آثاری از قدرت و حکمت خداوند
وان خدا کز ارض آورد او برون چهارپایان را چراگاه از نمون
بعد سبزی پس بگرداند آن گیاه خشک و خرد مُرد و ریزنده و سیاه۱۵
وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَى * فَجَعَلَهُ غُثَاء أَحْوَى
به رویاند از خاک ایزد گیاه پس آن را بگرداند خشک و سیاه (امید مجد).
در اين مرحله، اشاره به گياهان و مخصوصا غذاى جهانيان كرده مي افزايد “والذي اخرج المرعى” آن كسى كه چراگاه را به وجود آورد و از دل زمين بيرون فرستاد.
“اخرج” از ماده اخراج اشاره به اين كه گوئى همه اينها در دل زمين وجود داشته و خداوند آنها را بيرون آورده فرستاده .
“مرعى” به معناى چرائى است كه علف خواران آنرا مى چرند، و ان كسيكه آن را از زمين خارج ميكند و مى روياند، همان خداى سبحان آست . و بديهى است كه تغذيۀ حيوانات مقدمه اى است براي تغذيه انسان و فايده آن سرانجام به انسانها باز ميگردد .
(المرعى ) در لغت بمعنى حفظ و نگاه دارى حيوانست راعى كسى را گويند كه مواظب حيوان باشد هم خوراك او را برساند و هم او را حفظ نمايد كه آسيبى به او نرسد. در حديث داريم “كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته” يعني تمام شما راعى خود و ديگران ميباشيد و از جهت محافظت خود و ديگران مسؤول هستيد . و اگر آن طوريكه موظفى مراعات نكنيد در مورد سياست حق تعالى واقع ميگردد در جائى ميفرمايند: “فما رعوا حق رعايتها” يعنى محافظت خود ننمودند آن طوري كه بايست مواظبت نمايند و بعد مي افزايد آن را خداوند خشك و سياه قرار داد .
«غثاء»: ، گياه خشك كه روي سيراب قرار ميگیرد، گياه و خاشاكى كه سيل كنار بيابان مى ريزد . (منظور گياه خشكيده است ) . و نيز به كفهائي كه روى ديگ در حال جوشيدن پيدا ميشود غثاء ميگويند و اين تعبير به عنوان كنايه از هر چيزى كه ضايع ميشود و بيهوده از دست ميرود استعمال ميشود و در اين ايه گياه خشكيده و در هم ريخته است .
و “احوى” بمعناى رنگ سبز سير و گاه بمعنى رنگ سياه آمده است . و هر دو بيك معنا باز ميگردد چراكه رنگ سبز سير متمايل بسياهى است و اين تعبير بخاطر انستكه گياهان خشک هنگامى كه روى هم متراكم ميشوند تدريجا ميل به سياهي ميكنند .
چرا اين تعبير براى نعمت هاى خدا بكار رفته ؟. نخست اينكه اين وضع گیاهان بازگو کننده فنای دنیا است و همیشه درس عبرتی برای انسان ها محسوب میشود؛ همان گیاهی که در فصل بهار سرسبز و خرم و با طراوت و نشاط آفرین بود، با گذشت چند ماه خشک و بی فروغ و مرده و سیاه رنگ میشود و با زبان حال بیانگر ناپایداری دنیا و گذشت سریع روزگار است.
و ىيگر این که گياهان خشكيده هنگامى كه روى هم متراكم ميشوند و ميپوسند تبديل بنوعي كود طبيعي ميشوند كه به زمين قدرت كافى براى پرورش گياهان تازه مي دهد .