معرفی یزید از زبان خودش

معرفی یزید از زبان خودش

دانستیم که آنها در پی نابودی اسلام بودند ، چنانکه در سخنان یزید مشاهده میشود و اصلا اعتقادی به اسلام نداشتند.

 آنجا که یزید که خود را خلیفه پیامبر می داند ولی میگوید:

لعبت هاشم بلملک فلا * خبرٌ جاء ولا وحی نزل

لستُ من خندق ان لم انتقم * من بنی احمد ما کان فعل

میگوید: بنی هاشم با حکومت بازی کردند، و بر محمد وحی نازل نشده و نه کتابی آورده ، و می گوید: من از فرزندان خندق نیستم اگر از فرزندان محمد انتقام نگیرم. یعنی مقصود بنی هاشم سلطنت بود و نه خبری بود و نه وحی نازل شده …

یزید در این اشعارش وحی را انکار و نبوت پیامبر را زیر سئوال می برد و در پی انتقام جوئی کشتگان خاندان خود در جنگ های بدر و اُحد است. یزید کشتن حسین را تلافی جنگ بدر میداند، که بین کفار مکه و مسلمین رخ داد و به شکست کفار مکه انجامید . حالا یزید می گوید: ای کاش اجداد من در بدر می دیدند که چگونه انتقام آنها را می گیرم. «یا للعجب که در همین حال خود را خلیفه رسولخدا می داند.!»

ازجمله اشعار و کلام او که دلالت بر کفر و زندقه او دارد شعر معروفی است که در وصف شراب گفته:

فان حرمت یوما علی دین احمدی * فخذ ها علی دین المسیح بن مریم

در قسمتی از اشعار یزید آمده، خورشید کوچک شراب که برج آن در ته خمره شراب است و مشرق آن ساقی شراب و مغرب آن دهان من (شرابخوار)است . (اگر روزی شراب در دین احمد حرام شد، تو آن شراب را از دین مسیح بن مریم بگیر (وحلال بدان)

وجماعتی ازمورخین گفته اند: که بعد از ورود اهل بیت(ع) به مجلس یزید، چون سرمبارک حسین(ع) را آوردند، یزید اهل شام را جمع کرد، و در برابر اهل بیت و اطفال حسین(ع) ،با چوب خیزران بر لب و دندان آن مظلوم میزد ، و میگفت: کاش خویشانم که درجنگ بدر بدست علی(ع) کشته شدند میدیدند که چگونه با فرزندش تلافی میکنم.

واین اشعار را نیز تمثل کرد که سجلی است بر کفر او:

لعبت هاشم بالملک فلا * خبرٌ جاء ولا وحیٌ نزل

لست من خندف ان لم انتقم * من بنی احمد ما کان فعل

لیت اشیاخی ببدر شهدوا * جزع الخزرج من وقع الاسل

لاهلوا و استهلوا فرحا * ثم قالو: یا یزید! لا تشل

ترجمه خلاصه اشعار:

 (بنی هاشم خلافت را بازیچه قرار دادند، زیرا نه خبری از جانب خدا آمده، و نه وحیی نازل شده بود؟! ازعلی خونخواهی کردیم و سوار دلاور چون شیر را کشتیم و جنگ بدر را تلافی نمودم .ای کاش پدرانم که در جنگ بدر بودند، امروز حضور داشتند و شاد می گشتند و می گفتند: ای یزید! دستت درد نکند.)

و هم از دیوان او منقول است وسبط بن الجوزی شهادت به آن داده، و در کتب مقاتل معروف است که: بعد از ورود اهل بیت به شام، این دو بیت را که از کفر دیرین و نفاق پیشین خبر می دهد انشاد کرد:

لما بدت تلک الحمول واشرقت * تلک الشموس علی ربی جیرون

نعب الغراب فقلت نح او لاتنح * فلقد قضیت من النبی دیونی

ترجمه: (چون آن هودجها مانند خورشید بر بالای تپه های جیران ظاهر شد ودرخشید، کلاغ نالید. پس گفتم: می خواهی بنال یا ساکت باش که من طلبهائی که از پیامبر داشتم، ادا کردم یعنی کسانی را که از فامیل من کشته شده بود، امروز انتقام گرفتم!) .

و همچنین از یزید است:

شغلتنی نغمة العیدان عن صوت الاذان

وتعوضت عن الحورـ خمورا فی الدیان

ترجمه: (ای ندیمان برخیزید وصدای ساز وآوازها را بشنوید وپیاله های شراب را مدام بنوشید وتوجه به معانی را ترک گوئید. صدای نغمه دلنشین سازها مرا از گوش سپردن به اذان باز داشته است و من آن شراب کهنه را که درخم است با حوری بهشتی عوض کرده ام.)

بالجمله: شرح کفر و زندقه و الحاد یزید و اشعار کفرآمیز او و لعنت کردن ابوالفرج جوزی او را در منبر بغداد، در کتب مشهور است و جماعتی از اهل سنت و جماعت نیز اعتقاد به کفر یزید کرده اند.

حالا این یزید همان است که از امام حسین(ع) پسر دختر پیامبر(ص) و پسر علی(ع) که خلیفه رسولخدا است، می خواهند که با او بیعت کند . یعنی او قبول کند که یزید خلیفه پیامبر خداست!!! نظر شما چیست؟

ریشه همه این مصیبت ها، انحراف از حقیقت دین و خلافت است. شما تصور کنید از ممالک مختلف بدیدار خلیفه رسولخدا(ص) بروند، و مشاهده کنند درکنار خلیفه بوزینه ای (ابوالقیس) با لباس دیبا قرار دارد، و خلیفه شراب می خورد و میگوید:

اسقنی شربة تروی مشاشی * ثم مل فاسق مثلها ابن زیاد

ومیگوید:

فان حرمت یوما علی دین احمدی * فخذه علی دین المسیح بن مریم

اگرخلیفه مسلمانان اینها باشند! و مسلمانان هم اهل شام، که دین خودشان را هم از بنی امیه گرفته اند، پس دیگران اسلام را چگونه خواهند شناخت؟ حالا هم اگر فیلمی از خلفای اسلام به نمایش می گذارند، خلیفه با لباس آنچنانی برتختی لم داده، و ظرف بزرگ میوه در پیش رو دارد، و نوازندگان در اطراف آنها و…

اگر خلفای مسلمانان را این طوری معرفی کنند، ما مسلمانان هم که نتوانستیم اسلام حقیقی را دریابیم و بمردم جهان معرفی کنیم، چگونه انتظار داریم دیگران اسلام محمدی را بفهمند. گر چه ممکن است گاهی اسلام شناسان غیر مسلمان، از بعضی از مسلمانان اسلام را بهتر بشناسند!

اسلام به حد خود ندارد عیبی ، هرعیب که هست در مسلمانی ماست