خانه / اسلايد / مراتب تسبیح موجودات 

مراتب تسبیح موجودات 

مراتب تسبیح موجودات

 

با این بیان و از این نظر، تسبیح سراسری موجودات، ناشی از جنبش ذاتی و طبیعی آنها می باشد و تسبیح خردمندان «فرشتگان و آدمیان» ناشی از شعور به تنزه ذات و صفات پروردگار است. تسبیح فرشتگان «قوای مدبرۀ جهان» ملازم با تنزیه و تکمیل شعاع قدرت آنها می باشد، «تسبیح انسان» پیوسته است به شعور به نقص فعلی و قدرت استعداد مسبح .

 

ادراک ذات و صفات پروردگار و تنزه او از ناتوانی و کوتاهی، و استشعار به ذات خود ، از جهت نقص و قدرت استعدادی، منشأ تحرک میگردد و آنگاه جنبش تسبیحی از درون و اعضاء و زبان شخص مسبح سر میزند ، و انسان گرفتار تاریکیها و محکوم طبیعت و آثار آن را، از سکون و موطن محدود خود برمی انگیزد و در خط شعاع انوار صفات ربوبی پیش می برد .

 

برای طی این طریق قوای طبیعت و استعدادی خود را به کار می اندازد و عوامل فنا را برای تأمین بقاء استخدام می نماید و در برابر طوفان هواهای مخالف و هراس انگیز، خود را نمی بازد و چون شناگر توانائی از کنار و درون امواج میگذرد ، تا خود را به ساحل امن اسماء و صفات رساند و یکسره مجذوب آنها گردد .

 

در این مقام اعلی، حدود و مشخصات سراسر موجودات از میان می رود و از ذرات ریز تا کرات عظیم، بصورت امواجی از قدرت و جمال و ربوبیت نمایان میگردد .

 

گویا آن تسبیح مورد امر ، یا خبر این آیات ، که با باء استغانت یا سببیت یا لام اختصاص و تعلق، آمده مانند: «سبح بحمد ربک ، سبح باسم ربک ، یسبحون بحمد ربهم ، یسبح لله» راجع به آغاز حرکت تسبیحی می باشد . در این مرحله: تسبیح با استشعار به اسم و حمد رب ، یا مبدأ صفات «الله» شروع میشود و کائنات محدود در استعداد، از این حد پیش نمی روند .

 

در این آیه (سبح اسم ربک الاعلی ) بدون واسطه باء و لام، امر تسبیح به اسم رب مضاف و اعلی پیوسته است ، و مخاطب گزیده ترین انسان عالی می باشد . ( بهترین انسان پیغمبر (ص)است) این گونه نسبت و تعبیر، مشعر به پیوستگی و استغراق مسبح در صفت رب است. همان رب اعلی که وصف علو او در هیچ مرتبه و مقامی از وجود متوقف و محدود نمی گردد، و شخص مسبح و پیوسته به آن، در تنزیه و تقدیس پیش می رود.

 

بهر تقدیر باید تسبیح در همۀ مراتب اسم رب باشد

 

: تسبیح لفظی اسم رب، برتر دانستن آن از اطلاق بر ما سوی الله است پیش میرود .

 

در این آیه متعلق واقعی تسبیح ، رب است که به وصف اعلی توصیف شده و رب ، صفت جامع علم و قدرت و کمال است. ولی تنزیه تنها لفظ اسم رب ، معنی و مفهومی ندارد . مگر به اعتبار نمایاندن معنی خاص .

 

اسم خواندی رو مسمی را بجوی مه به بالادان نه اندر آب جوی

 

گر ز نام و حرف خواهی بگذری پاک کن خود را ز خود هان یکسری

 

زیرا تنزیه و تشریک و هر نسبتی راجع به مفاهیم است نه الفاظ و لغات و علامات از این جهت تسبیح و تنزیه پروردگار راجع به هر انسان عاقلی است ؛ و مخصوص اهل زبان و لغت خاصی نیست ، و چنانکه در تعلیم اسماء به آدم ـ علم الادم الاسماء کلها ـ لغات خاصی مورد نظر نبوده ـ (بقره ۳۱)

 

بنابراین، مفهوم اولی تسبیح همین است که صفات ربوبی را از امکان و نقص وآنچه می اندیشیم و مقایسه می نمائیم، واز تکثیر و تغییر عارضی و محدود و مخلوق بودن ، برتر بیاندیشیم ، و نیز حقایق عینی این صفات و یا به تعبیر دیگر، تجلیات آنها را در عالم و موجودات، از نقص و نابسامانی ، و بیهودگی و شر ، منزه دانیم .

 

از این بالاتر تنزیه و تقدیس موصوف به این صفات و ذات مقدس احدیت است. چون آن ذات احدی را با هیچگونه توصیف و تمثیل و تشبیه نمی توان تصویر یا وصف نمود .

 

در خطبه اول نهج البلاغه می فرماید:

 

وکمال التصدیق به توحیده و کمال توحیده الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه) کمال تسبیح و توحید ، نفی هرگونه صفات از ذات او می باشد .

 

چون منشأ هر نوع و مرتبه ای از تسبیح انسانی ، نوعی از شعور و تحرک فکری به سوی ربوبیت و کمال مطلق است ، حقیقت و مشخص انسان ، حرکت به سوی نور و خیر یا ظلمت و شر می باشد . پس در حقیقت تسبیح حرکت و تحولی در ذات و ضمیر انسانی است ، که از اندیشه آغاز میگردد، و قوای نفسانی را در پی خود می کشد، و تحول در فکر و نفسیات فرد، و منشأ انقلاب صورت اجتماعی میشود .

 

در تعالیم و نظامات وشریعت مقدسه اسلام، این تحرک و تحول فکری و نفسانی ، آنگاه اجتماعی، بصورکامل نماز تشریع شده است، که فصول تحولی رکوع و سجدۀ آن ، همراه با تذکر و ذکر تسبیح می باشد.:

 

پس از آنکه ذهن قائم، به تکبیر و تحمید از ما سوا تخلیه شد ، هشیار به عظمت و تنزه رب میشود و به رکوع می گراید، در این حال، از نصف جهان و جهانیان چشم می پوشد، و با توجه به ناتوانی خود ، و عظمت رب ، سر فرو می آورد، و به ذکر «سبحان ربی العظیم وبحمده» مترنم میشود.

 

آنگاه بسوی سجده میرود لحظه ای همه ما سوی الله را نادیده میگیرد و در برابر عظمت رب اعلی، ناچیز و فانی میشود ، این اندیشه و خاکساری عنوان ذکره «سبحان ربی الاعلی و بحمده» است .

 

گویا چون در فواصل رکعات نماز، ذکر تسبیح باید گفته شود، گویند۴ آیه فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿١٧﴾ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ (روم آیات۱۷ -۱۸ ) ـ اشاره به نمازهای روزانه است.

 

در حدیث است که وقتی آیۀ فسبح باسم ربک العظیم نازل شد رسول اکرم (ص) فرمود آن را در رکوع خود قرار دهید و چون آیۀ سبح اسم ربک الاعلی نازل شد فرمود : آنرا در سجود خود قرار دهید .* ۵

 

پس منزه داشتن خداوند از آنچه باعث رخنه در وحدانیت می آورد تکثیر افزونی یافتن ، یا کفر ورزیدن در عظمت و بزرگی اسماء مانند جبر (زور) و تشبیه و جهل و تعطیل (بیکار بودن) که ناشی از کوتاهی و یا تباهی در بینیش باطنی است و تنزیه از آنچه لایق ذات مقدس نباشد مثل : شرک و ولد و صفات باطل ؛ پس تسبیح اسم تعظیم برای مسمی است به اینکه ذات مسمی و آن ذات مقدس خارج از حدود و وصف است.

 

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ واقعه ۹۶

 

سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ صافات ۱۸۰

 

(صاحب المیزان) میفرمایند: این آیات بتوحید خدایتعالی امر شده توحیدی که لایق بساحت مقدس او باشد . ونیز به تنزیه ذات متعالیه اش از اینکه نام مقدسش با نامی دیگر ذکر شود . و یا چیزی دیگر که باید با او مستند شود بغیر او نسبت دهند . مثلا کسی دیگر در خلقت و تدبیر و رزق شریک او بدانند .

 

واینکه به پیغمبرش (ص) دستور میدهند اسم رب خود را تقدیس و تنزیه کند ، نفرمود پروردگارت را تنزیه کن ظاهر لفظ اسم ، کلمه ای است که بر مسمی دلالت کند و کلمه هم جایش در زبان است . می فهمیم که منظور این است که هر وقت نام پروردگارت را بزبان می آوری ، نام چیزی دیگری از قبیل الهه ، شرکاء ، شفعاء ، که خداوند از آن منزه است با آن کلمه بر زبان میار، و نسبت ربوبیت بآنها مده.

 

یعنی اموری که از شئون ربوبیت است و مختص بخدای تعالی است از قبیل خلقت، و ایجاد، و رزق، و اماته، و امثال آنرا بغیر خدا نسبت مده ؛ و یا معنایش اینست که اموری که لایق ساحت مقدس خدایتعالی نیست از قبیل عجز، وجهل، و ظلم، وغفلت، و مظاهر آن از هر صفت نقص و عیب را بخدا منسوب مکن .

 

سخن کوتاه تنزیه نام خدا باینستکه وقتی سخن از خدا می رود باید کلام از ذکر اموری که مناسب با ذکر او نیست خالی باشد، این تنزیه خدا در مرحله زبان و سخن است که باید با تنزیه او در مرحله عمل موافق باشد. و لازمه این تنزیه توحید کامل و نفی شرک جلی است .

 

شرک جلی درست عکس توحید است و شخص مشرک نه تنها خدایتعالی را منزه از نواقص نامبرده نمی داند ، بلکه از شنیدن نام خدا به تنهائی ناراحت می شوند.

 

زمر ۴۵ واذا ذکر الله وحده….

 

وچون خدا به تنهائی نامش برده میشود، آنهائی که بآخرت ایمان ندارند دلهایشان متنفر میشود، وچون نام خدایانیکه بجای خدای تعالی می پرستند برده شود ….. وخوشنود می گردند.

 

وچون نام پروردگارت به تنهائی در قرآن برده میشود از شدت تنفر پشت میکنند و می روند .

همچنین ببینید

هدایت تکوینی:

هدایت تکوینی: به معنی ایصال به مطلوب و گرفتن دست بندگان و گذراندن آنها از …

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است :

هدایت پروردگار نسبت به انسان چهار نوع است : 🍀 ۱ـ هدایت عام و تکوینی …

بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام

🔴 بهترین هدیه به امام زمان علیه السلام   🔵 آیت الله مصباح یزدی( ره) …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *