چرا عزاداری ؟
چرا عزاداری ؟
حال که با یزید و مجلس یزید آشنا شدیم قیام امام حسین و نهضت عاشورا را بهتر درک می کنیم. آری میگویند چرا در عاشورا عزاداری میکنید ؟ چرا گریه میکنید ؟ چه کسی میتواند این وقایع را بشنود و اشکش جاری نشود ؟
من از تحریر این غم ناتوانم
که تصویرش زند آتش به جانم
تو را طاقت نباشد از شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
پس باید بدانیم که یک واجب بزرگی بر دوش همه است، معلمین با تعلیم و مادحین(مداحان) با عمل، به اینها بفهمانند که از محبت [اهلبیت علیهمالسلام] نباید دست برداشت. همهچیز توی محبت است.
اگر ما خدا را دوست میداشتیم، آیا ممکن بود دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن بود اعمالی را که او دوست میدارد، دوست نداشته باشیم؟ آیا چنین چیزی میشود که کسی دوست خدا باشد، اما دوستِ دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد، نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی میشود؟!
فلسفه ذکر مصيبت
استاد شهید مطهری:
جواني از من پرسيد که آيا اين کار ضرورتی يا حسنی دارد يا نه؟ اگر بناست مکتب امام حسين عليه السلام احيا بشود، آيا ذکر مصيبت امام حسين هم ضرورتی دارد؟
گفتم بله، دستوری است که ائمه اطهار به ما دادهاند و اين دستور فلسفهای دارد و آن اينکه هر مکتبی اگر چاشنیای از عاطفه نداشته باشد و صرفاً مکتب و فلسفه و فکر باشد، آنقدرها در روحها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد، ولی اگر يک مکتب چاشنیای از عاطفه داشته باشد، اين عاطفه به آن حرارت می دهد.
معنا و فلسفه يک مکتب، آن مکتب را روشن ميکند، به آن مکتب منطق می دهد، آن مکتب را منطقی می کند. بدون شک مکتب امام حسين منطق و فلسفه دارد، درس است و بايد آموخت . اما اگر ما دائماً اين مکتب را صرفاً به صورت يک مکتب فکری بازگو کنيم حرارت و جوشش گرفته ميشود و اساساً کهنه می گردد.
اين، بسيار نظر بزرگ و عميقانهاي بوده است، يک دورانديشی فوق العاده عجيب و معصومانهای بوده است که گفتهاند براي هميشه اين چاشنی را از دست ندهيد؛ چاشنی عاطفه، ذکر مصيبت حسين بن علي عليه السلام يا اميرالمؤمنين يا امام حسن يا ائمه ديگر و يا حضرت زهرا (سلام اللَّه عليها). اين چاشنی عاطفه را ما حفظ و نگهداری کنيم. .