروهی از اصحاب را در صف اصحاب شمال قرار میدهند. عرض میکنم: خدایا اینان اصحاب منند! و پاسخ داده میشود: تو نمی دانی که آنان پس از تو چه کردند.
و آنگاه من همانند عیسی میگویم: «و کنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم فلما توفیتنی کنت أنت الرقیب علیهم » . (تا در میان آنان بودم گواه و ناظر بر ایشان بودم، پس چون روحم را قبض کردی تو خود مراقب بر آنان بودی). سپس جواب میآید: آنان پس از تو پی در پی به دوران جاهلیت برگشتند.
با چنین وضعیتی پذیرفته نیست که پیامبر(ص) با عقل و درایت تامی که – علاوه بر مقام نبوت – داشت و اهتمامش در نشر اسلام، زمام امر این آخرین دین الهی را برای پس از خود رها کرده و برای آن هیچ برنامه ای نداشته باشد و مسلمانان را به حال خود رها کند.
چگونه میتوان پذیرفت که پیامبر(ص) تنها به دوران خود میاندیشیده و برای پس از خود هیچ برنامه ای جهت تداوم رسالت و دعوتش نداشته است؛ و حال آن که اگر رئیس یک گروه و حتی مسؤول یک مجموعه ای هم بخواهد موقتا در منطقه مسؤولیتش نباشد، برای مدت نبود خود چاره اندیشی میکند، تا در غیاب او برای رسیدگی به امور به وی مراجعه شود.
سیره آن حضرت هم چنین بود که هر وقت به سفر یا غزوه ای میرفت برای خود جانشینی تعیین میکرد تا به امور مردم رسیدگی کند. با این وصف چگونه میشود که او امت را به حال خود رها کند.
نقل است که پسر خلیفه دوم در زمانی که پدرش در بستر مرگ افتاده بود به او گفت: شنیده ام جانشینی برای خود انتخاب نکردهای ؟
چطور اگر تو برای شتران یا گوسفندانت چوپانی داشته باشی و او آنها را به حال خود رها کند میگویی آنها را در معرض آسیب و خطر قرار داده، سرپرستی مردم که مهم تر است. عبدالله میگوید: پدرم با سخن من موافقت کرد..
عایشه به عبدالله پسر عمر میگوید: پسرم ! سلام مرا به عمر برسان و به او بگو امت محمد(ص) را به حال خود رها نکن و جانشینی برای خود قرار بده، زیرا بر آنان ترس فتنه دارم.
و نیز نقل است که در زمان بیماری عمر، گروهی هنگام عیادت وی از او درخواست کردند که برای خود جانشینی انتخاب کند. .
آیا غیر پیامبر به مصلحت وصیت و تعیین جانشین آگاه بود اما رسول خدا(ص) آگاه نبوده است ؟ و حال آن که خداوند پیامبر(ص) را حریص بر هدایت مؤمنان و مهربان بر آنان معرفی کرده است. .