ضرورت توجه به مطالبی چند
صدر المتألهین- میفرماید: بدان که بیان آیه موقوف بر شناختن سه مطلب است .
اول:صفت نبی از جهت ذات و صفات وجوهر وجود او دوم: کیفیت تکمیل نمودن ناقصین.
سوم: اختلاف مردم در قبول کمال .
و شرافت روحی ( کمال نفس) بدو چیز تحقق می پذیرد، یکی توجه به حقتعالی که ناشی از کمال قویه نظریه (عقل) و از هویت و ذات او پدید میگردد. دیگر: توجه او بخلق که از آن تعبیر به (قوه عملیه) میشود و آن کمالیست (کمال نفس است) نسبت بامور خارجۀ بتأثیر در مواد موجودات و منفعل و متأثر نگردیدن از آنها و تکمیل نمودن نفوس مردم.
مطلب دوم چون نفس و روح پیغمبر (ص) واسطه بین خدا و خلق است لابد بایستی در دو جهت قوه نظریه و قوه عملیه کامل باشد ؛ اگر چه کمال روحانی و قرب بمبدأ در همان قوه نظریه تحقق می پذیرد .
و ناقصین در قوه نظریه اگر چه درقوه عملیه کامل باشند از کاملین بشمار نمی روند و دارای رتبه نبوت و خلافت نمی شوند ؛ میفرماید کاملان در عمل نه در علم ، آنان در واقع از کاملان نیستند . بلکه آنان را نوعی از نجات و نکوئی در آخرت است، و آنان را در نزد ما رتبه نبوت و خلافت نیست .
بر عکس جماعت متکلمین میگویند خلافت فقط مشروط بعلم امور دنیوی سیاست و احکام و نظام جامعه و قضاوت بین خلق (حفظ حیات دنیوی) انجام میگیرد؛ یعنی خلافت را جز علم به متعلقات بحفظ حیات دنیائی ندانسته اند
آن بواسطه فراموشیان از این مطلب است ، آنها در اشتباه و غافل هستند از این حقیقت، که هدف اصلی از فرستادن پیامبران و انزال کتب (دفترهای ملکوتی) هدایت خلق است به سوی رحمت خدا، و نیز برای اینکه قلب بشر نورانی گردد بمعرفت و محبت الهی ، و نیز هدایت خلق است بسوی بخشش خداوند بوسیله آموختن آنها طریق معرفت را .
تا ذات و جوهر وجود آنها نورانی گردد، و مناسبت با عالم آخرت و قرب خداوند پیدا نمایند ؛ نه فقط تنها زندگی دنیائی ایشان حفظ گردد، بلکه دنیا مزرعه آخرت است و هدف از زندگی انسان در مدتی که خداوند او را فرصت داده همانا بدست آوردن توشه آخرت است بوسیله علم به حقایق امور . بشرط عدم دلبستگی به جهان و دلربای دنیا. و ریشه کن کردن هر چیزی که او را بازمیدارد برای تهیه توشه آخرت بوسیله شمشیر تقوا و پرهیز کاری .
پس بواسطه تقوی نجات و رهائی حاصل میگردد، و بسبب علم ، قرب، و مقام نزد حقتعالی بدست می آید و واسطه بین خداوند متعال و ما باید عقل کامل باشد ؛ نه بواسطه تعلم و آموختن، بلکه ما ناچار باید در علوم حقیقی رو به الهام (وحی) حقتعالی بوسیله بعضی از فرشتگان عقل کامل باشد . وگرنه اگر بوسیله تعلم و آموختن باشد واسطه بین حق و خلق نبوده بلکه بین خلق و خلق است ( یعنی بین دو گروه از خلق و اگر این طور باشد آن که ما فرض کردیم است نیست .