تجلی عشق الهی در عاشورا
تجلی عشق الهی در عاشورا
حضرت سیّد الشّهدا خود را فداى خدا کرد تا دیندارى واقعى را نشان دهد. دیندارى فقط به چند رکعت نماز، آن هم با بىمیلى و افسردگى نیست. او خود و یارانش را فداى دین خدا کرد و به شرافت واقعى رسید. اگر در یاد او، هنگام نوشیدن آب، آن همه حَسَنه نهفته است و اگر یک قطره اشک در مجلس او، نجات از آتش و برات بهشت است، بخاطر شرافت آن حضرت در پیشگاه پروردگار است؛ چراکه او فقط خدا را وکیل خود گرفت و همه چیزش را فداى او کرد؛ لذا تا روز قیامت نامش به عنوان کشتى نجات و چراغ هدایت مىدرخشد.
چند سئوال عرفانی
آیا ممکن است که انسان به این حد از آگاهی و معرفت برسد که خود و همه چیز خود را در راه خدا تقدیم کند ؟
و آیا این معرفت و تجلیات الهی بدون مقدمه و در همان چند روز عاشورائی برای آنها بوجود آمده بود؟ این چه عشقی بود که در حسین(ع) تجلی کرده بود؟ پس توجه به این قضایا، عطر دیگری از عاشورا را به مشام عاشقان ولایت می رساند.
دو جمله مهم در قضیه عاشورا : دو جمله مهم در واقعه عاشورا خیلی تجلی کرد ، یکی جمله حضرت زینب «ما رأیت الا جمیلاً» و دیگر جمله حضرت قاسم که وقتی در شب عاشور امام حسین(ع) به یاران می گوید که همه به شهادت می رسند ، حضرت قاسم می پرسد آیا من هم جزء شهداء هستم ؟ حضرت از او می پرسد، کیف عندک الموت مرگ نزد تو چگونه است؟ می گوید: «احلی من العسل» (شیرین تر از عسل) .