پرواز روح عشق /برگهای کتاب خونین عاشورا
پرواز روح عشق
حضرت آیت الله نجابت (اَعلَی الله مقامه) در کتاب شریف «کلمه طیبه» میفرمایند: موقع شهادتِ حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) روح عشق در فضای کربلا دمیده شد.
یعنی: روح مبارک حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) قُیود را گداخته بودند، از بین برده بودند قبلاً. حالا که میخواستند از جسمان مبارک خارج بشوند، چه چیزی خارج میشود؟
▪️نوری که سر تا پا نور خداست
▪️نوری که سر تا پا محبَّت است
▪️نوری که سر تا پا عشق است
یک چنین نوری صادر شد.
لذا محیط کربلا «اِلی یومِ القیامة» مرکز عشقِ پروردگار است .
برگهای کتاب خونین عاشورا
«کتاب محرم که گشوده میشود، برگ برگش سرخ از خون حسین است و معطر از خاک کربلا. «عاشورا» حتی فصل که نه؛ به تنهایی کتاب پر آوازهای شد که «تفسیر ناب» آن از زبان امام سجاد (ع) تراوید و در مرثیههای زینب(س) به تجسم رسید.
کتابی که حتی گذشت چهارده قرن هم نتوانست غباری هرچند اندک بر تار و پود «باور» آن بنشاند چرا که «عاشورا» دانشگاهی است كه هر دم انسان میسازد و عشق و عطش میپراکند. عاشورا «زمان» بود و کربلا «زمین»؛ و این تلاقی تنها با خون ثارالله و ۷۲ برگ از درخت وجودش، به اعتبار و حرمت رسید تا عاشورا آبروی عشق باشد و کربلا سجدهگاهش…
یک سطرِ عاشورا سر بریده حسین(ع) است و یک سطر دستان قلم شدهٔ عباس(ع) ، یک بیتش گلوی علی اصغر(ع) است و یک بیتش علی اکبر(ع) و سرهای به نیزه رفتهٔ یاران ثارالله و اما حُسن ختامش، « ما رأیت الّٰا جَمیلٰای زینب کبری سلام الله»…
چه زیبا گفت «دکتر سنگری» که :هرکس کتاب ۷۲ صفحه ای عشق -عاشورا- را خوب بخواند، شیرازهٔ سعادت را در زندگی اش گسسته نخواهد دید. امروز عاشورا است و قصه تکراری اما نامکرر سجده در خون و اسارت اهل حرم حسین فاطمه (ع).
قصه ای که هر سال و هر محرم زنده میشود اما حتی لحظهای از ابهت و مظلومیت حسین و علمدار و یارانش کم نکرده و نخواهد کرد و این داغ تا ابد جگرسوز است. از همین روست که عاشورا میعادگاه عشق حسین و حسینیان شد و کربلا قبله حاجات عاشقانش .
عاشورا نه دیروز و نه فردا بلکه هر دم و هر آینه در صحرای دل ما بر پا میشود ؛ مادامی که به ندای سیلی صورت زهرای مرضیه و فرزندانش لبیک بگوییم و در جهل غفلت از یزیدیان مهدی(عج) را منتظر نگذاریم.
بدانیم و یادآور شویم که عاشورا نقطه عطفی در تاریخ اسلام است برای درک این راز که میتوان تمام عشق را در مشکی سوراخ به ودیعه نهاد، تشنه لب به شهادت رسید…
میتوان در سایه مهر پدری خون شش ماهه را به عرش فرستاد و تمام احساس را به دور از چشمان لیلای بیتاب، پشت خیمهها دفن کرد و دم برنیاورد! پس عاشورا میعادگاه آخرین وادع خواهری دلشکسته بود با برادری از جنس نور و قافلهای از تاروپود مظلومیت…».